نیکبخت: حکم یک اعدامی را برای من دادند اما عفو رهبری گرفتم

من هنوز یک گوشه‌ای می‌نشینم و گریه می‌کنم. آخر چرا؟ به چه قیمت؟ تا به حال در مورد آن مهمانی این حرف را نزده‌ام. باورتان می‌شود من به خاطر یک مهمانی عفو رهبری گرفتم؟!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا علیرضا نیکبخت‌واحدی چپ‌پای دوست‌داشتنی فوتبال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ دعوت ما را پذیرفت و ساعاتی مهمان خبرورزشی بود. هافبک چپ‌پایی که به اندازه حاشیه‌هایش، محبوبیت کسب کرد اما به حقش نرسید. 

علی نیکبخت این روزها مشغول چه کاری است؟

خب اول از هر چیز خیلی خوشحالم که من را دعوت کردید. دیدن چهره‌های بچه‌های قدیمی مطبوعات حس جالبی به آدم می‌دهد. خاطرات زیادی با هرکدام از این بچه‌ها دارم. نمی‌دانم من پیر شدم یا شماها ولی خوشحالم دوباره شما را می‌بینم. در حال حاضر بعد از سپری کردن کلاس مربیگری C در انتظار برگزاری کلاس B هستیم. کلاس خوبی بود و در کنار علی کریمی و سایر بچه‌های سابق فوتبال دوره خوبی را سپری کردم. مدرسه فوتبالی هم از تابستان امسال راه‌اندازی کردم که خیلی استقبال شد. حدود ۴۱۰ نفر در تابستان به کلاس آمدند و همین استقبال هم موجب شد تا در پاییز هم با حدود ۱۳۰ نفر دوره را برگزار کنیم. قبلاً در سعادت‌آباد بودیم اما حالا در زمین اوین هستیم.

استعدادی هم کشف کردی؟

چرا که نه. الان ۵ بازیکن دارم که در رده نوجوانان می‌توانند در سطح اول فوتبال بازی کنند و به زودی خبرهای خوبی از آن‌ها می‌شنوید.

مگر کار استعدادیابی بلدی؟

آن‌قدر با مربی بزرگ کار کرده‌ام که اگر از هرکدام یک جمله هم یاد گرفته باشم، الان می‌توانم بین فوتبالیست خوب و متوسط کدام را انتخاب کنم. برنامه‌های زیادی برای مدرسه فوتبالم دارم که به زودی از آن‌ها باخبر می‌شوید. شاید تنها مدرسه فوتبالی شویم که اسپانسر خواهد داشت.

درآمد هم صد در صد برای تو دارد؟

طبیعی است که درآمد هم داشته باشد. خب به هر حال هم سرم گرم می‌شود و هم کار استعدادیابی‌ام را دنبال می‌کنم.

یعنی درآمد میلیاردی داری؟

نه بابا. به هر حال در حد درآمد بخور و نمیری درمی‌آورم.

یعنی با حداقل درآمد زندگی می‌کنی؟

نه. خدا را شکر هم بهترین جای تهران زندگی می‌کنم و هم بهترین زندگی را دارم ولی این نیست که قید طلبم از برخی باشگاه‌ها را بزنم. درآمد میلیاردی ندارم که الکی پز بدهم. در حد معقول دارم.

مگر هنوز از تیمی طلب داری؟

حدود دو میلیارد پولم را هنوز نگرفته‌ام! استقلال، پرسپولیس، داماش، صباباتری، استیل‌آذین!

دنبال طلبت از استقلال نیستی؟

گفتی استقلال. همین ابتدای حرف‌هایم باید بگویم مدتی است وقتی حرف از استقلالی بودنم می‌زنم، تیکه می‌اندازند. من هنوز هم به جرأت می‌گویم استقلالی‌ام. همه بیایند قرارداد من را زمان امیر قلعه‌نویی با استقلال نگاه کنند و با دیگر بازیکنانی که آن زمان بازی کرده‌اند، مقایسه کنند. سال ۹۲ از بازیکنان درجه ۲ هم کمتر قرارداد بستم! ۲۵۰میلیون برای یک فصل رقم زیادی است؟

امیر قلعه‌نویی تو را بازگرداند؟

بله، آمدم در استقلال که از فوتبال خداحافظی کنم ولی نشد.

