اظهارات خواندنی شهردار رشت:

یکنفره ۲۰ هزار دقیقه حرف تکراری بی‌مصرف زدید | آبروی رشت را خارج از استان برده اید

از تریبون شورا مرا روانی خواندید، به خانواده ام توهین کردید، نه یک بار، ده ها بار. شما شانیت شورا را حفظ نکردید، شانیت مردم را حفظ نکردید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در پی تکرار مکررات و توهین های پی در پی یکی از اعضای شورای شهر رشت سیدمحمدعلی ثابت قدم طی سخنانی اظهار کرد: آقای عزیز، شما به خانواده ات رحم نکردی، به خانواده همکارت رحم نکردی، به خانواده شهردار شهر رحم نکردی، چگونه می خواهی تولید تفکر را برای اداره شهر داشته باشی؟

متن اظهارات شهردار رشت بدین شرح است:

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با درود به مردم رشت

جامه ای را که به خون رنگ نمودم امروز

برجفا کاری تو شاهدِ فردایِ من است

دو سال پیش بود که برای دومین بار در آستانه سفر رییس جمهور خدمتگزار مردم در رشت شدم، از همان روز اول آگاه بودم که بنده و همکارانم و شما مردم عزیز چه روزهای سختی را در پیش خواهیم داشت. در تجربه یکساله در سال های ۹۱ و ۹۲ در شهرداری آموخته بودم که مدیریت شهری آن هم در رشت چه پیچ و خم هایی دارد. در طول این مدت سعی کردیم حواشی، لحظه ای در جریان توسعه شهر رشت خللی ایجاد نکند و هیچ برنامه ای را به تاخیر نیندازد. برای این کار اینجانب و همکاران عزیزم آماج حملات قرار گرفتیم تا برنامه های شهرداری آسیب نبیند یا کمتر هدف قرار گیرد.

همه آنچه در این دوسال در شهرداری اتفاق افتاده مبتنی بر گفتمانی است که «عقلانیت و توسعه» نام دارد. گفتمانی که هدف آن شکل دهی شهر توسعه یافته، شهروند توسعه یافته و نخبگان پیشرو و توسعه یافته است.

در طول دو سال گذشته همکارانم در شهرداری رشت هر یک به سهم خود از مدیران ارشد گرفته تا پاکبان های زحمتکش در پیشبرد این گفتمان نقش داشته اند که از تک تک شان تشکر می کنم. خارج از مجموعه شهرداری نیز عزیزان زیادی با ما همراه بوده اند که از بین آن ها سهم شهروندان آگاه رشت ویژه بوده و لازم می دانم از آنها نیز سپاسگزاری کنم.

اما در این مدت یک جریان اقلیت و مشخص ضدتوسعه و ضدعقلانیت تلاش کرده اند و می کنند و خواهند کرد که جلوی این روند را بگیرند. این جریان شامل ورشکستگان در منافع اقتصادی ما به ازای عدم حضورشان در پست های مدیریتی شهرداری است که یا حضور خودشان از بین رفته و یا افرادی که به واسطه آنها و عدم حضورشان منافع شان از دست رفته است مدنظرشان می باشند.

جریانی که در داخل سیستم مدیریتی شهرداری بود و حالا نیست یا منافع اقتصادی مستقیم داشته یا جرات ایجاد منافع مستقیم را کمتر داشته و یا عدم استقرار سیستم پایدار را دنبال می کند و یا با کندی سیستم به تثبیت خود و منافع برای دیگران می پرداخت. افراد این جریان هم اکنون نیز با هم جفت شده و برای حضور در مدیریت شهری توافقاتی مشترک تشکیل داده اند.

جریان دیگری خارج از شهرداری است که افراد این جریان از هر ابزاری برای حضور استفاده کردند، به برادر خودشان رحم نکردند و او را به سمت زندان بردند. به قرآن رحم نکردند، بارها پشت قرآنها امضاء کردند که چه کسی در شورا باشد، شهردار که باشد، سرپرست شهرداری که باشد و… این گروه به گروه داخل شهرداری نیز متصل شدند. این اعمال را خوارج نیز انجام نداده بودند.

