متفاوت‌ترین گفت‌وگوی کفاشیان در روزهای پایانی سال ۹۴

با وزیر مشکل ندارم اما در جلسات مثل مجسمه می‌نشینم!/بعدها می‌گویم چه کسی را حلال نمی‌کنم/همه هم و غمشان این است که من دیگر نباشم و حذف شوم!/۹۰ رفتم اما هنوز هم ممنوع‌التصویر هستم!/از اتاق‌های دربسته خاطرات زیاد دارم!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،رئیس فدراسیون فوتبال این روزها هجمه‌های مختلفی را پیش روی خود می‌بیند اما کفاشیان تا به حال نشده خم به ابرو بیاورد و همچنان می‌خندد. او می‌خندد شاید به آنهایی که خودشان هم ندانند چرا این روزها به پر و پای او می‌پیچند!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،به نقل از فارس ،سال ۹۴ بدون شک سخت‌ترین سال زندگی کفاشیان بوده است؛ سالی که سختی‌های زیادی را مرد اول فوتبال ایران متحمل شد و انتقادات زیادی نیز به وارد شد، چه مغرضانه و چه بدون غرض ورزی و از سر دلسوزی برای اعتلای فوتبال و منافع ملی.

۱۳۹۴۱۲۱۳۰۰۰۳۸۲_PhotoLدر هر صورت سال ۹۴ رو به پایان است و رئیس که این روزها خسته‌تر از همیشه به نظر می‌رسد برای حساس‌ترین سال عمرش یعنی سال ۹۵ دورنمایی تیره و تار را برای خود متصور است چراکه مردد مانده میان ماندن و رفتن. رفتن از این جهت که خسته‌اش کرده‌اند و شاید ماندن به این دلیل که خیلی مسائل را ثابت کرده و شاید هم برای اینکه به خیلی‌ها یکسری موارد را ثابت کند.

شاید بیشتر نوشتن در مورد سال سخت فدراسیون فوتبال و البته مصاحبه‌ ویژه‌ای که پیش رو است، مجاز نباشد چون رمزگشایی خوبی از اتفاقات امسال توسط شخص کفاشیان  انجام شده که می‌تواند برای ماندگاری در تاریخ فوتبال ایران سال‌ها بعد از مهم‌ترین اسناد به شمار بیاید.

امسال خیلی از سوی نهادهای مختلف از جمله وزارت ورزش اذیت شدید و حتی رنگ و روی پیر شدن هم خیلی بیشتر از سال گذشته به چهره‌تان نشسته است؟

ما دیگر به این مسائل عادت کرده‌ایم و فقط کشتی نگرفته بودیم که امسال کشتی هم گرفتیم!

حرف حساب وزارت ورزش چیست؟

واقعاً نمی‌دانم!

 قبول دارید که الان در فوتبال صد دستگی به وجود آمده است؟

در فوتبال یکدستگی است.

اما در بین آدم‌هایش صد دستگی وجود دارد.

بستگی دارد از چه نظری به این موضوع نگاه کنیم.

الان خود شما هم مشخص نیست که واقعاً کدام سمت هستید؟!

من علی کفاشیان هستم، رئیس فدراسیون فوتبال!

اما در این سالها شما هم بارها از خود چرخش نشان دادید.

یعنی شما اینطور احساس می‌کنید؟

 منظور این است که به خاطر منافع‌تان شاید یک روز با وزارت ورزش خوب بودید و یک روز دیگر این روال با دشمنی هم پیش رفت. منظورمان این است.