به سفارش دوستانت؟

نه، چه دوستی؟ اگر به درخواست و توصیه باشد که امیر قلعه‌نویی خودش اصلاً دوست نداشت در استقلال باشم.

اما زمان همین قلعه‌نویی به پرسپولیس رفتی؟

متأسفانه برخی‌ها هنوز عنوان می‌کنند که تو چرا به پرسپولیس رفتی. من همان‌موقع هم به خودتان گفتم. در فوتبال ایران قطبی وجود نداشت و فقط استقلال و پرسپولیس در فوتبال ایران مطرح بودند. من هم نمی‌خواستم از نگاه‌‌ها دور باشم و سر لج و لجبازی به پرسپولیس رفتم. نمی‌گویم کار خوبی کردم و پشیمان هم هستم ولی از انصاف نگذریم، من در آنجا هم خاطرات خوبی داشتم و افتخارات زیادی به دست آوردم اما باز هم می‌گویم نباید می‌رفتم.

ولی در آن زمان خیلی‌ها را نیمکت‌نشین کردی؟

خب من به وقتش جا افتادم. محمد نوازی را نیمکت‌نشین کردم. علی چینی را تغییر پست دادم. من لیاقتش را داشتم. از همه فوتبالیست‌های ایران هم حاشیه‌ام بیشتر بود. نمی‌توانم دروغ بگویم. خودم را هم نمی‌توانم گول بزنم. حاشیه من از همه فوتبالیست‌ها بیشتر بوده. البته اگر یکی از حاشیه‌های من را بازیکنان امروز داشتند، نابود می‌شدند. کارهایی که با من کردند را اگر با یکی از فوتبالیست‌های حالا می‌کردند، الان سر از امین‌آباد یا دیوانه‌خانه درمی‌آوردند. بعد از سال ۸۶، ۸۷ که یک چیزی به عنوان منشور اخلاق درآوردند، خواستند یکی را قربانی کنند که کسی بهتر از من پیدا نکردند. اشتباه هم داشته‌ام و قربانی این فوتبال من بودم و بس. حالا می‌گویند مجتبی محرمی را نابود کردند، مجاهد را محو کردند اما باز هم می‌گویم من بیشتر از محرمی نابود شدم.

تا امروز فهمیدی چرا استقلال تو را نخواست؟

نه. خود شما هم می‌دانید مشکل من غیرفوتبالی بود. یک روز رفتم پشت در اتاق قریب در خیابان اسفندیار یک ساعت و نیم معطل شدم. منشی‌اش آمد و گفت شما آقای یاورزاده هستید؟ خب شما تا آخرش را بخوانید. از سرمربی تا اطرافیانش نمی‌خواستند من باشم و همین اتفاق هم افتاد. این به من فشار آورد تا تصمیم عجولانه گرفتم. یک ساعت بعدش رفتم باشگاه پرسپولیس.

آن زمان متأهل بودی. این موضوع باعث پرسپولیسی شدنت نشد؟

به هیچ وجه. هیچ ارتباطی به این مسئله نداشت. آقای خشایار محسنی شاهد است. یک سنگ گنده جلوی پایش گذاشتم اما قبول کرد و رفتم قرارداد بستم.

  ۶۰۰ میلیون؟

نه. حرف من این بود اما رقمش این نشد. سر روکم‌کنی من را کنار گذاشت. مگر می‌شود کاپیتان استقلال در اوج محبوبیت به تیم رقیب برود. روز اولی که رفتم، سر شماره پیراهن با همه بازیکنان پرسپولیس دعوایم شد. اصلاً‌حال خوبی نداشتم.