سالها و بلکه بالغ بر یک دهه و به ویژه در شورای سوم، بقای گروه اول (داخل شهرداری) به امتیاز دادن صرف به گروه دوم منتج شد. بر این مبنا در مناطق شهردار می گذاشتند و بر همان مبنا و براساس تضاد منافع آنها را بر می داشتند. از  به کارگیری و بیکار کردن رفتگر، کارگر خدماتی، زد و بندها در کمیسیون ها گرفته تا مداخله در چینش منابع؛ افراد و بانک شهر و بدهکارکردن شهرداری به بانک شهر با ارائه تعهد شهرداری در قبال ۷۰۰ نفر خارج از همکاران شهرداری و… که یک مثنوی هفت من کاغذ باید نوشت که فعلا وقت نکرده ام بنویسم که چرا کارکنان شهرداری در جیب منافع افرادی خارج از شهرداری حتی به خارج از رشت با مدیریت و هدایت افراد داخلی و بیرونی شهرداری بود.

البته غزل خداحافظی را قبلا سیستم های قضایی برای آنها خوانده اند. نگاه کنید ببینید سرپرست وقت شهرداری را چگونه و خواسته و ناخواسته با خود همراه و گرفتار کردند. شهردار وقت را چگونه درگیر مباحث حاشیه ای کردند.

بنده نمی گویم شورای سوم منحرف بود (چون اظهار نظر در این خصوص وظیفه بنده نیست) اما قطعا می توانم بگویم آقایان عاقل منش، حسن خواه و پورفخریان منحرف نبودند.

این گروه ها به سیستم قضایی توجه نکردند. مقابل نهادهای امنیتی خود را محق جلوه می دادند و متاسفانه استقلال شهرداری، منافع عمومی، مرز بین شهرداری و شورا را که قانونگذار در قالب نظارت و اجرا اعلام کرده، نادیده می انگاشتند. با هرگونه سیستمی کردن، هوشمندسازی و عدم مداخلات انسانی و…. مقابله می کردند، واسطه های داخلی و بیرونی داشتند و برخی بر اساس فساد مالی، برخی فساد اخلاقی و … آقای عزیز بنده ویرانگر شورای سوم نبودم، بنده خوشبختانه یا متاسفانه مسوول نجات شهر در آن زمان شدم تا شما که سالها ناظر بر این اعمال بودید امروز پاسخ دهید که چرا سالها این موضوعات را ندیدید یا دیدید و کاری نکردید؟

امروز می خواهید کاری کنید، بسم الله! مرزها را در رابطه بین شهرداری و شورا رعایت کنید. استقلال شهرداری و حرمت شهرداری را حفظ کنید. در عزل و نصب ها دخالت نکنید. بدانید شورای شهر هستید نه شورای شهرداری. به شما چه ربط دارد کدام پیمانکار باید پول بگیرد کدام نباید بگیرد؟ به شما چه ربط دارد واسطه گری می کنید تا چک فلان شخص زودتر پاس شود و بعد داخل شهرداری را می خواهید آلوده کنید. نیروهای شهرداری که مدعی پیامبر بودن نیستند. پوست موز را زیر پای هرکس بیندازید بسته به توانش، خودش را حفظ می کند تا لیز نخورد. از اسم جانباز و ایثارگر استفاده می کنید و خود را پاسدار منافع عمومی می نامید. برادران خود را در شهرداری استخدام کردید در حالی که میلیون ها نفر بیکارند و همکارانی که مدعی صدور احکام متعدد برای آن ها شده اید که موقعیت شغلی شان ناامن شده (که قطعاً منظورتان همان دوسه نفری است که در خصوص آن ها به اهداف تان نرسیده اید و ۳۰۰۰ نفر دیگر را می خواهید شاهد بر آن بگیرید در حالی که آن ها نیز برادران، فرزندان و خواهرانی داشته اند که سر کار بیاورند ولی شما برای خودتان چه کرده اید؟) و بعد مدعی حفاظت از شهرداری شده اید؟ آیا شما نبودید که بر روی صورت مردم تیغ می کشیدید و حالا خود را شناسنامه اصلاح طلبان می نامید و بعد خود را پاسدار منافع انقلاب می خوانید؟ رعایت اخلاق ایجاب می کند که همچون شما رفتار ننموده و با رضا خان و… کسی را مقایسه نکنم و شما را با فردی مقایسه کنم که همانند رئیس جمهور سابق اخیراً رد صلاحیت شده، اظهارنظرتان در خصوص قبر پدر بنده را با مردن مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی که مشخص است برگرفته از چه نوع تربیتی است مقایسه کنم؛ یادمان نرود ایشان بالغ بر ۱۲ سال است که بگم بگم راه انداخته اند و هم اکنون در کجا به سر می برند! (بد نیست مردم تشابه رفتاری این به اصطلاح قهرمانان ملت را بررسی نمایند). این تضاد در رفتار را مردم می فهمند ولی در چهارچوب عقلانیت زمانی را برای رسیدگی به شما نمی گذارند، چون خسته اند از این همه شعارزدگی و حرف بی عمل، چون جوان بیکار تحصیل کرده مجرد را در سنین بالا آن هم در دهه سوم زندگی اش هنوز پدر و مادر کم درآمد و کارمند و کارگرش اداره می کند. این جوان معنی عشق یا زندگی را کی خواهد فهمید؟

