رضا سیف پور

لطفا زیر ۱۸ ساله ها نخوانند!

یکی که تا دیروز «احساس تکلیف» می‌کرد و با هزار ترفند و تمسک به هزار وکیل و وصی به می‌زش چسپیده بود، امروز استعفا می‌دهد و آن دیگری فورا می‌پذیرد! آن یکی هم که تا دیروز شعار «فقر زدایی» سرمی داد و می‌گفت به من رای دهید تا فقر را ریشه کن کنم! امروز می‌خواهد برعلیه افشاکنندگان «فیش‌های حقوقی نجومی» مدیران ارجمند شکایت کند

رضا سیف پورمی‌خواهیم با هم کمی گپ خودمانی بزنیم. حرف‌هایی که بعضی‌ها ممکن است تحمل شنیدنش را نداشته باشند و بعضی‌ها هم ممکن است شنیدنش برایشان مناسب نباشد. منظورم از این دومی جوانان عزیز این مملکت است. جوانانی که چشم و چراغ این مرزو بوم هستند و نباید آب توی دلشان تکان بخورد. از ما که گذشت. سالهاست عده‌ای از ما «سر در جیب مراقبت» فرو برده‌ایم و گمان می‌کنیم همین که سرمان به کار دنیا و آخرت خودمان باشد تکلیفی برما نیست. عده‌ای دیگر هم که این مملکت را ارث پدر خودمان می‌دانیم و در تکه تکه کردن آن و به جیب زدن امکانات برای خود و هزار فامیلمان گوی سبقت را از هم ربوده‌ایم و اما عده‌ای دیگر که چه اندک هم هستند دلشان برای این نظام و این مردم با ایمان می‌سوزد و در لبیک به ندای رهبرشان خدمت به خلق را بالا‌ترین عبادت دانسته و در حد توان مقابل کج روی فریاد می‌زنند. امروز می‌خواهم با این بزرگتر‌ها سخن بگویم و نمی‌خواهم جوانان عزیز، یعنی‌‌ همان زیر ۱۸ ساله‌ها – که بسیار برایم عزیزند – حرف‌های مرا بشنوند. می‌ترسم خدای نکرده دلشان بشکند و مصداق آن سخنان دردناک حضرت امام (ره) شویم که فرمود: «نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده‌اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده‌اند، عمارت درست کرده‌اند… آن‌‌ همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان» (۱)

 امروز در این کشور، بخشی از مسئولین محترم گام به سویی گذاشته‌اند که مصداق بارز‌‌ همان نگرانی امام (ره) محسوب می‌شوند و در این میان چنان «سرمایه انسانی» و «اعتماد عمومی» جامعه را نادیده انگاشته‌اند که گویی شمشیر را بر علیه این نظام از رو بسته‌اند و گمان می‌کنند که مردم هم چشم و گوششان را بسته است. یکی که تا دیروز «احساس تکلیف» می‌کرد و با هزار ترفند و تمسک به هزار وکیل و وصی به می‌زش چسپیده بود، امروز استعفا می‌دهد و آن دیگری فورا می‌پذیرد! آن یکی هم که تا دیروز شعار «فقر زدایی» سرمی داد و می‌گفت به من رای دهید تا فقر را ریشه کن کنم! امروز می‌خواهد برعلیه افشاکنندگان «فیش‌های حقوقی نجومی» مدیران ارجمند شکایت کند. دیگری هم که با پیشانی پینه بسته تا دیروز نزدیک یک میلیارد تومان حقوق در ماه می‌گرفت، اکنون می‌خواهد در فلان تشکیلات جهانی برعلیه این ملت اقامه دعوا کند که چرا فیش حقوقی‌اش افشا شده؟!…… ما کجای مسیر را اشتباه رفتیم که اینطور شد؟

