مهدی غبرایی، مترجم پیشکسوت و زاده شهرستان لنگرود

در نوروز «مرغانه جنگ» می‌کردیم/جمع عیدی‌هایم در هر نوروز به ۱۰ تا ۱۲ تومان می‌رسید

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مهدی غبرایی، مترجم پیشکسوت و زاده شهرستان لنگرود گفت: جمع پول‌هایی که در یک نوروز، عیدی می‌گرفتم، به حدود ۱۰ تا ۱۲ تومان می‌رسید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از مهر , مهدی غبرایی، مترجم پیشکسوت ، درباره آئین‌های نوروز در زادگاهش لنگرود و خاطراتش از دوران کودکی در این ایام، گفت: اولین چیزی که از نوروز در دوران کودکی‌ام یادم می‌آید، نوروزخوانی است؛ در محله‌مان کسی بود که در نوروزخوانی قریحه سرشاری داشت و به دمِ در خانه‌ها می‌آمد و در نوروزخوانی خودش هم عید را تبریک می‌گفت و برای هر کسی که به پیشواز او می‌رفت، فی‌البداهه شعری در وصف و تعریف آن فرد می‌سرود و می‌خواند.۲۵۹۴۶_۷۶۰

وی افزود: نوروز که می‌شد، ما بچه‌های محل در اولین روز عید دوره می‌افتادیم و خانه‌های خویشان درجه یک و دو را سر می‌زدیم و بعد هم همسایه‌ها. در هر خانه هم نُقل و شیرینی و پول خُرد و سکه از دوزاری گرفته تا پنج‌زاری و یک تومنی را از آنها عیدی می‌گرفتیم البته به اضافه تخم مرغ پخته سِفت مخصوص عید که معمولاً هم رنگ شده بود؛ حالا یا با پوست پیاز رنگ می‌کردند که به رنگ قهوه‌ای خوشایندی تبدیل می‌شد، یا با رنگ‌های مختلف دستی یا مصنوعی مثل نیلی.

غبرایی ادامه داد: خانه ما وسط بازار بود و همسایه، کم داشتیم. اما خانه یک همسایه‌مان را همیشه سر می‌زدیم و یادم می‌آید که همیشه تخم غاز به ما عیدی می‌داد که این برای من یک عیدی فوق‌العاده بود. اما اسکناس را به عنوان عیدی، در سال‌هایی که بزرگتر شده بودیم، دریافت کردیم و تا ۱۰، ۱۲ سالگی خبری از عیدی‌ای به نام اسکناس نبود. آن زمان جمع مبلغ پول‌هایی که در یک نوروز، عیدی می‌گرفتم، می‌شد حدود ۱۰ تا ۱۲ تومن.

این مترجم پیشکسوت اضافه کرد: رسم دیگری که در نوروز در کودکی‌ام در لنگرود به یاد دارم، «مرغانه جنگ» (جنگ تخم مرغ) بود که در آن با بچه‌های هم‌سن و سال خودمان قرار می‌گذاشتیم در جایی و در این بازی آئینی، هر کدام تخم‌مرغ‌هایی که عیدی گرفته بودیم، به همدیگر می‌زدیم و تخم مرغ هر کسی که می‌شکست، بازنده بود که گاهی وقت‌ها می‌باختیم و گاهی هم می‌بردیم و طبیعی بود دست آخر دعواهایی هم با همدیگر می‌کردیم.

وی گفت: چیدن سفره هفت سین حداقل در خانواده من که خانواده پرجمعیت و پراولادی بود، در دوران کودکی‌ام، چندان رسم نبود اما این اواخر و زمانی که کمی سن و سالم بالا رفت، این آئین هم به رسومات نوروز در خانواده ما افزوده شد. اگر هم سفره‌ای بود، چندان پایبند آن نبودیم که حتماً همه سین‌هایش کامل باشد و یکی دو سین همیشه از قلم می‌افتاد.

tel final1

Share