تنها راه، اقدام و عمل برای تولید و اشتغال در پایداری اقتصاد است. عمل شما یک نفر چطور؟ عمل شما این است که در ۶ کمیسیون زیرمجموعه شورا که هر کدام حدوداً ۱۵۰ جلسه تاکنون داشته اند حدوداً ۲۰ هزار دقیقه حرف تکراری بی مصرف زده اید. آقای عزیز، ۳ بار استیضاح بالغ بر ۱۲ طرح سوال و حدود ۳۰۰ تذکر آن هم تکرار آماری است که در هیچ شهر ایران نه برای ۲ سال بلکه ۱۰ سال نیز در کلانشهرهای کشور سابقه ندارد و باید در گینس ثبت شود.

آقای عزیز، شما به خانواده ات رحم نکردی، به خانواده همکارت رحم نکردی، به خانواده شهردار شهر رحم نکردی، چگونه می خواهی تولید تفکر را برای اداره شهر داشته باشی؟ از قدیم گفته اند طرف باید عقل معاش داشته باشد سوال من این است کسی که خود مدعی است تولید ثروت نکرده و آن را بلد نیست و از طرفی ما نیاز به اقتصاد در قالب تولید و اشتغال داریم آیا نباید توجه ما به افراد مولد، کارآفرین باشد نه افراد حراف؟ آن هم…. گیرم من بد، هر چه هستم شهردار منتخب مردم که هستم، آیا روا بود که درباره هزینه زایمان همسر شهردار شهر از تریبون شورا حرف بزنید و حرف بزنید و حرف بزنید؟ با حمله به خانواده شهردار شهر، مدعی پاسداری از ارزش های انقلاب هستید؟ چرا ارزش های انقلاب عزیزمان را قربانی منافع خصوصی تان می کنید؟ از تریبون شورا مرا روانی خواندید، به خانواده ام توهین کردید، نه یک بار، ده ها بار. شما شانیت شورا را حفظ نکردید، شانیت مردم را حفظ نکردید. هرچه پاره ای از همکاران محترمتان در شورا کوشیدند بر شانیت شورا بیفزایند شما با ادبیات سخیف و توهین به من و خانواده ام  و توهین به همکارانتان، شان شورا و نهایتاً نمایندگان مردم و رشت عزیز را زیر سوال بردید، به طوری که بییندگان خارج از رشت و استان می گویند آنجا چه خبر است؟ چرا رشت بیایم؟ چرا در رشت سرمایه بیاوریم؟

