حاجی پور، عضو شورای شهر رشت و صاحب امتیاز و رئیس هیئت مدیره داماش گیلان:

تصمیم گرفتیم برای داماش رفیق روزهای سخت باشیم/علاقمند نیستیم غیرفوتبالی بالا بیاییم/نیازی نیست هوچی گری کنیم؛از رفتار پوپولیستی نفرت دارم/از میانه های فصل قبل دنبال اسپانسر بودم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،حاجی پور گفت: ما از دسته دو شروع کردیم چون ما علاقمند نیستیم غیرفوتبالی بالا بیاییم. زمانی که بنده در ریشه داماش که با نام دیگری بود حضور داشتم، این تیم در لیگ دوی گیلان حضور داشت که از آنجا به لیگ یک استان، زیر گروه کشوری و نهایتا لیگ آزادگان صعود کرد و در واقع پله پله بالا آمد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از دیار وارش ،در هفته های گذشته بارها شد که رسانه های گوناگون از حاجی پور خواستند در مورد اقداماتش در جهت احیای داماش مصاحبه کند، اما او هیچ گاه تمایلی به مصاحبه نداشت زیرا معتقد بود به جای حرف زدن باید عمل کرد.
اما امروز بعد از به ثمر رسیدن تمام آن تلاش های شبانه روزی او تشخیص داد که به گفته خودش با داماشی ها سخن بگوید…

-_-۱۳hajipoor
*چه شد که به فکر احیای داماش گیلان افتادید و پیگیری کردید تا این بحث به سرانجام برسد؟

بیش از چهل سال است که در ورزش حضور دارم و به شهرم و تیم های شهرم عرق دارم. با شادی مردم شهرم شاد و با ناراحتی آنها ناراحت و نگران می شوم. من اکثر بازی های داماش را از نزدیک نگاه می کردم و در واقع هواداران را رصد می کردم.

قبل از انقلاب هم این تماشاگران را داشتیم، اما داستان هواداران داماش فرق داشت. آنها برد و باخت برایشان مهم نبود. نه به این صورت که از برد خوشحال و از باخت ناراحت نشوند، اما نه برد و نه باخت تأثیری در روند تشویق هایشان نداشت. به شکلی باورنکردنی، خاطرخواه تیمشان هستند و نود دقیقه ایستاده تیمشان را تشویق می کردند که برای من خیلی جالب بود.
از همان میانه های فصل به دنبال حامی و اسپانسری بودم که بیاید و از لحاظ مالی به تیم کمک کند و شأن فوتبال رشت را به جایگاه واقعی اش برساند.

فوتبال به گونه ای نیست که واردش شوید و بعد منتظر بمانید که ببینید چه پیش خواهد آمد و باید حتما قبل از ورود به این عرصه برنامه ریزی کرد. سرانجام بعد از مذاکره با چندین سرمایه گذار تصمیم گرفتیم که تیم داماش گیلان را به شکل کنونی آن تشکیل بدهیم.
هفته ماقبل پایانی لیگ که منجر به سقوط داماش شد، تأثیر روحی بسیار منفی بر من گذاشت. البته شاید اگر از دیدی متفاوت به این موضوع نگاه کنیم، به واقع تأثیر مثبت داشت چرا که سبب شد، بیش از پیش تلاش کنم تا تیم شهرم سر و سامان بگیرد و اشک غصه جوانان شهرم که اشک مرا هم درآورد را با اشک شوق عوض کنم.

استحقاق رشت و گیلان بیش از اینهاست و خوشبختانه خدا کمک کرد که دل جوانان این شهر شاد شود. من افتخارم این است که خادم کوچکی برای مردم شهرم هستم و این کوچکترین کاری بود که می توانستم برای آنها انجام بدهم، چون من خودم را به این مردم بدهکار می دانم. خدا را شکر می کنم که این لطف را به من کرد تا بتوانم خدمت کوچکی به شهرم بکنم و از آقای رجب اف، این مرد بزرگ تشکر می کنم که به خاطر دوستی با من حاضر شد در این راه به من کمک کند.