حتی در اولین جلسه تمرینی‌ات عنوان شد ترسیدی با چاقو تو را بزنند.

بله. بارها به این کار تهدید شدم. یک ماه بعد از قراردادم از تهران بیرون رفتم. اصلاً حالم خوب نبود. تیم ملی در جام جهانی حضور داشت و من هم از پایتخت دور شدم.

ولی به هر حال قلعه‌نویی به عنوان سرمربی اختیار این را داشت تو را کنار بگذارد.
قبول دارم اما من با آن جایگاه را نباید به آن شکلی کنار می‌گذاشت. شاید من هم یک روز مربی شدم و در این شرایط قرار گرفتم اما سعی می‌کنم به این شکل با بازیکن بزرگ تیمم برخورد نکنم. اینکه با افکار عمومی بازی کردند، جالب نبود. من بهترین پاسور استقلال شدم و گل‌های زیادی به ثمر رساندم اما کسی شهامت پیدا نکرد که بگوید دلیل کنار گذاشتنم چیست؟ هرکس بر گردن کس دیگری می‌اندازد. من بدون تماشاچی می‌مردم و عجولانه رفتم آنجا.

رفتـار تو مقابل استقلال را نمی‌توان با رفتار رحمتی مقابل قلعه‌نویی مقایسه کرد؟

نه. من در آن لحظه به یک نفر فکر نمی‌کردم. رفتارهایی که با من شد در شأن من نبود. آن زمان من جوگیر شدم و اشتباه کردم.

  یعنی می‌ماندی محبوبیت تو حفظ می‌شد؟
من اگر می‌ماندم محبوب‌ترین استقلالی می‌شدم. علیرضا منصوریان برای من قابل احترام است و فرهاد مجیدی هم همین‌‌طور ولی من با این‌ها رقابت می‌کردم. من در آن سال ششمین بازیکن محبوب دنیا شدم.

ولی نه تو در استقلالی، نه فرهاد و نه …!

فرهاد آخرین نفر بود. زرینچه، نوازی، طباطبایی، ستار همدانی، فکری! یعنی همه اینها مشکل داشتند؟

البته تو یک زمانی نورچشمی قلعه‌نویی بودی!

من در اوج جوانی بودم. سیر پیشرفت و محبوبیت من به مذاق برخی‌ها خوش نیامد! نمی‌توانستند محبوب‌تر از خودشان را ببینند. همان مسائل من را از استقلال دور کرد و حتی به امارات فرستاد.

اما تو در دبی هم قدر موقعیت خودت را ندانستی. مثلاً تمام فکر و ذکرت به خوشگذرانی بود. تولد در کشتی و ماشین‌های آن‌چنانی
من نگرفتم و دوست‌هایم برایم تولد گرفتند. نوش‌ جانم که گرفتم. کار بدی  نکردم. آن زمان هم بهترین ماشین را در امارات داشتم و به ایران هم آوردمش، به کسی ربطی ندارد. این‌ها نمی‌تواند دلیلی بر کنار گذاشتن من باشد. خوب زندگی کردن ایرادی ندارد، مگر علی دایی بد زندگی می‌کند؟

ولی علی دایی از همین فوتبال شد برند!

علی دایی همه پیشنهادات را بررسی کرد ولی من نه. اشتباه من این بود که زیادی عاشق ایران بودم.

عاشق چی؟ می‌گفتند وابستگی به خیابان‌های تهران داری؟

من به عمرم یک بار هم دور دور نکردم. این کار در شأن من نیست. من عاشق تهران بودم. مگر هنوز آدم‌هایی داریم که دور دور کنند؟! بهترین ماشین را داشتم و خوش‌تیپ‌ترین بازیکن بودم اما از این کارها نکردم. البته هنوز هم خوش‌تیپ‌ترین هستم و فکر هم نمی‌کنم خوش‌تیپ‌تر از من بیاد.