آقای عزیز، کی رفاقت و معرفت به داش مشتی راه رفتن و چاله میدانی حرف زدن است؟ رفاقت و معرفت یعنی تولید منافع خصوصی با شرط لحاظ منافع عمومی. رفاقت زمانی معنا پیدا می کند که انحصار تولید نکند، گروه سیاسی صرف نشناسد، صرف و صلاح شهر را نادیده نگیرد. نه اینکه به صرف رفاقت، حرف از انحراف بزنی. انحراف زمانی اتفاق افتاد که اصلاح بودجه پیاده راه ۲۰۰ روز دیرتر در شورا مورد بررسی قرار گرفت. انحراف زمانی رخ داد که اعضای کمیسیون مربوطه از صبح نیروهای شهرداری را به کمیسیون می کشاندند و بعد از چند ساعت جلسه با حضور دو نفر از ۵ عضو شورا برگزار می شد، آن هم…

انحراف فکری تان زمانی نمایان تر شد که کنگره ۸۰۰۰ شهید با حضور و سخنرانی معنوی سردار سلیمانی در پیاده راه «حتماً و قطعاً تاریخی و فرهنگی» برگزار شد و آن را فرنگی خواندید.

شورا نیاز به انسجام دارد. آقایان، ثابت قدم خودسر نیست، اعمالش عکس العمل  عمل شماست، اما در شورایی که بعضی ها تعمداً بی نظمی سیستماتیک دارند، آیا مردم باید منتظر بمانند تا شورا تصمیمی را نگیرد! یا به غلط بگیرد و تعدادی از زحمتکشان عضو شورا ناظر بر اعمال شما باشند.

وقتی حرف از سرای محله می زنیم می گویید می خواهیم کار انتخاباتی کنیم. یک نفر را پیدا کنید که بگوید بنده با واسطه یا بی واسطه در آنجا کار انتخاباتی کرده باشم. چرا منافع مردم را آلت دست منافع انتخاباتی خود می کنید؟ اتاق شهرداری را به محلی برای فعالیت انتخاباتی خودتان تبدیل کردید، آیا همه کاندیداهای محترم انتخابات شورای شهر از حق داشتن چنین اتاقی در شهرداری برخوردار بودند؟ (بعد می گویید ناظر بر اعمال هستیم)

در روزهای رای به یاد مردم می افتید، در روزهای عادی به یاد منافع خودتان و حل کردن حواشی و فساد اخلاقی و معاملات سیاسی تان.

مردم آگاهند و آنچه را که می بینند و با آن زندگی می کنند مبنای عمل قرار می دهند و لاغیر. خیابان هایی که در این دوره بازگشایی می گردد، پارکی ساخته می شود: بچه اش در آن بازی می کند، پیرمردی ورزش می کند. بازارچه ای ساخته می شود و بچه اش با فوق لیسانس و دکتری از روی ناچار مسافرکش و دستفرش می شود. خانه ای که می سوزد و امروز، با افزایش ایستگاههای آتش نشانی و تجهیز آنها و فداکاری همکاران خوبم، احتمال خسارات کامل کم می شود. آبی که در محلات موقع سیلابها کمتر جمع می شود تا مردم از سکونت در آن محله فقیرنشین خجالت نکشند. سامانکده درست می شود تا کنار خیابان ها کمتر معتاد ببینیم. به سپیدرود کمک می کنیم تا جوانان آن ناامید نگردند و به فوتسال بانوان کمک می کنیم تا زنان سهم خود را در ورزش حس کنند و شهروند درجه چندم محسوب نشوند. به نوجوانان و کودکان هم همین طور تا نسل بعدی نیاز به مهاجرت را کمتر حس کند. پیاده راه را راه اندازی می کنیم تا بیشترین گردشگر را در طول تاریخ رشت داشته باشیم تا درآمد مردم ما بالاتر برود و مشاغل بیشتری ایجاد شوند. شهرداران و مدیران زن را به کار می گیریم تا آن ها سهم خود را از تحصیل و زحمت شان گرفته باشند و گوشه نشین در آشپزخانه نباشند. جوانان را به کار می گیریم تا نسل سوم و چهارم انقلاب شکاف بین نسلی را کمتر تجربه کنند. پارک تعطیل شده توسط شما را دارای بسته سرمایه گذاری کردیم تا مخالفت های شما نتواند مبنای سرمایه گذاری را زیر سوال ببرد.