یک وقت و دو وقت ندارد! ما مسیرمان را می‌رویم و باید در آن مسیر قطعاً در یک جاهایی با هم تعامل کنیم. در این مسیر ما همیشه تعامل داشته‌ایم و این موضوع فقط مختص من نیست و هیأت‌هایمان نیز با مدیران کل و بنده با وزارت این تعامل را داشته‌ایم. بخشنامه‌ها به طور مرتب اجرا شده و قوانین و ضوابط ورزشی نیز رعایت شده است. البته این موضوع وظیفه ما است اما شاید در یک جاهایی خواسته‌هایی باشد که آن خواسته‌ها انطباقش با اساسنامه و تشکیلات ما جور در نیاید. این موضوع دیگر تقصیر من نیست بلکه تقصیر کسی است که اساسنامه را نوشته و به ما داده و ما هم آن را اجرا می‌کنیم و جلو می‌رویم و به همین دلیل است که این اختلافات پیش می‌آید. آن سوی قضیه باید بدانند که بالاخره ما هم محدودیت‌هایی داریم و راهی که می‌خواهیم طی کنیم باید همان راهی باشد که اساسنامه به ما نشان می‌‌دهد. آنها نیز برحسب اساسنامه هر چیزی که به ما بگویند ما آماده هستیم. بگویند فلان بخشنامه را رعایت کن، چشم انجام می‌دهیم. بگویند فلان کار را بکن و ما هم فلان کار را انجام می‌دهیم. اما مثلاً بگویند فلان فرد را عوض کن که چون اساسنامه اجازه این کار را نمی‌دهد، من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم. این موارد دیگر دست من نیست.

 شما فردی اصولگرا هستید؟

من از این حرف‌های سیاسی سر در نمی‌آورم و اصلاً نمی‌دانم اصولگرا کیست. مثلاً می‌گویند یکی اصلاح است و یکسری دیگر هم اصول هستند اما من نمی‌دانم این واژه‌ها چه کاربردی دارند! اتفاقاً یکی از دلایل ماندن و دوام آوردنم در ورزش آن هم طی ۳۵، ۳۶ سال این است که اولاً آدم سیاسی نبوده‌ام اما نظام و رهبری را قبول دارم و معتقدم که هر کس که نظام را قبول داشته باشد و مسلمان باشد و خیانتی نکرده باشد باید از آنها استفاده کامل شود. فرقی هم نمی‌کند یک زمانی که یکسری‌ها با احمدی‌نژاد مخالف بودند اما من نیروهای زمان او را به کار گرفتم و این اعتقاد را داشتم که چون میلیون‌ها دلار برای آنها هزینه شده است و از بورسیه این مملکت استفاده کرده‌اند باید از آنها استفاده شود و حتی بعد از احمدی‌نژاد و با آمدن دولت جدید هم از همان نیروهای زمان احمدی‌نژاد استفاده کردم. به همین دلیل است که می‌گویم سیاسی نیستم و این طور مسائل برایم فرقی نمی‌کند. هر کسی که در فوتبال بتواند به ما کمک کند فارغ از مسائل سیاسی از وی استفاده خواهم کرد. کسی بتواند به ما کمک کند اگر مسلمان باشد و خیانت نکند برایم فرقی نمی‌کند که متعلق به دوران کدام رئیس جمهور یا دولت بوده و است.

 منظور من از اصولگرا بحث سیاسی نبود بلکه انسان اصولگرا کسی است که از روی اصولش به خاطر رسیدن به برخی منافع عدول نمی‌کند.

اصول برخی‌ها اصولی منفی است و در ذهنشان چیزهای منفی وجود دارد که فکر می‌کنند آن درست است. به طور مثال آنهایی که با ما مخالفت می‌کنند و می‌گویند کفاشیان به درد فوتبال نمی‌خورد، آنها هم حتماً یک اصول و منطقی دارند که به دنبال آن این صحبت‌ها را مطرح می‌کنند که فکر می‌کنند هم این طرز تفکر و منطق درست است. شاید هم درست باشد من نمی‌دانم. اما من اعتقادم یک چیز است و آن اینکه عقل جمعی به عقل فردی غلبه دارد. وقتی ۷۵ نفر از اعضای مجمع می‌گویند فلانی خوب و یک نفر بگوید بد، شما کدام را قبول می‌کنید؟ پس حتماً یک چیزی است که ۷۵ نفر می‌گوید خوب.

اما شاید همان یک نفر سیاست‌گذاری یک نفر را تعیین کرده و بخواهد بودجه به شما بدهد. یعنی این طور باشد که آن یک طرف تصمیم‌گیرنده اصلی باشد.

