احمد دقتی

ملوان و داماش در سراشیبی قرارداد

هر سال با شروع لیگ های فوتبال یک نوع اپیدمی و ویروس مهلک در ورزش گیلان شیوع پیدا می کند. پس از سال ورزشی نحس برای فوتبال گیلان، گویا این روزها اپیدمی بستن قراردادهای یکساله در فوتبال گیلان در حال رخ دادن است.

هر سال با شروع لیگ های فوتبال یک نوع اپیدمی و ویروس مهلک در ورزش گیلان شیوع پیدا می کند. پس از سال ورزشی نحس برای فوتبال گیلان، گویا این روزها اپیدمی بستن قراردادهای یکساله در فوتبال گیلان در حال رخ دادن است.

imagesدر آستانه حضور در مسابقات و پس از مشخص شدن شرایط تیم های ملوان، سپیدرود و داماش یکی پس از دیگری شروع به بستن قرارداد با بازیکنان می کنند اما این قراردادها بدون آینده نگری برای سال های دیگر مسابقات برای تیم ها بسته شده است.
طلایه داری اپیدمی قراردادهای یکساله را باید ملوان دانست. ملوان بجز چند بازیکن محدود با دیگر بازیکنان فقط قرارداد یکساله امضا کرده است. ملوان و داماش با علم به اینکه می تواند سال بعد به لیگ های بالاتر صعود کند اقدام به بستن قراردادهای یکساله کرده اند. به طور حتم این شایبه به ذهن هر کسی خطور می کند که آیا سال های بعدی در کار نیست یا مدیران این باشگاهها به سال های دیگر فکر نمی کنند و چقدر از صعود تیم خود به لیگ بالاتر مطمعن هستند.
یکی دیگر از مشکلاتی که تیم های گیلانی ،سوق پیدا کردن آنها به سمت مهره های غیر بومی و غریبی کردن با مهره هایی که تا دیروز عصای دست آنها بودند. این تیم ها به گونه ای دیوانه وار دست به یک خانه تکانی زده اند و نام آن را تغییر و تحولات ساختاری گذاشته اند. شاگرد اول این تصمیمات را باید تیم داماش گیلان و با مدیریتی جدید و کادر فنی جدید دانست.
داماش در چند سال اخیر با نابسامانی های مدیریتی و مالکیتی دست به گریبان بود. پس از تغییر و تحولات مختلف گویا دیگر بازیکنان بومی که تا دیروز هواداران با منت آنها را به ماندن در تیم مجبور میکردند به یکبار باید از تیم کنار بروند. بازیکنانی همانند: مهدوی، حاجتی و … در سالهای گذشته با داشتن پیشنهادهای نجومی از تیم های دیگر به تیم شهرشان وفادار ماندن اما اکنون مورد بی مهری همشهریانشان قرار میگیرند. قرار داد بستن با بازیکنان بومی و جوان می تواند توجیه مناسبی برای این تغییر و تحولات باشد اما به کار گرفتن بازیکنانی مسن آن هم با قرار دادهای یکساله علامت سوال های زیادی را در ذهن ها ایجاد می کند.
این غریبگی با بومی ها حتی در نحوی به خدمت گرفتن مربیان نیز تبدیل به یک تفکر همیشگی شده است. در مواقعی که تیم ها در بحران های مختلف قرار می گیرند یکی از راهکارها برای برون رفت از بحران به خدمت گرفتن مربیان بومی است اما هنگام رسیدن به آرامش، دیگر خبری از مربی بومی و خرج از آبرویشان برای تیم ها نیست. کش و قوس های مختلف در ملوان و عدم بازگذاشتن دست عزت اللهی باعث شد تا او رفتن را به ماندن ترجیح بدهد. در داماش نیز همین رویه با ناظمی در پیش گرفته شد تا آنها تیم را در روزهای بی پولی و نداری ببندند و افتخارش برای دیگران باشد.
به هر روی برای رسیدن به پیشرفت سپردن سکان تیم ها به مدیریت های لحظه ای می تواند کار صحیحی باشد. تغییر و تحولات با این روند یکباره و ساختار ملایمی را داشته باشد. با تصمیمات شتاب زده و یک شبه نمی توان مدعی ایجاد تحولات بود و یکی از دلایل آن نداشتن زیر ساخت در تیم های گیلانی است. تیم های همانند داماش هیچ زیر ساختی را ندارند واینگونه مدیریت آنها را به تبدیل به یک تیم مصرف کننده و هزینه ساز میکند. از سوی دیگر ملوان نیز هنوز خود را در جایگاه لیگ برتر حس می کند و در رویای روز های خوش فینال جام حذفی به سر می برد. این روزها درباره فوتبال گیلان فقط باید به این نکته اشاره کرد که ” چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید”.

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

tel final1

Share