پروژه های نیمه تمام شهر را تمام می کنیم تا آیندگان به ما لعن و نفرین نفرستند که چرا یک ساختمان اداری ۱۰ سال مانده. طرح جامع ترافیک را تمام می کنیم، برای حمل و نقل، اتوبوس می آوریم، تا وعده های یک دهه مردم را دچار حسرت نکنیم؛ و مسیر تراموا را که به نام خط ویژه فعلی بارها آن را مورد تهاجم قرار دادید (برای کسب چند رای از چند کسبه محترم که یا اطلاعی از جزییات نداشته و یا منافع مستقیم آن ها بخاطر شغل غیرمرتبط برای کنار آن خیابان آسیب دیده است که قاعدتاً فرایند عقلانیت تصدیق می نماید که به کارگیری اتوبوس به تعداد بالا و سرعت تردد مناسب مهم تر از منافع تعدادی اقل است. برای توسعه درون زا از کارخانجات درون استان حداکثر استفاده ممکنه را با رعایت صرف و صلاح شهر کرده ایم تا به شهادت مدیران کارخانه مربوطه، کارخانه تعطیل و کارگرانش بیکار نشوند. به رودخانه ها و سراوان و عینک می پردازیم تا مشکل فاضلاب تدریجاً حل و حاشیه آنها آزاد شود و در مناطق محروم و غیر محروم سرای محلات ایجاد کردیم که نقش موثری را در توسعه اجتماعی برعهده خواهد داشت.

به ارتباطات بین الملل فکر می کنیم تا شخصیت های ملی و بین المللی شهر را که وجود داشت برگردانیم و یا آنها را در قالب کنگره هایی همچون شهداء که مدعی هیچ بخشی از اجرای آن نیستیم، چون خود را همچون شما مدعی پاسداری از منافع مردم نمی دانیم؛ ارتقاء دهیم و معوقات بیمه پرسنل و پیمانکاران که سالها مانده بود را پرداخت می کنیم تا نیروی انسانی شهرداری کمتر دچار مشکل شود.

قطعا با ساختار و با تعدادی از نیروهای وابسته، سرسپرده و استثمارزده گذشته نمی توانستم این کارها را بکنیم. این نیروهای جدید به سازمان خود وفادارند و باید وفادار بمانند و ما نخواهیم گذاشت افراد بگویند آن مدیر، آدم من است. آقایان، آنها برده شما نیستند شما نیز ارباب آنها نیستید. قرار نیست مثل ۱۱۸ پاسخ تلفن شما را بدهند. اگر به شهردار و مدیران و کارکنانش اعتماد کردید به کار او فکر کنید نه به موضوعات کوچک و بی فایده.

از همگی به واسطه آن قسمت از نقد خوبی که داشتند و منافع عمومی در آن لحاظ شد و در بعضی از موارد راهگشا شد تشکر می کنم. اما از قسمت لعن و نفرین و اتهامات بی دلیل گله مندم، چرا که واقعیت نداشت و لازم بود مستندات را با خود من چک می کردند و بعد اتهام می زدند.

عزیز من این راه بزرگ کردن خود نیست. ممکن است منافع خصوصی اش را ببری و تنها عضو مخالف این مسیر عقلانیت و توسعه در شهر باشی و باز هم بشوی، اما حق نداریم به خاطر منیت و قهرمان سازی اعتماد عمومی مردم شهر را کمرنگ کنیم.

در پایان عرض می کنم با سیاسی شدن شورا مخالفم؛ شورا یک نهاد اجتماعی است که تمامی تفکرات توسعه محور در آن باید نقش داشته باشند. در شورا هم به اصلاح طلب نیاز داریم هم به اصولگرا. هم به عنصر سیاسی نیاز داریم و هم به تخصص وهم به جوانان، هم به بازار، هم به نظم و امنیت و هم به به مردمی بودن. هم به افراد فرهنگی نیاز داریم و هم به عزیزانی که تجربه شورایی و کار جمعی را داشته اند.

سیاست و راهبرد ما عقلانیت و توسعه است اما در اقدام و عمل انقلابی هستیم. حتما شهروندان با هویت و اصیل رشتی نمی گذارند تفکرات پسرفته غیرشهری مدیریت شهری انجام دهد. چرا که:

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

 

Share