بابک مهدی زاده

نگاهی تحلیلی بر حمایت بعضی از اصلاح طلبان از کاندیدای اصولگرا؛سیاست ورزی توسعه نیافته در جامعه غیرشهری

حمایت بخشی از اصلاح طلبان گیلان از جبار کوچکی‌نژاد کاندیدای مورد حمایت لیست ائتلاف اصولگرایان گیلان چند روزی است که فضای دو قطبی شدیدی مابین سیاسیون اصلاح طلب استان ایجاد کرده است. فضای خیر و شر گونه‌ای در عرصه سیاسی گیلان ایجاد شده که طرفین ماجرا مدام در حال متهم کردن یکدیگرند.

حمایت بخشی از اصلاح طلبان گیلان از کوچکی‌نژاد کاندیدای مورد حمایت لیست ائتلاف اصولگرایان گیلان چند روزی است که فضای دو قطبی شدیدی مابین سیاسیون اصلاح طلب استان ایجاد کرده است. فضای خیر و شر گونه‌ای در عرصه سیاسی گیلان ایجاد شده که طرفین ماجرا مدام در حال متهم کردن یکدیگرند.

۴۴۵۵۸۸۸_۳۴۴تعدادی از جوانان با انتقاد از بزرگان اصلاح طلب گیلان و متهم کردنشان به تمامیت خواهی و بی‌توجهی به جوانان اعمال «انتحاری» گونه امثال علی سحرخیز رییس حزب ندا در گیلان را طبیعی جلوه داده و درصدد «تطهیر» این عمل برآمده‌اند. آن طرف ماجرا هم منتقدان این فعال سیاسی او را متهم به خیانت و منفعت طلبی می‌کنند. گروه اول اظهارات احمد رمضانپور رییس شورای مشورتی اصلاح طلبان مبنی بر ابراز خوشحالی از انتخاب کوچکی‌نژاد را در فضای مجازی منتشر می‌کنند و مدام از پست‌های مدیریتی که نصیب بزرگان اصلاح طلب و به جایش زندان و هزینه‌های سیاسی که عاید جوانان اصلاح طلب می‌شود می‌گویند و گروه دوم هم از رابطه شخصیت های خبرساز فعلی با چهره‌های رادیکال اصولگرا در گذشته و رابطه امروز با کوچکی‌نژاد تحلیل های مختلف ارایه می‌کنند. خلاصه آنکه دو طرف به شدت در حال نقد یکدیگرند اما آنچه که در این فضای به شدت دو قطبی شده خیر و شری دور از نظر مانده تحلیل چرایی یک رفتار مشترک است و پاسخ به این سوال که چرا «بزرگان اصلاح طلب همواره به پست‌های مدیریتی فکر می‌کنند و هیچگاه برای جوانان حامیشان ارزشی قایل نیستند و همواره به چشم پوستر چسبان به آن‌ها نگاه می‌کنند و در طرف مقابل هم چرا بعضی از جوانان اصلاح طلب کارشان به جایی رسیده که از عکس گرفتن با یک اصولگرای مخالف دولت و حمایت تمام قد از او ابایی ندارند؟» در متن این سوال یک عامل مشترک دیده می‌شود: «منفعت طلبی» با یک تفاوت اساسی. زیرکی در عمل سیاسی از طرف قدیمی‌های اصلاح طلب که حمایتشان از رقبا را در خفا انجام می‌دهند و سادگی در عمل سیاسی از طرف جوانان که اتفاقا الگویشان‌‌ همان قدیمی‌ها هستند اما آن زیرکی را یاد نگرفته‌اند و با عکس گرفتن‌های مورد بحث، دست به انتحار می‌زنند. اما در اصل عمل هر دو یکی است و ریشه در یک چیز دارد. هر دو سیاست و اخلاق را قربانی منفعت می‌کنند. اما چرا اینگونه است و تعدد اینچنین رفتارهایی در گیلان بیشتر از سایر استان‌های دیگر کشور است؟ چرا قبح اخلاق در سیاست مخصوصا در گیلان شکسته است و آدم‌ها به خاطر رفتار بد دیگران مجاز به هر عمل نامناسب دیگری شده‌اند؟
۱- اسلاونکا دراکولیچ در کتاب «کافه اروپا» که خشایار دیهیمی آن را ترجمه کرده نگاه دقیقی دارد به جامعه اروپای شرقی در دوران کمونیسم. در بخشی از این کتاب آمده: «پیش از جنگ جهانی دوم و انقلاب کمونیستی اکثریت جمعیت، مردم روستایی بودند. پس از «پیروزی شکوه‌مند» کمونیسم، مردم در گروه‌های پرشمار به شهر‌ها کوچیدند تا شغل‌هایی را که صنعتی سازی رومانی ایجاد کرده بود، پیشه کنند اما این بدان معنا نبود که آن‌ها بلافاصله به مردم شهرنشین بدل شوند…. روند فشرده و پرشتاب کمونیستی کوچیدن به شهر، به تازه واردان کمک نکرد که عاداتشان را تغییر دهند. مردم وادار شدند بی‌مقدمه از یک ده به یک شهر بجهند؛ جهشی بزرگ برای پریدن از فئودالیسم به کمونیسم، بدون صرف زمان یا دیدن تعالیم لازم برای پدید آمدن یک جامعه مدنی و تمام ارزش‌ها و عادات مربوط به آن، از مفهوم مالکیت خصوصی گرفته تا حقوق بشر، از دموکراسی گرفته تا دستمال توالت…. مردم برای تغییر عاداتشان و درکشان و به مرحله عمل رساندن اندیشه‌ها و ارزش‌های نو، به زمان نیاز دارند و یکی از دشوار‌ترین درس‌ها، درس مسئولیت فردی است در تمامی حوزه‌های زندگی، از سیاست گرفته تا امور دم دستی روزمره عینی.