این موضوع درست نیست و اساسنامه اجازه نمی‌دهد. یک موقع است که شما می‌گویید اساسنامه را بی‌خیال و هر چه که حاکم گفت را اجرا کنید اما الان با وجود اساسنامه نمی‌توان این کار را کرد. فردا هم مجلس توسط ملت انتخاب می‌شود اما آیا می‌توان مخالفتی در مقابل خواست مردم کرد و بگوییم که این افراد بیخود انتخاب شدند و باید همگی عوض شوند. این در حالی است که همگی ‌آنها طبق قانون توسط مردم انتخاب شده‌‌اند و باید بیایند و کارشان را انجام دهند. من اعتقاد دارم که یک جاهایی علیرغم نظر شخصی‌مان که فلان فرد را دوست نداریم و می‌بینیم حرف ما را نمی‌خواند باید با این حال باز هم به اصول و قوانین احترام بگذاریم.

با این همه صحبت‌ها و دعواهایی که علیه فوتبال وجود دارد سؤال من این است شما شب‌ها راحت می‌خوابید؟

خیلی راحت! چون وجدانم راحت است. خوب کار کرده‌ام و زحمت کشیده‌ام و آن اعضایی که باید قبول داشته باشند و بدانند ما چه کار کرده‌ایم، قبول دارند و می‌دانند. به همین دلیل وجدانم و خیالم راحت است. خیلی هم راحتم، چون هیچ خلافی نکرده‌ام.

 اگر بخواهیم مباحث وجدانی و اخلاقی را کنار بگذاریم، بخشی از سؤال من به مسائل فنی برمی‌گردد. به طور مثال استرس و اضطراب نتیجه نگرفتن‌های تیم‌های ملی و از این دست مسائل.

از این لحاظ درست می‌گویید و برخی مواقع سنگینی زیادی را احساس می‌کنم. اگر از لحاظ فنی می‌گویید ما حسابی تحت فشار هستیم و مشکلاتی هم وجود دارد.

حاج خانم دیگر نمی‌گویند کافی است و دیگر در فوتبال نباش؟

آن بنده خدا صد بار از من چنین درخواستی کرده است. حتی الان هم می‌گوید. می‌گوید تا شصت و یکی، دو سالگی که وقت نگذاشتی تا به خودت و زندگی‌ات برسی. الان دوستان به من محبت دارند و بارها از من دعوت می‌کنند تا به شهرهای مختلف برای تفریح برویم اما واقعاً وقتی برایم نمی‌ماند تا بخواهم به گشت و گذار بروم اما ان‌شاءالله اگر یک روز از فدراسیون فوتبال بیرون بیایم دیگر راحت می‌توانم هر جا که بخواهم بروم.

 حالا شرایط طوری نشود که حاج خانم مجبور شود ۴ سال دیگر هم صبر کند؟!

فعلاً که همه هم و غمشان این است که اجازه ندهند من برای سومین بار رئیس فدراسیون فوتبال شوم.

 دلیل اصلی اینکه نمی‌خواهند شما بیایید چیست؟ با این وضعیت اگر دوباره رئیس شوید چطور می‌خواهید اوضاع را مدیریت کنید.

این هم از همان دسته مطالبی است که باید با اعضای مجمع صحبت کنم تا ببینم تکلیف چیست. باید به آنها بگوییم اگر قرار باشد دولت حمایت نکند و این اختلافات دائمی باشد باید فکر دیگری کرد. در هر صورت آن چیزی را هم که یک عده خاص بخواهند، مجمع زیر بارش نخواهد رفت.

در صورتی که این اختلافات باقی بماند شما حاضرید دست تسلیم بلند کنید؟

من دستم را بالا نمی‌برم. من می‌گویم که باید صلاح و مشورت کرد و در نهایت تصمیمی گرفت که به نفع فوتبال باشد. هر چیزی که به نفع فوتبال باشد را انجام می‌دهیم.

اما مطمئن باشید در این جور مواقع که آدم بر سر دو راهی می‌ماند در نهایت تصمیمی گرفته می‌شود که به نفع فوتبال تمام نخواهد شد و به نفع مصلحت افراد تمام می‌شود.

