میثم نوائیان

روستاهای کوهستانی گیلان نزدیک است که به خانه سالمندان تبدیل شود

امیدوارم دوباره روستاهایمان پر از صدای خنده کودکان شود و آن سوتر دام ها در حال برگشتن به خانه باشند و وقتی مرد چوپان به نزدیکی خانه رسید بوی نان تازه به مشام برسد.

به امید زمزمه خوشا به حالت ای روستایی، چه پاک و خرم، چه با صفایی
photo_2016-10-25_21-58-33
زمانی که شعر خوشا به حالت ای روستایی چه پاک وخرم چه با صفایی… را می خوانیم در ذهنمان تصویری از یک روستای پر جنب وجوش را تصور می کنیم که دختران و پسران خردسال در حال بازی هستند، زنان روستا از چشمه آب می آورند، جوانان به همراه پدرانشان سَر زمین کشت وکار می کنند و در یک کلام، مفهومی از شادی، سادگی و کار در ذهنمان تداعی می شود .
نمی دانم آیا در پائیز و زمستان سری به روستاههای کوهستانی گیلان از اشکور، عمارلو، خورگام و تالش زده اید؟
نگارنده بخاطر بررسی های میدانی متعدد در حوزه ی باستان شناسی و مردم شناسی در چند سال اخیر ماهیانه چند بار به کوهستان های گیلان می روم و پیمایش پیاده در مناطق کوهستانی و روستاها انجام می دهم و این مشکل و نابهنجاری را از نزدیک بارها دیده و لمس کرده ام.
معترفم که جامعه شناس نیستم بلکه آنچه را دیده ام و با روستائیان به گفتگو نشسته ام را می نویسم.
مردم کوهستان های گیلان به ۲ دسته کلی گالش ها یا همان چوپان های کوچرو که تابستان به مراتع کوهستان و در زمستان به جلگه و میان بند برمی گردند و کَلایی ها که ساکنان دائمی روستاههای کوهستان هستند تقسیم می شوند.
روستاهای کوهستانی گیلان چند مشکل بزرگ دارد که نزدیک است به بحران تبدیل شود.

۱. رشد شدید منفی جمعیت
این رشد منفی به ۲دلیل کلی است :
الف) مهاجرت جوانان به شهرهای بزرگ برای کار
ب ) عدم تمایل زوج های جوان به فرزندآوری
رشد منفی جمعیت در روستاهای گیلان بسیار بارز است و نشانه ی آشکار آن مدارس بزرگ تاسیس شده در دهه ی ۶۰ است که در روستاها بنا بر تقاضای زیاد کودکان دانش آموز در آن سالها که روستا جمعیت زیادی داشت ساخته شده اند و در سال های جنگ تحمیلی چه هزینه هنگفتی بود. اکنون آن مدارس بزرگ دیگر کاربری ندارند و تبدیل به بناهایی مستعمل شده اند. اینگونه مدارس در بیشتر روستاها با شیشه های شکسته و پنچره های نیمه باز قابل مشاهده است. امروزه در همان روستاهای پرجمعیت دهه ی۶۰ ، تعداد دانش آموزان به ۴ الی ۷ نفر در هر روستا می رسد و یک نفر مدیر، معلم تمامی مقاطع تحصیلی و انباردار و… مدرسه است. در نقاطی از سرباز معلم استفاده می کنند. باز هم خدا پدرشان را بیامرزد که تا آنجا می روند.

۲.اقتصاد وابسته به شهر و مصرف گرایی مفرط

تاحدود ۵۰ سال پیش بیشتر روستاها استقلال اقتصادی داشتند. هر فرد روستایی تعدادی دام اعم از گاو، گوسفند و بز داشته و مقداری زمین پدری که گندم و جو می کاشت و در آسیاب روستا آرد می کرد و به مصرف سالیانه خانواده می رساند.
اما امروزه به خاطر ورود انواع محصولات آماده شده و رنگین مانند انواع کیک، نوشابه و… که به راحتی در دسترس قرار دارند و در سوپر مارکت های روستا یافت می شود، روستاییان دچار اضافه وزن شده و به انواع بیمارهای مختلف دچار می شوند. گاهی مرد روستایی ماست و تخم مرغ را خریداری می کند!
در جوامع پیشرفته استقبال از محصولات ارگانیک رو به فزونی است در حالی که ما هنوز به دنبال محصولات صنعتی هستیم. از سویی تیلیغات بی شمار و جذاب انواع پفک و چیپس و … در رسانه ملی، کودکان روستایی را به خریدن و خوردن، وسوسه می کند. به راستی اگر شما فرزند روستا بودید تحت تاثیر قرار نمی گرفتید ؟