۲- تالکوت پارسونز جامعه‌شناس معروف آمریکا سه تفاوت فرهنگی را مابین جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته ذکر می‌کند. اولینش نقش‌ها و موقعیت‌های اجتماعی است که از طریق نسب و روابط خاص فردی به اشخاص می‌رسد. مثلا پسر جایگزین پدر در سیستم مدیریتی می‌شود یا روابط عامل مهم تری نسبت به ضوابط است. اما در جوامع توسعه یافته افراد باتوجه به شایستگی‌های علمی و فردی خود به مقامات می‌رسند. دومین تفاوت خاص گرایی در برابر عام گرایی است. در جوامع توسعه نیافته منابع در دست گروه خاصی است درحالیکه در جوامع توسعه یافته تامین منافع و مصالح عمومی در اولویت قرار دارد. در جوامع توسعه نیافته فردگرایی اهمیت بیشتری نسبت به جمع گرایی ندارد و منفعت فردی بر منفعت جمعی ارجحیت دارد. به عبارتی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و همچنین عامه مردم بیش از آنکه به دنبال منافع جمع باشند به دنبال منافع فردی خود هستند.
۳- با لحاظ کردن دو گزاره بالا می‌توان نگاهی عمیق‌تر به کنش‌های سیاسی بعضی از فعالان اصلاح طلب در گیلان انداخت. حقیقت آن است که گیلان بعد از اصلاحات ارضی و سیر ناهمگون توسعه در ایران با پدیده مهمی به نام مهاجرت روستاییان به شهر‌ها مواجه شد. پدیده‌ای که اگرچه در مناطق دیگر ایران هم دیده می‌شود اما به علت نزدیکی روستا‌ها و شهر‌ها در گیلان به یکدیگر و تضعیف صنعت کشاورزی و تقسیم و تفکیک و تغییر کاربری اراضی کشاورزی در گیلان بیش از هر استان دیگری مشهود است. از این رو بافت روستانشینی در شهر‌ها بر شهرنشینی قالب شد. البته این بدان معنا نیست که روستاییان خدای نکرده از فرهنگ توسعه یافته برخوردار نیستند که در همین استان خودمان نحوه رفتار ساکنین بسیاری از روستا‌ها مانند سقالکسار نشان از میزان بالایی از توسعه یافتگی دارد؛ اما در کل فرهنگ شهرنشینی با توسعه یافتگی عجین است و مفهوم «شهروند» با «ساکن یک شهر» تفاوت دارد. حال باتوجه به تغییر در بافت جمعیتی شهرهای گیلان باید قبول کرد که‌‌ همان مشکلی که اسلاونکا دراکولیچ در جوامع اروپای شرقی برشمرد در گیلان هم وجود دارد و با قبول این موضوع باید دقت عمیق تری به تفاوت‌های برشمرده تالکوت پارسونز کرد که مرتبط ترینش در این تحلیل‌‌ همان ارجحیت منافع فردی بر منافع جمعی است. ارجحیتی که باعث می‌شود یک اصلاح طلب خارج از تصمیمات تشکیلاتی از یک اصولگرا حمایت و تعدادی از بزرگان اصلاح طلب هم در خفا انواع اقسام کمک‌ها را نثار رقیب کاندیدای حزبی خود کنند. تا زمانیکه فرهنگ توسعه یافته در زندگی شخصی نمود نداشته باشد سیاست ورزی ما هم مبتنی بر فرهنگ سنتی ما خواهد بود.
***
پی نوشت: فرض این مقاله براین اصل استوار بود که بی‌تفاوتی بزرگان اصلاح طلب به آینده و وضعیت جوانان اصلاح طلب و بازی نگرفتنشان و همچنین حمایت تعدادی از اصلاح طلبان از اصولگرایان (چه از نوع جوان و چه قدیمی) دلیلی جز ارجحیت منافع فردی بر جمعی ندارد. زیرا برای من به شخصه قابل قبول نیست که یک اصلاح طلب چه به صورت پنهانی و چه آشکار از یک اصولگرای منتقد دولت حمایت کند و با دستان خود کاندیدایی را روانه مجلس نماید که ممکن است به لوایح اصلاحی دولت رای منفی بدهد. اما امیدوارم با تمرین دموکراسی همه ما بر فرهنگ مدرن خود بیافزاییم و شهروندان و سیاستمداران بهتری شویم و به منافع جمعی و جامعه و کشورمان خدمت بیشتری کنیم و این اتفاقات ناخوشایند فاصله‌ها را مابین اصلاح طلبان بیشتر نکند و عبرتی شود تا در کنار هم و با درک تفاوت‌ها جامعه‌ای متعالی تر داشته باشیم.

بابک مهدی زاده – گیل نگاه

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

tel final1

Share