کمی از آقای رجب اف بگویید. چگونه حاضر شدند به مقوله فوتبال، آن هم در دسته دو ورود کنند؟

آقای سامیر رجب اف متولد باکو هستند و اکنون در اتریش، اکراین و نقاط مختلف دنیا دفاتر کاری دارند و کار می کنند. ایشان شرکتی به نام «کاسپین سرویس» دارند که در نقاط مختلف دنیا نمایندگی دارد و در گیلان و در منطقه آزاد نیز شرکتی به نام «شرکت توسعه و عمران پارس» دارند و درصدد این هستند که پروژه های مختلفی را در کشورمان به دست بگیرند.

ایشان مسلمان شیعه و مقید به آداب دینی است. وقتی ایشان وارد گیلان شدند، به ملاقات استاندار رفتیم و در مورد مسائل اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و… گفتگو کردیم. دلیل علاقمند شدن آقای رجب اف به ورود به فوتبال و خصوصا این تیم، این بود که یکی از مشاوران آقای رجب اف، کسی بود که در گذشته بازیکن این تیم بود. یعنی آقای رامیز محمداف. آقای محمداف همچنین مشاور عالی سرمربی تیم ملی آذربایجان هستند و سابقه سرمربیگری در چند باشگاه در آذربایجان و قزاقستان را دارند و مدرس E یوفا هستند. آقای محمداف از جو فوتبالی این شهر برای آقای رجب اف تعریف کرد و ایشان پس از صحبت با بنده، علاقمند شد که به بحث فوتبال و داماش گیلان ورود کند.

شاید سؤالی که برای خیلی از هواداران پیش آمده، این است که چرا به رغم وجود سهمیه تیم شهر باران یا همان داماش سابق، شما اقدام به خرید سهمیه تیم دیگری یعنی رهپویان رضوانشهر کردید؟

همه تیم ها برای من قابل احترام اند. من داماش را دوست دارم، سپیدرود را دوست دارم؛ همه تیم های شهرم را در هر رده ای دوست دارم. وقتی سپیدرود بعد سال ها ناکامی امسال به دسته اول صعود کرد، افراد زیادی دور و برش جمع شدند. چه از هوادارانی که سالها برای این تیم خون دل خوردند و چه هواداران تازه ای که این تیم پیدا کرده بود و چه افرادی که در هنگام موفقیت ها، هوادار تیم شده بودند.

اما ما دیدیم که تیمی بنام داماش افتاده و زمین خورده است و متاسفانه به مانند جنازه ای شده که همه از آن فرار می کنند و هیچکس مسؤولیتی بر عهده نمی گیرد. تصمیم گرفتیم رفیق روزهای سخت باشیم و بنابراین دست به کار شدیم. ابتدا تلاش کردیم همان سهمیه تیم شهر باران را بخریم اما وضعیت این تیم از هیچ لحاظ مشخص نبود و از طرفی نام شهر باران نامی نبود که هواداران با آن مأنوس شده باشند و همواره نام داماش گیلان را فریاد می زدند. ما اگر بخواهیم تیمی تشکیل بدهیم و سرمایه گذار بیاوریم، بدون حمایت هواداران ارزشی ندارد. بدون هوادار بازیکن در زمین احساس غریبی می کند و زمانی بازیکن به وجد می آید که هوادار با شور و شوق تشویق کند. از طرفی فیفا نیز باشگاه داماش را علیرغم تغییر نام در میانه های فصل گذشته، به خاطر بدهی به بازیکن خارجی جریمه مالی کرده بود و امکان کسر امتیاز نیز وجود داشت. همچنین مشکلات قضایی و مالکیتی این تیم نیز بسیار زیاد و پیچیده بود.

با چنین شرایطی اگر می خواستیم به دنبال سهمیه این تیم برویم، حداقل یک فصل را از دست می دادیم. بنابراین با مدیرکل ورزش و جوانان صحبت کردیم که ایشان بسیار با ما همکاری کردند و پروانه و مجوز باشگاه داماش گیلان را برای ما صادر کردند که جا دارد از همکاری صمیمانه این قهرمان ملی، تشکر کنم.

