طاها عبداللهی

برف و بحرانی که در غرب گیلان تنها در سطح رسانه ساخته شد

رسانه هایی که تا بقای فتح اللهی رنگ برف را نمی دیدند به یک باره برآشفته شدند که برف آمده ولی شاید حرف دلشان این بود که آقای مهربان آمده است

بارش برف به عنوان یک پدیده طبیعی همواره در نقاط مستعد این پدیده آب و هوایی مشاهده می شود. نوع نگاه به بارش برف را باید در نگاه رسانه ها فارغ از سایر دیدگاه ها بررسی کرد. تمرکز  رسانه ها در مورد بارش برف در شهرستان تالش یک حقیقت تلخ را آشکار کرد. توسل به شبکه اجتماعی تلگرام و تصاویر ارسالی توسط کاربران مدیران رسانه هایی که اطلاع رسانی با تلگرام را به انواع دیگر ترجیح می دهند به عنوان یک چاقوی ۲ لبه عمل می کند. وجود پوشش تلفن در سراسر زمانی که بارش برف ادامه داشت نشان می داد جامعه به حدی از توسعه رسیده است که در بدترین شرایط نیز پوشش مخابراتی و شبکه اینترنت وجود دارد و وضع طوری که نشان داده می شود نیست.

نکته دوم مربوط به مدیریت این کانالهای تلگرامی است که بدون حضور میدانی خبرنگار خود شروع به نشر خبر نمودند و واقعایت میدانی موضوع را درک نکردند.

نکته سوم اعتماد به نگاه و سلیقه کاربر و یا سلایقی بود که این رسانه ها را هدایت می کرد. رسانه های جمعی را هدایت گر می خوانند ولی این بار رسانه ها توسط دیگران فارغ از هر شخصی به هر سوی کشیده شدند که شاید نتیجه آن چندان مطلوب نبود.

مرکز و غرب گیلان غرق در برف بود و تردد به سختی صورت می گرفت ولی بارش کمترین میزان برف چنان هیاهویی برانگیخت که گویی این بارش در تالش رخ داده است و بار این کار مذموم بیشتر بر عهده کسانی بود که در این هوای سرد به دنبال  کلاهی نمدی برای خود بودند.

واقعیت این است که همین بارش در سالهای گذشته نیز وجود داشته است و به عنوان کسی که در نقاط مرتفع حضور میدانی داشتم نکته چندان عجیبی ندیدم. اما با نگاه به صفحه تلگرام چیزی بیش از واقعیت دیدم که شایسته نام تالش نبود.

نوشتند که برف در روستایی به ارتفاع ۱.۵ متر رسیده است ولی جواب آمد به تابلوی در تصویر نگاه کنید برف پای تابلوی ۱ متری نشسته است. این بار نوشتند کمتر از ۵۰ سانتی متر برف باریده است.

دیگری زنگ زد که ارتباط روستاها با مرکز دهستان کوهستانی قطع شده ولی مادر و فرزندی دیدم که برای خرید نان آمده بودند. کمی بالاتر مردمی دیدم که برای تفریح و ساخت آدم برف تا آق اولر می رفتند. جاده ای که باز بود و خبری از انسداد بوسیله برف و پلیس نبود.

جمله معروف شکسپیر به ذهنم خطور کرد که می گوید: «مسئله این است بودن یا نبودن». اما بودن و نبودن را بایستی تعبیر کرد. رسانه هایی که تا بقای فتح اللهی رنگ برف را نمی دیدند به یک باره برآشفته شدند که برف آمده ولی شاید حرف دلشان این بود که آقای مهربان آمده است و برف اسم رمزشان برای وضع موجود بود. حضور آقای مهربان و همسرش در روزهای سرد و در دل بحران را باید با دیده انصاف نگریست. همان زمانی که در تالش زمان فتح اللهی سیل آمده بود خبری از فرماندار نبود اما حالا آقای مهربان و همسرش سوار بر تویوتا در جاده های تالش می تاختند. در سیل تالش خانه ای خراب شد و خانه های دیگر در معرض خرابی بودند ولی پا قدم سید مهربان برای برف تالش هم خیر بود و خانه ای خراب نشد اما او بوده و هست تا برخی بهانه بگیرند که برف در تالش از رشت هم سنگین تر است. براستی برف صومعه سرا را نمی بینید که حتی کار را به برفروبی درب فرمانداری کشاند. مشکلات این شهرستان مرکز گیلان و در عین حال فتح اللهی نشین را را نمی بینید که آن را به تالش دایورت می کنید.

دوستان قلم به دست بیایید میثاقی نوشته در مصحف کریم را بار دیگر مرور کنیم.« بسم الله الرحمن الرحیم. ن و القلم و ما یسطرون». پروردگار در کلام خود به قلم و آنچه می نویسد قسم یاد کرده است و امروز صفحه کلید رایانه و گوشی من و شما مصداق هر آنچه می نویسد است. پس امانت الهی را پاس بداریم که نعمت هر بار به آسانی دست نمی آید.

طاها عبداللهی

Share