فرشته رضایی

او رفت، تا اعتماد بماند

شهردار رشت رفته است. ثابت قدم رفته است تا برای رشت «اعتماد» بماند و بس.

او رفت، تا اعتماد بماند
درباره استیضاح محمدعلی ثابت قدم، شهردار رشت

خبر به همین سادگی بود؛ محمدعلی ثابت قدم رفت. شهرداری که دوران مدیریت اش یکی از پرهیاهوترین دوره های شهرداری در رشت محسوب می شود. شورای چهارم رشت در دوران مسئولیت خود سرانجام توانست با رای ۱۰ نفر از اعضای شورا ثابت قدم را عزل کند تا اینبار سهم اش از پروژه استیضاح ناکامی نباشد. پروژه ای که دو بار دیگر با ناکامی به اتمام رسیده بود. حالا شورای چهارم رشت یک میراث دارد و آن عزل ثابت قدم است.

اما اینبار دیگر شاید برای خود ثابت قدم هم اهمیتی نداشت که برود یا بماند. چه او بود که پیش از این گفته بود “بهتر است جلسه استیضاح به جای سه شنبه دوشنبه برگزار شود تا وقت شهروندان بیش از این گرفته نشود.” او شهردار عملگرای رشت بود، اما شاید پیش از این تمام شده بود. زمانی که برخلاف ایده اولیه اش یعنی سیاسی نشدن جایگاه شهرداری، در انتخابات موضع مشخصی گرفته و هم در گفتار هم در عمل از حجت الاسلام رئیسی حمایت کرده بود؛ آنهم در استانی که ۶۹درصد مردم آن به جناح اعتدالی و اصلاح طلب رای می دهند. شاید از این رو موضوع استیضاح برای اغلب افکار عمومی و نخبگانِ طیفی که بیشترین حمایت از وی را در دوران فعالیت و استیضاحش داشته اند چندان حائز اهمیت نبود. حامیانی که جنس حمایت شان نه از باب تغییرات مداوم کارمندان شهرداری رشت با آن ساختار سنتی وقهوه خانه ای اش که از باب توجه به «توسعه» بود.

هنوز معلوم نیست شورای پنجم رشت با وزن بالای سیاسی و اجرایی خود به کدام فرد برای تکیه زدن بر کرسی شهرداری رشت رای می دهند؟ مشخص نیست که شهردار بعدی چقدر بتواند در حوزه اجرایی رشت را هم سان شهردار قبلی به پیش برود. چیزی که سابق بر این مشخص کرده است، رشت، سخت به «توسعه» نیازمند است. به اینکه سرمایه گذاران بدون دغدغه وارد این شهر شوند و از کنج عزلت و عقب ماندگی خارج اش کنند. شهروندان رشت هم انتظار حل معضلات چندین ساله رشت از قبیل حل معضل ترافیک، ایجاد فضای سبز، حل مشکلات حاشیه نشین ها، زدودن فقر، برند شدن شهر در جمع شهرهای خلاق و… را دارند. اما آیا درد رشت فقط توسعه بود؟

رشت، بیش و پیش از همه اینها به چیز دیگری نیاز داشت که یکبار در جریان برف سال گذشته و بار دیگر هم در ایام انتخابات به صورت زیبا و غمگین اش سیلی خورد تا این شهر شب های روشن از خواب گران بیدار شود و آن چیزی نبود جز «اعتماد». اعتماد به اینکه همه ما جزیی از شهروندان رشت هستیم و حق داریم هر کدام در سرنوشت این شهر سهیم باشیم. اعتماد به اینکه می توان با همفکری امورات شهر را بیشتر و بهتر پیش برد. اعتماد به اینکه توجه به نخبگان و نظرات آنان در اداره امور شهر چیزی از اقتدارگرایی مطلوب شهردار کم نمی کند. اعتماد به اینکه سرمایه این شهر “با هم بودن” است نه “بر هم بودن”!

در اینجا بد نیست به نقل قول یک روزنامه نگار آمریکایی در مستند ماجرای “واترگیت” اشاره کنم. او گفته بود: «اینکه رییس جمهوری دروغ بگوید یا در نهایت استعفا کند، مهم بود. اما همه داستان نبود، چیزی که داشت آمریکا را به سمت فروپاشی می برد و مردم را متحیر کرده این بود که یک نفر با قدرت زیاد، در ذهن خودش، رقیب سیاسی خود را “دشمن” می دانست و برای حذف رقیب از امکانات حکومتی هم استفاده می کرد، این آن چیزی بود که آمریکایی ها از آن احساس خطر کردند و آمریکا نیز در نهایت، ترجیح داد که ” اعتماد” بماند و نیکسون برود.»

حالا شهردار رشت رفته است. ثابت قدم رفته است تا برای رشت «اعتماد» بماند و بس.

فرشته رضایی/ روزنامه نگار

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share