صرفا با داشتن مجوز باشگاه باید در مسابقات استانی بازی می کردیم. بنابراین با در نظر گرفتن شرایط، به سراغ سهمیه رهپویان رضوانشهر رفتیم و با آقای رجا، مذاکره کردیم که ایشان هم بسیار با ما همکاری کردند و جا دارد از ایشان نیز تشکر کنم. سرانجام در ابتدای هفته قرارداد نهایی به امضا رسید و انشاالله آماده حضور قدرتمند در رقابت ها می شویم.

یکی از مشکلات داماش در چند سال اخیر این بود که این تیم هیأت مدیره ای نداشت. خوشبختانه هیات مدیره ای که تشکیل شد یک هیأت مدیره کاملا فوتبالی است. در بحث فنی نیز تمام سعی مان بر این است که از ظرفیت های استان استفاده کنیم و تا حد ممکن از بازیکنان رهپویان نیز کمک خواهیم گرفت که البته جذب شدن یا نشدن آنها کاملا به نظر کادر فنی بستگی دارد.

سعی می کنیم از مشاوره تمام فوتبالی های این شهر استفاده کنیم. ما با هیچکس مشکلی نداریم و هر کس از هر جبهه ای بتواند به ما کمک کند، قدردانشان خواهیم بود. همچنین بزودی سایت رسمی باشگاه را نیز راه اندازی خواهیم کرد و این سایت هر روز کنترل خواهد شد و در این زمینه نیز از کمک افراد مختلف استقبال خواهیم کرد.

چرا به سراغ سهمیه تیم های لیگ های بالاتر نرفتید؟ چرا دسته دو؟ آیا آقای رجب اف توان مالی نداشت؟

خیر. اینطور نیست. ما از دسته دو شروع کردیم چون ما علاقمند نیستیم غیرفوتبالی بالا بیاییم. زمانی که بنده در ریشه داماش که با نام دیگری بود حضور داشتم، این تیم در لیگ دوی گیلان حضور داشت که از آنجا به لیگ یک استان، زیر گروه کشوری و نهایتا لیگ آزادگان صعود کرد و در واقع پله پله بالا آمد. بنابراین حال که داماش سابق به لیگ دو سقوط کرده، ما هم بهتر است از همانجا شروع کنیم. همانطور که گفتم ما ابتدا سهمیه شهر باران را می خواستیم که میسر نشد. با این حال امیدوارم به لطف خدا و کمک هواداران، پله پله بالا بیاییم.

در راه تشکیل تیم داماش و سرانجام گرفتن این تیم، چه کسانی به شما کمک کردند، از چه کسانی انتظار کمک دارید و چه انتظاراتی از هواداران دارید؟

با اولین نفری که صحبت کردم آقای استاندار بود که ایشان با آغوش باز استقبال کردند. من با ایشان دوستی قدیمی دارم و ایشان پس از شنیدن صحبت های من، سریعا با بنده و آقای رجب اف جلسه گذاشتند. آقای رهنما کمک کردند، جناب فرماندار و آقای وارسته، معاون سیاسی ایشان خیلی استقبال کردند و هر چه از دست آن ها بر می آمد انجام دادند و اخیرا هم در ملاقاتی که با آقای فرماندار داشتم، ایشان از سر و سامان گرفتن این تیم پرهوادار بسیار ابراز خرسندی کرد.

آقای دکتر عبداللهی که در زمینه خرید سهمیه رهپویان بسیار با ما همکاری کردند و آقای رجا که همچنان تنها نگران بازیکنان تیمش است که این نشان از احساس مسؤولیت ایشان دارد و به خاطر ایشان هم که شده، تمام بازیکنان رهپویان می توانند در تمرینات داماش تست بدهند تا نظر کادر فنی را جلب کنند و شاید ما این گونه بتوانیم جواب جوانمردی ایشان را بدهیم.
هیأت فوتبال نیز تا جایی که می خواستیم با ما همراهی کرد اما با این حال از هیأت فوتبال انتظار خیلی بیشتری داریم. هیأت فوتبال باید آن روز را به یاد بیاورد که در روز سقوط داماش، هواداران چه ها می گفتند. اگر ما و هیأت فوتبال با یکدیگر همکاری کنیم و یکی برای سرمایه گذار چتر بگیرد و دیگری پایش را بگیرد تا سر نخورد، مطمئنا دیگر هرگز آن روز تلخ و آن «حیا کن رها کن» ها را تجربه نخواهیم کرد.