قبل از تو چه کسی خوش‌تیپ بود؟
من به شخصه عاشق استایل احمدرضا عابدزاده بودم. خوش‌تیپ‌تر از مرحوم ناصر حجازی ندیدم. ناصرخان نظیر نداشت.

راستی آخرین باری که در تمرین استقلال آماده شدی چه تاریخی بود؟

قبل از بازی گسترش با مهدی رحمتی کار داشتم. به همین بهانه به اردوی تیم رفتم و شام را با تیم خوردم.

رابطه‌‌ات با منصوریان چطور است؟
من علی را خیلی دوست دارم. شخصیت قابل احترامی دارد. از زمانی که علی از آلمان برگشت هم‌اتاق من بود. امیدوارم در استقلال نتیجه بگیرد و دهان خیلی‌ها را ببندد. چون بعد از مدت‌ها در استقلال سنت‌شکنی شد و یک مربی جوان به استقلال آمد.

فکر می‌کنی منصوریان این قابلیت را دارد که از امیر قلعه‌نویی پیشی بگیرد؟

اگر به منصوریان هم سه سال وقت بدهند حتی از امیر قلعه‌نویی هم جلوتر می‌رود.

خب شاید روی تو زوم کرده‌اند. خودت باید مراقب رفتارهایت باشی!
من را با ۹۰ تا سرعت در اتوبان نیایش گشت نامحسوس گرفت. طرف گفت من استقلالی‌ام از تو خوشم نمی‌آید و می‌خواهم ماشین تو را توقیف کنم و این کار را هم کرد. این یعنی چه؟ مراقب چه چیزی باشم؟ نفرین من و خانواده‌ام پشت تو است. خدا جای حق نشسته و مطمئن هستم جوابت را می‌دهد. تو الان خودت پاک‌ترین هستی که برای من حکم صادر کردی؟ نه این‌جوری نیست. رأفت عمومی هم خوب چیزی است. من دو نفر را در این فوتبال هرگز نمی‌بخشم. اسم نمی‌برم ولی جور دیگر به فوتبال برمی‌گردم و جواب‌شان را می‌دهم. یکی نیست به آن آقا بگوید آن ساختمان را با کدام پول خریدی؟! شما چه‌جور رفتید جام‌جهانی و آن‌قدر هزینه کردید؟! چه شد؟ مگر من کم برای فوتبال ایران زحمت کشیدم؟ چون از قیافه‌ام بدت می‌آمد آن بلاها را سرم آوردی؟ خب یک بار هم از گناه من می‌گذشتی! لباس من، تیپ من و موهای من چه ارتباطی به فوتبال من داشت؟

یعنی تو را بدون احضار، جریمه یا محروم می‌کردند؟

بله، حتی یک بار هم احضارم نکردند که بگویند به خاطر فلان کار تو را محروم کردیم. فلان مدیر در آنجا یک خلاف کرد و محرومش کردید. فلان بازیکن در همدان مشکل اخلاقی داشت و محرومش کردید. علی نیکبخت چه‌کار کرد؟ رفتم کمیته اخلاق دلیل محرومیتم را پرسیدم گفتند چرا در فرودگاه می‌روی دخترها با تو عکس می‌گیرند. من هم گفتم از این در که بیرون می‌روم تو را نفرین می‌کنم آقای فلانی. گفتم نفرین می‌کنم که یک روز جای من زندگی کنی و ببینم جنبه‌اش را داری! ۴ نفر بیایند جلوی پای تو امضا بگیرند سست می‌شوی. من که ۴۰ نفر امضا می‌گیرند اتفاقی برایم نمی‌افتد. من از ۱۴ سالگی در تهران بودم و روی پای خودم ایستادم. من که از بچگی خوش‌تیپ بودم. پدرم بهترین تولیدی را داشت. خوش‌تیپی من چه ارتباطی به تو داشت؟ فوتبالم را خراب کردی. باشد ولی چه چیزی به تو دادند؟ فوتبال الان سالم شد؟ مشکل فوتبال زمان من لباس نیکبخت بود اما حالا چه؟ قرص‌های روان‌گردان و سیگار آمده فوتبال. به این سن رسیدم می‌گویم هم قلیان می‌کشیدم و الان هم می‌کشم ولی تا حالا لب به چیزی نزدم. مواد نکشیدم، نه جانماز آب می‌کشم نه چیزی. نمازم ترک نمی‌شود و سعی می‌کنم عین یک آدم زندگی کنم و به قوانین مملکتم احترام بگذارم و حالا هم جایی خطا کردم جوابش را دادم ولی افراط نمی‌کنم. الان موهای من بلند شده، به کسی توهین کردم؟

