سيد داود نجار مباركى

محمود ‎شکرى؛ نمکى بر زخم دیرین گیلان

‎انتقاد یاریگر مدیران است و چه خشنود می‌بودم که اگر آقاى شکرى لب به نقد می‌گشود اما آنچه شاهد آن بودیم انتقاد نبود و گذاردن کلمه تخریب هم گویاى عمق تلخى آن زبان ناسپاس، مخرب، با استدلالهاى سطحى و بدون برآورد تبعات این تخریب در مرکز، گمراه کننده عوام و برانگیزاننده احساسات هیجانى منفى نیست.

‎در روزهاى پیشین خواندن مصاحبه اى از آقاى شکرى نماینده تالش در مجلس شوراى اسلامى و زبان تند و تیزشان در حمله به دکتر نوبخت معاون رییس جمهور و سخنگو دولت سبب آزردگى شدید نگارنده این مقاله شد و برآن شدم بعنوان یک دغدغه مند توسعه گیلان کوته نوشته اى خطاب به مردم بافرهنگ گیلان بنویسم.photo_2016-10-24_11-21-33
‎گیلان بعد از دهه ها فردى کلیدى و اثرگذار در مرکزیت دولت دارد.
‎فردى که مشروع ترین انتخاب براى دولت تدبیر و امید بود. اما منشأ این مشروعیت را در کجا میبینم؟
‎دکتر نوبخت داراى ٢ مدرک دکترا در زمینه اقتصاد و مدیریت است. ایشان ۴ دوره نماینده اول مرکز استان بوده اند. ایشان بنیانگذار حزب اعتدال و توسعه و آغازگر گفتمانى جدید در کشور بوده اند.
‎تا همینجا بى گمان مشروعیت حضور این شخصیت برجسته و خودساخته از منظر علمى، مردمى و سیاسى در مرکزیت دولت
‎نمیتواند زیر سئوال باشد. اعتماد دکتر روحانى به ایشان ریشه در شناخت عمیق رییس جمهور از مردى ست که نزدیک به ٣ دهه است از نزدیک با او در مجلس، شوراى امنیت ملى، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دولت تدبیر و امید کار کرده است.
‎نوبخت مردى ست که میتوان او را نماد صبر و ثبات در مسیر باورهایش دانست. مردى که باورش به آرمانهاى انقلاب بسته به زمان دستخوش تغییر و تنش نگردید.
‎نوبخت را همانقدر که میتوان بعنوان استاد برجسته دانشگاه در کتب تالیفى و ترجمه اى اش یافت در سپهر سیاست جمهورى اسلامى بعنوان فردى امین در مرکزیت نظام میتوان جست. جاییکه اعتماد ارکان نظام به طرحهایشان در تدوین چشم انداز ٢٠ ساله توسعه ایران از او شخصیتى اثرگذار و دلسوز مملکت جلوه میدهد.
‎دکتر نوبخت مبدع توسعه مبتنى بر آمایش سرزمینى ست. بسیارى از واژه هاى توسعه که امروز ورد کلام مدیران مملکت است اول بار توسط این گیلانى نخبه معرفى و شناسانده شد.
‎حقیقتا شناخت ابعاد شخصیتى ایشان نیازمند مقالات تحلیلى جداگانه ایست که نویسنده خود را در این باب در نوشته هاى پیشرو مسئول میداند.
‎حال که چنین شخصیتى فرصت مدیریت کلان اجرایى یافته آیا نباید خوشنود بود؟ آیا نباید تمام گیلانیان با یک زخم دیرین گیلان که همانا ضربه زدن به مدیران برجسته بومى ست . ‎یکبار براى همیشه چهره به چهره شوند و آنگونه عمل کنند که نقاط توسعه یافته تر ایران عمل کرده اند؟
‎هنوز یادمان نرفته که با قهرمانى چابک چه کردیم؟
‎انتقاد یاریگر مدیران است و چه خشنود می‌بودم که اگر آقاى شکرى لب به نقد می‌گشود اما آنچه شاهد آن بودیم انتقاد نبود و گذاردن کلمه تخریب هم گویاى عمق تلخى آن زبان ناسپاس، مخرب، با استدلالهاى سطحى و بدون برآورد تبعات این تخریب در مرکز، گمراه کننده عوام و برانگیزاننده احساسات هیجانى منفى نیست.
آیا هرگز شاهد آن بوده ایم که نمایندگان آذربایجان و اصفهان مدیران استان خود در مرکز را بدلایل سیاسى و صنفى اینگونه کوبیده باشند؟