باید درد را قبل از مبتلا شدن پیشگیری کرد. نگذاریم که دوباره به آن نقطه برسیم. ما می توانیم و باید کاری کنیم که دل این جوانان شاد شود. نباید بابت هر اتفاقی به یکدیگر خرده بگیریم. بیایید با همکاری یکدیگر، ناهمواری را هموار کنیم و چالش ها را مرتفع کنیم. همه چیز را از دیدگاه بدبینی نگاه نکنیم. به جای دست گیری، به دنبال پاگیری همدیگر نباشید. بزرگترین درد این استان این است که ما همیشه ادعا داریم که با هم هستیم اما آنجایی که باید با هم باشیم، نیستیم. تحمل همدیگر را نداریم و دست یکدیگر را نمی گیریم. امیدوارم همه دست به دست هم بدهند و کمک بکنند تا انشاالله روزهای بهتری را در آینده تجربه کنیم.

شما با ثبت نام داماش گیلان در پروانه باشگاه، قدم اول را با احترام به خواست هواداران برداشتید. این چیزی بود که در سال های اخیر از عوامل باشگاه داماش دیده نشد و آنها همواره در حال تقابل با هوادار بودند. چه حرفی با هواداران دارید و چه خواسته ای از آنها دارید؟

من فقط به خاطر آنها آمدم وگرنه تیمداری اصلا کار آسانی نیست. فوتبال بدون هوادار معنا ندارد و هوادار است که انگیزه را در بازیکن و عوامل تیم به وجود می آورد. پس ما باید این انگیزه را به وجود بیاوریم تا هم بازیکن و هم هوادار لذت ببرند. این هوادار است که به تیم شخصیت می بخشد. همه کارهای ما فقط به هواداران است. وقتی هنوز هیچ چیزی رسمی نشده بود، صدها کامنت برایم گذاشتند که برایم جای تعجب داشت و نشان داد هواداران داماش چقدر به این تیم عشق می ورزند. امیدوارم شاهد استقبال همیشگی آنها از تیم باشیم.

باشگاه داماش در سالهای اخیر علاوه بر احترام نگذاشتن به نظر هواداران، میتوان اینطور گفت که از پیشکسوتان فوتبال این شهر و اعتبار آنها نیز به نحوی سو استفاده داشت. آیا شما سعی بر استفاده از پیشکسوتان فوتبال این شهر خواهید داشت؟

دست همه پیشکسوتان فوتبال شهرم را می بوسم. من با آنها دوستی دارم و از دیدن آنها احساس غرور می کنم. در باشگاه داماش همواره به روی آنها باز است و ما روی کمک آنها حساب ویژه ای باز کرده ایم.

نکته ای جالبی در بحث حضور شما وجود دارد که برخلاف افراد دیگر قبل و حتی حین انجام کار هیچ مصاحبه ای انجام ندادید و همه چیز را در سکوت خبری پیش بردید. این درحالی است که خیلی ها اینطور نیستند…

من تا کاری را به نتیجه نرسانم، مطرح نمی کنم. به نظر من اگر می خواهیم خدمت کنیم، نیازی نیست هوچی گری کنیم. من از رفتار پوپولیستی نفرت دارم. اگر کاری را به قصد انجام وظیفه انجام می دهم، می خواهم آن را با تمام وجود، با نهایت دقت، صبر و کیفیت انجام دهم. ما حق نداریم اگر کاری برای مردم انجام می دهیم، بر سرشان منت بگذاریم. ما منت کش مردم هستیم. همین مردم به من رأی دادند تا خدمت گزارشان باشم و برای خدمت گزاری دیگر نیازی به هوچی گری و منت گذاشتن نیست. حال که همه چیز در سکوت به نتیجه رسیده است، با افتخار می گویم گوارای وجود همه هواداران خونگرم داماش گیلان…

tel final1

Share