ولی خب تیپ و لباس پوشیدن تو در بین همه خاص بود!

چرا نباشد؟ همه فوتبالیست‌ها و خوش‌تیپ‌های الان همه کوتوله هستند. من مد را به فوتبال وارد کردم. با افتخار هم می‌گویم این کار را می‌کردم. همین الان هم خیاط‌های هتل المپیک هر وقت من را می‌بینند می‌گویند تو اولین نفری بودی که سایز لباس‌های رسمی تیم‌ها را تنگ می‌کردی. بد نیست خوش‌تیپی در فوتبال. ژل زدن من مشکل فوتبال شد! متفاوت بودن چه ایرادی دارد؟

خیلی‌های دیگر هم به خاطر حاشیه محو ‌شدند! دو فصل قبل در پرسپولیس یادت هست؟

نمی‌خواهم اسم بیاورم ولی یکی از بازیکنانی که حالا در ماشین‌سازی بازی می‌کند اگر هدایت می‌شد بهترین فوتبالیست ایران می‌شد. اشتباه زیاد داشته ولی چه کارش کردید؟ آقایی که به من درس اخلاق می‌دهی روز اولی که من به باشگاه استقلال آمدم مگر شما درس اخلاق به من یاد دادی؟ همان چیزی که در خانواده‌ام یاد گرفتم را پیاده کردم. یک نفر از بزرگان فوتبال بیاید و بگوید من در این فوتبال به او بی‌احترامی کرده باشم. من از پیشرفت فوتبالیست‌های دیگر خوشحال شدم. من در ۱۶ سالگی به استقلال رفتم. ژل نبود آن زمان کتیرا می‌زدم. من همه رقبایم را کنار گذاشتم آیا کسی من را راهنمایی کرد که بگوید این چاه است و این راه؟

ولی می‌توانستی در فوتبال خارج پیشرفت کنی

این را قبول دارم. من رفتم مونشن‌گلادباخ بازی کنم اما به خاطر وابستگی‌ام به تهران آن‌جا نماندم. آقایان فقط با چمدان همراه من آمده بودند آلمان که پول‌ها را بگیرند، نگفتند که چه کار من درست است و چه کاری غلط. باز هم گله‌مند نیستم و با افتخار می‌گویم همه چیزم را از استقلال دارم. در همان بازی اولم لنز دروازه‌بان تراکتور، خدابیامرز دکتر نیک‌مهر، افتاد روی زمین و گلزنی کردم ولی با من کاری کردند که حقم نبود.

قبول کن شما به عنوان یک الگو حتی باید مراقب بستنی خوردنت هم باشی. اما واقعاً بعضی‌ها رعایت نمی‌کنند.