حال توجه را به متن مصاحبه آقاى شکرى جلب میکنم.
در متن ایشان چند بار میگویند که بزودى مستنداتى ارائه خواهند کرد! این روش بیان نظرات برایتان آشنا نیست؟
روش بگم بگم! روشى که جامعه امروز ایران با سطح تحصیلى بالا آنرا نمی‌پذیرد. فضاى جامعه در تالش بزرگ آنرا نخواهد پذیرفت.
آیا این دکتر نوبخت نبود که با حمایتشان بسیارى از نخبگان هم استانیهاى تالش زبان ما را در مدیریت هاى کلیدى به کار گرفتند؟
آقاى شکرى در متن مصاحبه به گونه اى سخن گفته اند که دکتر نجفى را مقابل دکتر نوبخت قرار داده اند!
حال کیست که نداند دکتر نوبخت حامى اصلى استاندار گیلان در زمان انتصاب و در دوره مدیریتى شان بوده است.
جناب شکرى! آیا یادآورى این نکته ضروریست که اگر دکتر نوبخت نمی‌بود استاندارى غیربومى و نابلد دوباره به گیلان تحمیل میشد؟!
در چند قسمت از مصاحبه آقاى شکرى با آوردن نقل شفاهى و یا حدس و گمان مطالبى را به دکتر نوبخت منتسب می‌کند که این ادبیات منسوخ و غیرمسئولانه نمی‌تواند خدشه اى به دکتر نوبخت وارد کند.
آیا این را نمیتوان فرار به جلو نماینده اى دانست که در انجام وظایفش در قبال مردم مظلوم تالش بزرگ ناتوان بوده و با مقصرتراشى سعى در تبرئه خود در چشم مردم کرده است؟
آیا آقاى شکرى به شرح وظایف قانونى دکتر نوبخت بعنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان برنامه آشنا نیستند؟
اگر در چنان سطحى و با انتظاراتى که گیلانیان از ایشان دارند اگر ایشان مداخله نکنند متهم به جدایى از مردم گیلان میشوند در جاهاییکه هم ایشان میفرمایند دخالت کرده اند اینچنین تقبیح میشوند!
آشفتگى و تناقض دیگرى که در متن هویداست اینست که جابجایى در آب منطقه اى گیلان را یکبار بدلیل ریاست ستاد دکتر جلیلى و یکبار هم تحت فشار پیمانکاران قید میکند!
اینگونه ادبیات چیزى دیگر را به ذهن متبادر میکند و آن اینست که انگیزه پشت این مصاحبه تند نه دلسوزى در مورد پروژ هاى نیمه تمام منطقه نمایندگى جناب شکرى بلکه انگیزه هایی ست که از اوایل دولت یازدهم در کلام و رفتار جناب شکرى پررنگ مینمود.
شاید تا سالهاى زیادى برخورد شکرى در زمان راى اعتماد به دولت روحانى و چرخش ناگهانى شکرى علیه دولت را از یاد نخواهیم برد. آنروزها هم بر گیلانیان سخت گذشت.
بى گمان نماینده مردم بعلت وظیفه نظارتى اش باید در مورد جابجاییهاى مدیران حساس باشد اما این حق قانونى دولت است که انتصابات را در مسیر اهدافش و باتوجه سبد آرایى اش سامان دهد. و نماینده باید امر توسعه را با ابزارهاى قانونى و تعامل به پیش برد و هزینه توسعه را بالا نبرد.
از همین مجال بهره میبرم و از جناب شکرى و تمام گیلانیان عاجزانه درخواست میکنم در جهت تخریب غیردلسوزانه و هزینه تراشى براى استان پرهیز کنیم.
وقتى مظلومیت دکتر نوبخت هویداتر می‌گردد که بدلیل برنیانگیختن اعتراضات سایر نقاط کشور حتى بسیارى از سفرهاى ایشان به گیلان رسانه اى نمی‌گردد.
و یادمان نرود گیلان بخشى از ایران بزرگ است ایرانى که پیشرفتش پیشرفت همه ایرانیان است و امروز نوبت خدمت به ایران بزرگ به اسم یک گیلانى افتاده و اگر یارى اش نکنیم و سنگ اندازى کنیم در پیشگاه تاریخ نیکنام نخواهیم شد.

سید داود نجار مبارکى

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

tel final1

Share