روزی «تجمل گرایی» و «سرمایه محوری» قرار بود مشکلات پس از جنگ را حل کند اما حاصلش شد ظهور «اشرافی‌گری» و سربرآوردن «آقازادگان»!. آقا زادگانی که پس از جنگ یکی یکی سبز شدند و هنوز که هنوز است هر روز تنومند‌تر می‌شوند. بعد از آن قرار شد چوب «اصلاحات» برداریم و همه چیز را اصلاح کنیم حاصلش شد پروژه‌های پی در پی «عبور» و نهایتا نطق‌های غرا در ماهواره و فالوده خوری با دشمنان این ملت. بعد گفتیم «عدالت خواهی» نجاتمان می‌دهد و اگر این قانون‌های دست و پا گیر را اصلاح یا حذف کنیم و هر چیزی را که خواستیم دور بزنیم! همه چیز درست می‌شود. حاصل آن هم شد ظهور «نوکیسه‌ها». نوکیسه‌هایی که با خودروهای چند صد میلیونی، هر روز جلوی چشمان این ملت رژه می‌روند و بعد آخر هر ماه جلوی عابر بانک می‌مانند تا «یارانه»شان را بگیرند!. زمان آن رسیده که باور کنیم این نسخه‌ها جواب نداده است و باید بپذیریم این مردم بسیار محترم‌تر از آن بودند و هستند که ما بخواهیم با نسخه‌های من درآورده خودمان آن‌ها را اداره کنیم. این «فساد»‌ها و «اختلاس»‌ها و حالا «فیش‌های حقوقی نجومی» حاصل همین خودسری‌ها ومنفعت طلبی‌هایی است که همواره امام (ره) و مقام معظم رهبری به آن هشدار می‌دادند. حالا وقت آن شده که از خود بپرسیم؛ مگر نسخه اسلام چه اشکالی داشت که از آن گفتیم و به آن عمل نکردیم.؟ مثلا «قرض الحسنه» چه اشکالی داشت که رفتیم دنبال قانونی جلوه دادن «ربا خواری»؟ در عوض در فلان کشور اروپایی عده‌ای تلاش کردند تا با افتخار، آغاز بانکداری به شیوه اسلامی را اعلام کنند.! (۲) و یا مثلا «ضابطه» و «شایسته سالاری» چه اشکالی داشت که آن را‌‌ رها کردیم و رفتیم دنبال «رابطه» و «جناح بازی»؟ و در آخر «راستی» چه اشکالی داشت که رفتیم به دنبال «کژی»؟ باید قبول کنیم که در مبارزه با مفاسد نخواستیم با مردم روراست باشیم. در عوض تا توانستیم با سمینار و همایش و جلسه، خودمان را مشغول کردیم و یادمان رفت که رهبرمعظم انقلاب چه دردمندانه متذکر شدند: «این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند.» (۳) ایشان تذکر دادند اما ما نشنیدیم. اکنون گمان کرده‌ایم با استعفاهای گروهی یا دادخواهی‌های کذایی می‌توانیم گناهی را که در حق این مردم مرتکب شده‌ایم بپوشانیم. آن چیزی که آسیب دیده، «اعتماد عمومی» مردم است. هنوز این مردم لکه ننگ «اختلاس»‌ها را که در سطوح مختلف مدیریتی و غیر مدیریتی صورت گرفته بود فراموش نکرده‌اند. مطمئن باشید اگر حرفی نمی‌زنند از نجابتشان است و اطاعت از رهبری، حال آنکه آن مسئولین خاطی نجابت مردم را به حساب بی‌توجهیشان گذاشتند و رفتند دنبال «قانونی کردن اختلاس» و آن وقت پدیده‌ای سخیف‌تر و ظاهرا همگانی‌تر به نام «حقوق‌های نجومی» شکل گرفت تا «اختلاس» از بیت المال «تدریجی‌تر اما قانونی‌تر» شود!. باز اینجا چیزی که فراموش شد «اعتماد عمومی» جامعه به عنوان اصلیترین «سرمایه اجتماعی» بود.