۳.زباله ( بحران پلاستیک )
در گذشته ای نزدیک در روستاها زباله ای وجود نداشت چون مواد مصرفی آلی بودند و در صورت دور ریختن، خود به خود جذب طبیعت می شدند. امروزه اگر به نزدیکترین رودخانه یا دره اطراف روستا سری بزنید انبوه پلاستیک و زباله های صنعتی را می بیند که روستاییان برای جلوی دید نبودن آنجا می ریزند! آنها در پاسخ می گویند : باران که بیاید همه رو با خودش می برد و راحت! به راستی باران زباله ها را کجا می برد؟
بیشتر محصولات دارای بسته بندی پلاستیکی هستند و آموزش برای افراد در مورد ماندگاری پلاستیک در طبیعت انجام نشده است. چه توقعی می توان داشت؟ بحران پلاستیک در روستاها بیداد می کند و شما زمانی که به کوه یا جنگل می روید، وقتی در اطرافتان پلاستیک زیاد شد مطمئن باشید که دارید به یک روستا نزدیک می شوید. به عنوان نگارنده بارها این موضوع را آزموده ام.

۴. نبود کار و بحران خانمان سوز اعتیاد
آن جوان روستایی هم حق دارد که از روستا مهاجرت کند! چون کاری در وستا وجود ندارد. زوج های جوان دوست ندارند که در روستا بمانند. می توانید در نظر بگیرید زوج جوانی برای خرید، دکتر و بیمارستان و … به شهر می روند. مدارس خوب، سینما، پارک ها، لوازم خانه و سرگرمی … همه و همه در شهر موجود هستند و ایجاد انگیزه برای ماندن می کند. وقتی در روستا کار نباشد یعنی معیشت وجود ندارد. جوان پر انرژی که حالا خانواده دارد و در قبال آنها مسولیت دارد باید چه کند؟ نهایتا راهی کار در شرکت در قزوین یا کارگری در شهرهای بزرگ می شود، زیرا جوان روستایی مهارت صنعتی نمی داند. از طرفی رواج انواع مختلف مواد مخدر در روستاها بیداد می کند. در گذشته جوانان روستا مظهر پاکی، شفافیت و تندرستی بودند ولی به خاطر همان پاکی ذاتی خود سریع در دام اعتیاد می افتند و نشان آن پرونده های موجود در دادگاه ها می باشد.

۵. تغییر فرهنگ
فرهنگ روستا مبتنی بر کار، کوشش، تعاون و همدلی و ریش سفیدی در منازعات و سایر موارد بود که متاسفانه اکنون در حال تغییر است. تا همین چند سال پیش همه مانند هم لباس، خوراک، خانه، شغل داشتند. چشم و هم چشمی وجود نداشت، زیرا همه برابر و برادر بودند.
تابستان امسال در مسیر کوه درفک در منطقه «اَربوناو» ناهار را میهمان خانواده ای دامدار بودم. پسرجوانشان تعداد زیادی گوسفند داشت که سرمایه هنگفتی محسوب می شود. در حضور پسر از مادرش پرسیدم چرا دامادش نمی کنی؟ نگاهی حسرت بار کرد و گفت دخترها دیگر زن دامدار نمی شوند!! دامداری سخت است و پدر و مادرها هم دوست ندارند داماد دامدار بگیرند و دخترشان با دام سر وکله بزند! بعد از خروج از خانه پسرجوان گفت: قرار است امسال نصف دام هایم را بفروشم و به شهرک صنعتی قزوین برای کار بروم و به خنده ادامه داد : آنوقت دختر برایم زیاد است !
زمانی که روستائیان سر مرزهای زمین اختلاف پیدا می کردند، منازعات با ریش سفیدی و کدخدا منشی حل و فصل می شد ولی اکنون با کمترین مشکل به سرعت به شهر می روند و در دادگاه شکایت می کنند و هزینه چند برابری آن زمین را خرج دادگاه، پاسگاه، کرایه آژانس می کنند. وقت سازمان قضا را هم بی جهت می گیرند و این کینه و عداوت هم بین خانواده ها باقی می ماند.