این موضوع دیگر ربطی به من ندارد. ما نمی‌خواهیم در جنگ و دعوا باشیم و واقعاً دیگر جنگ و دعوا بس است. اگر بخواهیم هر روز درگیر بشویم و دعوا کنیم و مدام علیه هم ذهنیت داشته باشیم، دیگر کافی است. الان یکی، دو سال است که همه جا می‌روند و می‌گویند که فوتبال فساد دارد و خراب است. به مدیر کل‌هایی که منتصب می‌کنند می‌گویند اول هیأت‌های فوتبالی را بزنید و از این دست اقداماتی که همه چیز را به خوبی نشان می‌دهد!
فارس: الان شما در حالی صحبت از مجمع می‌کنید که این مجمع بودجه شما را نمی‌دهد و سیاست‌های کلی شما را هم تعیین نمی‌کند و در خیلی از امور این وزارت ورزش است که حرف اول و آخر را می‌زند. در نهایت هم این دو دستگی به ضرر فوتبال خواهد شد.

ما حمایت می‌خواهیم، اگر از فوتبال حمایت شود، بودجه هم نمی‌خواهیم. همانطور که تا الان به ما بودجه نداد‌ه‌اند و ما این همه کار انجام داده‌ایم. من می‌گویم اگر فوتبال را دوست داشته باشیم و مملکت را دوست داشته باشیم، بیاییم یک مقایسه کنیم. در این مملکت آدم علاقه‌مند و مطلع زیاد است. همین الان رسانه‌ها می‌گویند ۲۰ سال پیش اوضاع چطور بود. اما من می‌گویم که ۸ سال پیش کجا بودیم و امروز کجا هستیم. از نظر فنی و مسابقاتی کجا بودیم و الان کجا هستیم. از لحاظ ساخت و ساز کجا بودیم و الان کجا هستیم.

 اما از لحاظ فنی در زمان ریاست دادکان در رنکینگ فوتبال در رده ۱۷ دنیا بودیم.

عیبی ندارد اما از لحاظ ساخت و ساز و خیلی مسائل دیگر بیاییم مقایسه کنیم. از لحاظ فنی ما پیشرفت‌های خوبی داشتیم و حتی خیلی از تیم‌ها مثل فوتسال بانوان و یا فوتبال ساحلی را نداشتیم اما امروز حرف اول را در آسیا می‌زنیم. اصلاً چرا شرایط را با فوتبال مقایسه می‌کنید؟ بروید سه، چهار فدراسیون دیگر که فکر می‌کنید خوب کار کرده‌اند از ۸ سال پیش تا الان با ما مقایسه کنید که چه کاری کرده‌اند. حتی با کشورهای آسیایی مثل ژاپن مقایسه کنید. ژاپن ۵۰ برابر ما بودجه می‌گیرد و حتی کشورهای عربی که اصلاً محدودیتی در بودجه ندارند هم می‌توانید با ما مقایسه کنید. پس نشان می‌‌دهد که کار و فعالیت شده و پولی هم نبوده که بخواهد فسادی در آن باشد. مجموعه ما در سال ۳۰، ۳۵ میلیارد پول می‌گیرد که آن هم از این ور و آن ور است.

بیشترین ایراد خانواده فوتبال این است که کفاشیان فوتبالی نبوده است.

مگر الان رؤسای فیفا فوتبالی هستند؟ مگر اینفانتینو که تازه رئیس فیفا شده است فوتبالی بوده؟ مدیر یک مجموعه باید مدیریت سیاسی، اقتصادی و ورزشی بداند. من یک تجربه ۳۵ ساله از ورزش را به اینجا آوردم، ۴ سال معاون ورزشی بودم آن هم در جایگاه همین ‌آقایانی که الان شعار می‌دهند. ۴ سال دبیر کل ملی المپیک بودم. ۱۵ سال رئیس فدراسیون دو و میدانی بودم. این همه تجربه را از آنجا به فوتبال ‌آوردم و کارهای زیادی هم کردم. مگر باید حتماً یک مدیر که به فدراسیون فوتبال می‌آید، فوتبالی باشد یا فوتبال بازی کرده باشد. فوتبالی‌ها که قبلاً‌ خودشان را نشان دادند.

حضور شما در برنامه ۹۰ انتقادات زیادی را به همراه داشت.

فردوسی‌پور خودش نمی‌خواست آن طور با ما رفتار کند. حتماً می‌دانید من ممنوع‌التصویر هستم.

که با این حضور این موضوع هم رفع شد.