امروز، در دنیای معاصر، «اعتماد عمومی» از اساسی‌ترین مباحث و زیرمجموعه‌ای مهم برای «سرمایه اجتماعی» به شمار می‌رود. بی‌گمان زمانی که به اعتماد عمومی مردم خدشه وارد شود، قاعدتا سرمایه اجتماعی نیز آسیب می‌بیند و این آسیب جدی است. موضوع مهم «اعتماد» در هر کشوری عمدتا در سه سطح نمود پیدا می‌کند. یکی اعتماد مردم به مردم، دوم اعتماد مردم به مسئولان و دیگری اعتماد مسئولان به مردم به عنوان سرمایه‌های اصلی توسعه و ثبات یک کشور. تمام این سه مورد اگرچه برهم تاثیر گذاشته و به هم مرتبط هستند اما به نظر من در یک تشکیلات سیاسی مهم همچون کشور، اهمیت اعتماد مردم به مسئولین به مراتب بیشتر است و اگر این اعتماد آسیب ببیند باید به عنوان یک زنگ خطر جدی تلقی شود. از اینرو باید باور کنیم که افول «اعتماد مردم» نتایج دردناکی را به دنبال دارد. ادامه یافتن این روند، بدون شک باعث کسالت مردم، ناامیدی نسبت به آینده، گسترش خشونت، کرختی سیاسی، عکس العمل‌های احساسی و در ‌‌نهایت امید به بستن به دشمن! می‌شود و این یعنی آخر کار. از اینرو اگر باید فکری کنیم الان موقع آن است و اگر هم می‌خواهیم علت عدم موفقیت در مقابله با این فساد طی اینهمه سال را بدانیم هیچ سخنی بالا‌تر از بیان رهبر معظم انقلاب نیست که فرمودند «با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را پاک کرد» (۴). بله باید از خودمان شروع کنیم، اما این دیگر به تنهایی کافی نیست.

این‌ها که گفتیم همه از نوع خیانت‌های آن آدم‌هایی بود که گفتیم ملک و مملکت را ارث پدر خودمی دانستند و در پی چپاول بودند و مصداق آن‌ها «گرگ‌هایی بود در لباس می‌ش»، امااگر این‌ها چپاول کردند، گناهی متوجه آن دو دسته دیگر نیست.؟ بی‌گمان اگر طی اینهمه سال «امر به معروف و نهی از منکر» به عنوان یک فریضه واجب از سوی آن دو دسته دیگر، جدی تلقی می‌شد امروز تا این حد موضوع «حقوق‌های نجومی» و رفتار نا‌مانوس دریافت کنندگان این حقوق‌ها دل مردم را نمی‌شکست. البته وقتی فلان نماینده محترم مجلس یا شوراهای شهر و روستا برای نشستن بر کرسی میلیارد‌ها تومان خرج خرید آرای مردم می‌کند و مردم سکوت می‌کنند باید منتظر چنین روزی هم باشیم. در نظام اسلامی نقش و جایگاه مردم در راس تمام امور است و این یعنی «مسئولیت» حاصل از «بصیرت». باید دید، شناخت و عمل کرد. سکوت در مقابل کج روی اگر با همراهی آن یکسان نباشد کمتر هم نیست.

…. واما سخن آخر اینکه اگر می‌خواهیم جوانان ما، این سرمایه‌های سرشار و برکت بی‌انت‌ها، همچنان دل و دینشان پاک بماند و گام‌هایشان در جهت آرمان‌های این نظام استوار گردد، باید آستین‌ها را بالا بزنیم و با چشم‌های بیدار و گوش‌های شنوا و روحیه‌ای مطالبه گر، در بیان حق و اجرای عدالت، پروایی نکنیم و یادمان باشد پیامبر اکرم (ص) فرمودند؛ نابودى مردمان پیش‏‌تر از شما از آنجا بود که اگر سرشناسى دزدى مى ‏کرد، ر‌هایش مى‏ ساختند و چون ناتوانى دزدى مى‏ نمود، مجازاتش می کردند.

رضا سیف پور – مدرس دانشگاه

۱- صحیفه امام (ره) جلد ۱۶ ص ۳۱۷
۲- تلاش برای تاسیس بانک اسلامی در سوئد-رادیو سوئد

http://sverigesradio.se/sida/artikel.aspx?programid=2493&artikel=6151888

۳- مرقومه رهبر انقلاب برای همایش ملی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد .آذرماه ۱۳۹۳

۴- بیانات ۲۷/۳/۱۳۸۳

۵- نهج الفصاحه، حدیث ۹۴۳

tel final1

Share