راهکارها :

۱. راه مناسب
بیشتر مناطق کوهستانی از نبود راه مناسب دسترسی رنج می برند و راه نخستین زیرساخت برای توسعه پایدار در هر منطقه محسوب می شود.
۲ .توسعه گردشگری و اکوتوریسم ( بوم گردی)
بیشتر روستاهای کوهستانی ما دارای سرمایه های بزرگ طبیعت گردی و تاریخی می باشد که می توان با آموزش دادن جوانان بومی مشتاق به کار، با ایجاد شغل کسب درآمد کرد.

۳. تجمیع زباله ها
با جمع آوری زباله های چند روستا در یک مکان و تفکیک آنها می توان درآمدزایی کرد. زباله تر را برای اجرای ورمی کمپوست( کمپوست ارگانیک) و زباله های خشک، مخصوصا پلاستیک را به راحتی فروخت.

۴. فعال سازی تعاونی دهیاران
دهیاران فعال و جوان با تشکیل و فعال کردن تعاونی دهیاری می توانند به عنوان بازوی اجرایی با توجه به بومی بودن و شناخت روحیات روستای خود عمل کنند.

بر آیند:
با توجه به مهاجرت نیروی کار و کمی زاد و ولد، رشد منفی جمعیت در روستاها بسیار است و فرزندان خانواده برای یافتن شغل، راهی شهر های بزرگ می شوند و در زمان تعطیلات عید و تابستان به زادگاه خود سری می زنند تا دیداری تازه کنند و تا سال بعد ویلایی بسازند. در پاییز و زمستان اگر به روستاهای کوهستان بروید با خانه های خالی و درهای بسته مواجه خواهید شد. نبود صدای گوسفندی، صدای کودکان در حال بازی، بوی نان تازه و چای آتشی دِلت را می گیرد و غمی نهان به سینه ات چنگ می زند.
البته باید از حرکت خوب مانند احداث سیمان سبز دیلمان نیز یاد کرد که با ایجاد اشتغال در منطقه کوهستانی، باعث جذب جوانان و تثبیت جمعیت در منطقه دیلمان شد نیز نام برد. هرچند توسعه پایدار باید ۳ مولفه رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، حفظ محیط زیست را داشته باشد.
امیدواریم مسایل زیست محیطی در منطقه توریستی دیلمان نیز رعایت شود. از کارهای مثبت دیگر در مناطق کوهستانی اقدام جهاد گونه اداره برق است که اکثر روستاها را برق دار کرده اند و شب هنگام مرد و زن پیر روستایی نور دلشان با وجود برق روشن می شود و هنوز زمانی که لامپ روشن می شود صلوات می فرستند و عاشقانه نسبت به سرزمین خود تعصب دارند. از کار خوب اداره میراث فرهنگی در راه اندازی پایگاههای میراث فرهنگی در مناطق کوهستانی باید نام برد تا کسی به میراث گیلان دست درازی نکند. به راستی اگر یک فرد شمالی زبان، خوراک، لباس و در کل فرهنگ شمالی بودنش را از یاد ببرد، چه چیزی جز یک کلمه و آن هم در شناسنامه محل تولد : فلان روستا یا بخش باقی می ماند؟
امیدوارم دوباره روستاهایمان پر از صدای خنده کودکان شود و آن سوتر دام ها در حال برگشتن به خانه باشند و وقتی مرد چوپان به نزدیکی خانه رسید بوی نان تازه به مشام برسد. آن سوتر دانش آموزان در مدرسه درس بخوانند و با دویدن در حیاط مدرسه شعری بخوانند که:
«خوشا به حالت ای روستایی، چه پاک و خرم، چه با صفایی …»

میثم نوائیان – مدرس دانشگاه. مدیر عامل انجمن دوستداران میراث فرهنگی استان گیلان

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

tel final1

Share