خیر. هنوز هم ممنوع‌التصویر هستم. من دست آنها را خواندم و برای همین هم به برنامه ۹۰ رفتم. یکسری ارگان‌ها و تشکیلات از جمله صدا و سیما تمام هم و غمشان این است که کفاشیان دیگر نباشد و حذف شود. این هدفشان است. برای همین هم ما ممنوع‌التصویر شدیم که الهی شکر چون دوربین به سمت ما دیگر نمی‌آید. برای همین هم در برنامه ۹۰ تصمیم گرفتند من را بزنند. از بعدازظهر تصمیم گرفتند این کار را بکنند و مسئولان از بالا این موضوع را به فردوسی‌پور دیکته کردند و به او دستور دادند. من هم می‌دانستم که این برنامه از قبل طراحی شده وجود دارد، قبول کردم که به ۹۰ بروم. من چیز پنهانی در زندگی‌ام ندارم که بخواهند آنجا از من آتو بگیرند. هر چه که بود واقعیت‌ها را گفتم. به نظر من استنباط‌ها و فیدبک‌هایی که از این برنامه گرفتم خوب بود چون واقعیت‌ها را در این برنامه گفتم حتی گفتم که همه دست به دست هم داده‌اند تا بگویند در فوتبال فساد است تا فوتبال را بزنند. فوتبال دست کیست؟ دست کفاشیان. پس اگر فوتبال را بزنیم می‌توانیم بقیه را به راحتی بزنیم. چنین تفکری را در مجلس، قوه قضاییه، صدا و سیما و اطلاعات حاکم می‌کنند که فوتبال فاسد است و دلیلشان هم این است که فلان ورزشکار ۸۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفته و یا فلان مربی ۵۰۰ میلیون قرارداد می‌بندد. این نامش فساد نیست بلکه عرضه و تقاضاست. اگر امروز بگویند این خودکار ۲ تومان می‌ارزد و باید آن را یک تومان عرضه کنید و این چنین بخواهید قیمت‌گذاری کنید از سوی دیگر زیرمیزی بابت می‌شود. بعد قیمت را می‌کنند ۱۸ ریال چون می‌خواهند روی این خودکار قیمت‌گذاری کنند. حالا چرا یک فوتبالیست که از هزار نفر آنها ۲ نفرشان بیرون می‌آید و قرارداد میلیونی می‌بندد باید قراردادش را محدود کرد؟ وقتی خارج از ایران یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون پول می‌دهند باید اینجا به آنها یک میلیارد پول داد چون عرضه و تقاضا است. یک عده ناراحتند که چرا حقوق خودشان ۵ میلیون و ۱۰ میلیون است اما فوتبالیست‌ها میلیاردی پول می‌گیرند و بعد می‌گویند فساد. کجای این فساد است؟ اینکه فساد نیست. بعد هم ما نمی‌توانیم دستوری یا دیکته‌ای کار کنیم. تا چه زمانی می‌توانیم شیر را دو تومان بفروشیم. اگر متقاضی باشد حتی می‌توان شیر ۳ تومانی را ۴ تومان هم فروخت.

 اما سازمان لیگ که زیرمجموعه فدراسیون فوتبال است سقف بودجه را به وجود آورد تا این قراردادها محدود شود؟

این هم به خاطر هماهنگی و تعاملی بود که بگوییم چشم و ما به این خواسته توجه داریم.