قبول دارم. من خیلی چیزها را از خودم دور کردم. مگر می‌شود یک نفر ۱۴ سال روی جلد روزنامه‌ها برود؟ من از سال ۷۷ تا ۹۳ روی جلد رفتم. بزرگترین اشتباهم این بود که تیمم را عوض کردم و این ایرادات من به چشم آمد. چه زمانی لباس من را بد دید‌ه‌اید؟ چه زمانی بی‌ادبی کرده‌ام؟ قبول دارم من الگو هستم. به خدا مردم هنوز به من خیلی لطف دارند. پدر و مادر بچه‌های مدرسه فوتبالم می‌گویند وقتی فوتبال بازی می‌کردی فکر نمی‌کردیم اخلاقت این‌گونه باشد. متأسفانه چند تا از این فوتبالیست‌هایی که ادعای دوستی داشتند از من خیلی حرف‌های بیخود زدند و همین مسئله دهان به دهان چرخید. خدا همه را هدایت کند. حتی خود من. ولی بنویس دلم برای پیاده‌روی در خیابان ولیعصر و زرتشت تنگ شده!

چرا وقتی به استقلال گل زدی آن حرکات را انجام دادی؟
از شدت ناراحتی نمی‌فهمیدم چه کاری می‌کردم. از ناراحتی می‌خندیدم. وارد ورزشگاه که شدم ۵۰هزار نفر به من فحش دادند. من مهدی هاشمی‌نسب را دیدم ولی در جایگاه او قرار نگرفته بودم. تازه فهمیدم چه شرایط سختی بود. بعدش یک روز و نیم از خانه بیرون نیامدم، بدترین روزهای زندگی‌ام بود. شاید برای پرسپولیسی‌ها محبوب شدم ولی به خودم نچسبید. سر لج و لجبازی کاری کردم که دیگر جبرانش سخت بود. خودت می‌دانی من در همه دوران فوتبالم لجباز بودم. با همه درگیر می‌شدم. دنبال موقعیت اگر بودم، الان وضعیتم بهتر از خیلی‌ها بود. همان‌موقع که به الوصل رفتم مثل خیلی‌ها رضایتنامه‌ام را کامل هم می‌گرفتم و همه پول را خودم برمی‌داشتم. من در حال ترانسفری باز هم قراردادم را تمدید کردم و پولی از فوتبال عایدم نشده. قرارداد من با الوصل ۳۷۰هزار دلار بود که ۷۰ درصد پولم را باشگاه برداشت. آقای فتح‌الله‌زاده و منزوی در جریان کامل قراردادم هستند. می‌توانستم رضایتنامه‌ام را بگیرم اما نخواستم. خب من هم آن‌ها را دوست داشتم. من را باشگاه استقلال علی نیکبخت کرد و منکر این مسئله نشدم و نمی‌شوم.

در مورد اتفاقی که برای مهدی رحمتی افتاد جامعه فوتبال واکنش‌های بسیاری نشان داد.

آن‌قدر عکس‌های بدتر از آن در فضای مجازی وجود دارد که این چیزی نیست. در این عکس‌ها ما مقصر نیستیم. اگر عکس نگیریم که می‌گویند مغروری، اگر هم که بگیری داستان این می‌شود. مهدی فاصله را رعایت کرده و فکر می‌کنم این مسائل و سه جلسه محرومیت اصلاً چیز جالبی نیست. سر همین قضایا فوتبال یکی مثل من تمام شد. سر همان مهمانی فوتبالم را تمام کردند. اگر ایرادی به کار من بود کنار می‌کشیدند و راهنمایی‌ام می‌کردند. من هنوز یک گوشه‌ای می‌نشینم و گریه می‌کنم. آخر چرا؟ به چه قیمت؟ تا به حال در مورد آن مهمانی این حرف را نزده‌ام. باورتان می‌شود من به خاطر یک مهمانی عفو رهبری گرفتم؟! تا به حال نگفته بودم. آخر چرا؟ اگر ایراد به کار من بود که من را عفو نمی‌کردند! حکمی که برای یک اعدامی می‌دهند را برای من دادند. این یعنی چه؟ اشتباه کردم ولی اگر تو مَردی من را ببخش. کدام یک از کسانی که در آن مهمانی بودند را جریمه کردند؟

Share