هماهنگی با کدام مرجع و نهاد؟

وزارت ورزش. آنها می‌گویند قیمت‌ها بالاست و ما می‌گوییم چشم قیمت‌ها را تعدیل می‌کنیم و پایین می‌آوریم اما هیچ قیمتی نه خودرو، نه غذا، نه نان و نه ورزشکار را نمی‌توانید دستوری پایین بیاورید و بعد اینکه چرا هر اتفاقی که در جامعه ما رخ می‌دهد و مربوط به عامه است را تعمیم می‌دهند به فوتبالیست‌ها؟ چرا مثلا صد هزار نفر که کارت تقلبی گرفتند، ۴۰ فوتبالیست را می‌آورند و می‌گویند همه فوتبالیست‌ها این کار را کرده‌اند. پس بقیه چه می‌شود؟ اینها ذهنیت‌های خراب و نادرستی است که از یکسری از مسئولان به فوتبال کشور تراوش می‌کند که فوتبال فاسد است. بعد یک سال و نیم همه می‌گویند فساد، فساد و هر جا ما را می‌بینند می‌گویند منشأ فساد و محکوم درجه یک فساد در فوتبال. در صورتی که اگر صد تومان به ما بدهند ۲۰۰ تومان کار کرده‌ایم ضمن اینکه این پول را نداده‌اند و حقمان را هم خورده‌اند. زمین هم ندادند و حتی مدیر کل که تعیین می‌کنند اول می‌گویند فوتبال را بزنید. الان اگر پول خودمان را بدهند با همان پول، زمین کمپ تیم‌های ملی را می‌سازیم اما همان‌ پول را هم نمی‌دهند. این کمپ هشت سال پیش انباری بود اما ما دو زمین فوتبال، دو خوابگاه، چمن مصنوعی، فوتبال ساحلی و بزرگترین مرکز پزشکی آسیا و سایر امکانات را در آن ساختیم. الان این کمپ تبدیل به یک پژوهشکده شده است. همه اینها ارزش است و مشخص است که کار انجام شده. اینجا را ما ساختیم و رئیس فدراسیون بعدی خیالش راحت است که چنین امکاناتی را دارد. همین ساختمان پزشکی سالی یک و نیم تا دو میلیارد درآمدزایی دارد.

 با این حال این هم درست نیست که کی‌روش و تیم ملی بخواهد بین فدراسیون و وزارت ورزش پاس‌کاری شود.

به تیم ملی کاری ندارم، ما زمین‌مان همین است. در هر صورت سعی می‌کنیم تا شرایط را بهتر کنیم و به دنبال ‌آن هم هستیم اما فعلاً شرایط همین است.

چند روز پیش هم تولد کی‌روش بود و وزیر پیش دستی کرد و اعلام کرد که زمین تمرینی تیم ملی را تغییر دهید تا به نوعی این استنباط پیش بیاید که وزیر به کی‌روش کادوی تولد داده است.

دست وزیر درد نکند.

 شما چه چیزی به کی‌روش کادو دادید برای تولدش؟

من هم یک ماچش می‌کنم.
 به نظر می‌رسد اگر کتاب خاطراتی را از اتاق دربسته‌ای که با کی‌روش نشستید و مذاکراتی که با او داشتید را منتشر کنید خیلی پرمخاطب و پربازدید خواهد شد.

خاطرات که زیاد دارم و اتاق دربسته هم زیاد داشتم! تو اتاق دربسته هم من را نگه داشته‌اند، همه جا و همه اینها خاطره است.

به شما  انتقاد می‌شود که نمی‌توانید از پس کی‌روش بر بیایید و به نوعی او رئیس است و شما کارمندش، در این خصوص چه صحبتی دارید؟ رفتار کی‌روش هم مثل رؤسای جمهور ایران است که معمولاً ۴ سال اول خوب هستند ولی در ۴ سال دوم که می‌دانند دیگر رئیس جمهور نمی‌شوند، در کارهایشان تغییر رویه ایجاد می‌شود و کی‌روش هم به همین وضع گرفتار شده است.

قبول ندارم و این استنباط اشتباه است. کی‌روش یک مقدار تند و عصبی است و من این را قبول دارم اما او سه، چهار حرف می‌زند که اگر این خواسته‌ها درست اجرا شود، اگر پس از آن یک کلمه دیگر حرف زد به من بگویید تا او را رد کنم و برود. کی‌روش حقوقش را به موقع می‌خواهد یا زمین چمن خوب می‌خواهد و حتی امکانات خوب برای ملی‌پوشانش. وقتی در همه اینها لنگ می‌زنیم پس باید ناز او را هم بکشیم.

 مربیان ایرانی هم در گذشته همین اعتراضات را می‌کردند اما تا دلتان بخواهد به آنها انتقاد شد. به طور مثال در نهایت قراردادی با محمد خاکپور امضا نشد تا او بدون قرارداد به انتخابی المپیک برود.

خاکپور خودش قرارداد نبست. او و کاشانی هر چه خواستند ما انجام دادیم. کاشانی امور را پیگیری می‌کرد و اول هم می‌خواست یک مربی دیگر بیاورد که بعداً مربی ایرانی آورد که ما هم از این موضوع استقبال کردیم و خود من هم با تمام وجود دوست داشتم تا مربی ایرانی نتیجه بگیرد و موفق باشد که بعد بتوانیم در پروسه تیم‌ ملی نیز از وی استفاده کنیم. با همه وجود این را می‌خواستم. مهم نیست که بگویند من فلان چیز را نمی‌خواهم و یا موارد دیگر بلکه مهم این است که من دوست داشتم مربی ایرانی اعتماد جامعه را جلب کند. من الان به پیروانی گفتم که تیم ملی جوانان خیلی خوب است و اعتماد جامعه را جلب کند. اگر اعتماد جامعه را جلب کنی و فردا تیم قدرتمندی داشته باشی و نتیجه بگیری، مردم هم اعتماد پیدا می‌کنند. مهمترین شاخص ما اعتماد مردم است. کی‌روش هم اگر غر می‌زند تا حالا هیچ خواسته غیرمنطقی نداشته که مثلاً حسین را عوض کن و حسن را بیاور. او زمین و امکانات می‌خواهد و این امکانات را برای تیم ملی خواستار است.

اما می‌توان با لحن بهتر هم درخواست خود را ارائه داد.

حالا کی‌روش تند است. مگر دیگران با ما رفتار بهتر دارند؟ مگر رسانه‌ها با ما رفتار خوب دارند؟ وقتی شما که در عمق رسانه هستید تمام بردها را به مربی و بازیکن می‌دهید و شکست‌ها را به پای مدیر می‌نویسید، این رفتار خوب است. رفتار شما هم همین است. تمام شکست‌ها برای بنده است و بردها برای بازیکنان و مربیان.

فارس: اما همه جای دنیا همین است.

پس این یک رفتار فوتبالی است دیگر و کی‌روش هم درست می‌گوید. کی‌روش همین طوری است اما مهم نیست چون مردم دوستش دارند.

به نظر شما کی‌روش به اندازه پولی که این چند سال گرفته برای فوتبال ایران بازدهی داشته است؟

عیبی ندارد در ازای آن پولش را هم در آورده است. تیم به جام جهانی رفته و پولش باز گشته است.

 اما با برانکو هم به جام جهانی رفتیم.

عیبی ندارد. آن زمان اینقدر پول نمی‌دادند؟ الان تیم ملی به خاطر صعود به جام جهانی ۱۰، ۱۲ میلیون دلار پول درآمدزایی داشته است. پس کی‌روش پولش را در آورده است. عملکردش هم خوب بوده و من سؤالم این است که کدام مربی است که وقتی می‌بازد، مردم همچنان راضی هستند؟ ولی چرا وقتی تیم کی‌روش می‌بازد باز هم مردم راضی هستند؟

 اینکه می‌گویید کی‌روش ایرانی شده است به این صحبت اعتقاد دارید؟

نه اصلاً. کی‌روش پرتغالی است و حتی هنوز فارسی هم یاد نگرفته.

برنامه شب عید سال گذشته تأثیر بسزایی در ماندن کی‌روش داشت.

کی‌روش سیاستمدار است. او وارد است و کارش را هم بلد است و خوب می‌داند که باید چه کاری انجام دهد. خیلی مواقع به موقع پیام تبریک و تسلیت می‌دهد و روابط عمومی‌اش خوب است و ایرادی به این موضوع نیست.
 تا حالا شده که محکم با او صحبت کنید؟ مثلاً صحبتی با او کنید که از شما حساب ببرد.

(با لحنی آرام) به او گفتم این کارها را نکن؛ خوب نیست! (با خنده) به او گفتم خواهش می‌کنم این کارها را نکن چون خوب نیست!

 یک بار دیگر به تیم امید برگردیم، فکر نمی‌کنید انتخاب مایلی‌کهن برای این تیم اشتباه بود.

شما به مصاحبه‌های مایلی‌کهن نگاه نکنید او تجربه دارد و کارش را بلد است و همواره کمک کرده است.

اما قصد دارید تا از او شکایت کنید.

درست است و این اقدام هم به خاطر مصاحبه‌هایی هست که او انجام می‌دهد. حتی اگر بهترین دوست من هم علیه سیستم و تشکیلات مصاحبه کند باید از او شکایت کنم تا متوجه شود که برای سیستم تنش ایجاد نکند.

: چرا هیچ زمان بین کی‌روش و مایلی‌کهن جلسه‌ای برگزار نکردید؟

نیازی به جلسه نبود. مطمئن باشید باز هم شرایط بدتر می‌شد.

اما شاید هرگز کار به شکایت کشیده نمی‌شد.

یک موقع‌هایی عادت برخی‌ها بعضی کارها بوده و آنها نمی‌توانند این رفتار را ترک کنند. یک مثال هم داریم که می‌گویند نیش عقرب نه از ره کینه است بلکه اقتضای طبیعتش این است. حالا مایلی‌کهن هم هر کاری که می‌کند مثل همین است. او از روی عادت مصاحبه می‌کند و هر چقدر هم شما بالا بروید و پایین بیایید او مصاحبه‌هایش را تکرار می‌کند.

 سجادی دوباره ایراد گرفته که باید کفاشیان برای حضور در انتخابات از دولت مجوز بگیرد.

فدراسیون فوتبال یک نهاد غیردولتی است و ربطی هم به وزارت دولت ندارد و این صحبت‌ها در دوره قبلی هم وجود داشت.

 شنیده می‌شود از دست سجادی به این خاطر ناراحتی که وقتی هشت سال پیش می‌خواستید به فدراسیون فوتبال بیایید در حق او خوبی کرده و سجادی را به جای خودتان سرپرست دبیر کلی کمیته المپیک کردید.

خیر این چنین نیست. سجادی تحت سیستم وزارت ورزش آن حرف‌ها را می‌زند. اتفاقاً ما با هم خیلی رفیقیم و دوستی قدیمی داریم اما او در وزارت ورزشی کار می‌کند که سیاست وزارت متبوعش این مواضع را می‌طلبد. سجادی باید تابع مقررات وزارتش باشد.

پس این چه رفاقتی است؟

بالاخره او تابع وزارت است. او سیاست‌های وزارت را پیش می‌برد و مشکلی هم نیست.

 بالاخره در رفاقت نون و نمک است و باید حرمت‌ها را نگه داشت.

نمی‌دانم چه بگویم.

گفته می‌شود سازمان بازرسی به اساسنامه فدراسیون فوتبال ایراد گرفته است و حتی برخی گفته‌اند که فدراسیون فوتبال هشت سال است که غیرقانونی کار می‌کند.

اساسنامه ما هیچ مشکلی ندارد. ما که نمی‌خواهیم از گذشته نبش قبر کنیم. هشت، نه سال پیش فوتبال ما تعلیق شد به خاطر اینکه یک اساسنامه برای همه فدراسیون‌ها بود و ما هم تابع آن بودیم. من خودم رئیس مجمع شدم. فیفا ورود کرده و اعلام کرد اگر شرایط این طور باشد تعلیق می‌شوید چون اساسنامه مورد تأیید ما نیست و باید یک اساسنامه جدید فقط برای فوتبال بنویسید. سه نفر به عنوان نماینده فیفا و سه نفر هم به عنوان نماینده سازمان تربیت بدنی نشستند و یک سال و نیم زمان گذاشتند تا اساسنامه‌ای جداگانه برای فدراسیون فوتبال نوشتند. در این مدت جنگ و جدال دعوا هم زیاد شد تا بالاخره طرفین برای یک اساسنامه واحد به تفاهم رسیدند. این اساسنامه را به دولت بردند و حالا هم نمی‌دانم که مصوبه گرفتند یا خیر. بنده هم در کمیته ملی المپیک نشسته بودم و کارم را می‌کردم و هیچ کاری هم به فوتبال نداشتم. یک روزی به نبی زنگ زده و از او در مورد اساسنامه سؤال کردم که او پاسخ داد این کار با موفقیت انجام شده و من از وی خواستم تا یک نسخه نیز برایم بفرستد تا آن را مطالعه کنم چون در هر صورت من هم دبیر کل المپیک بودم. اتفاقاً خیلی هم زور زدیم تا کمیته ملی المپیک هم عضو مجمع باشد که اجازه ندادند و گفتند که فیفا به هیچ عنوان این موضوع را قبول نکرده است. اساسنامه قبلی را هم را به عنوان معاون سازمان تربیت بدنی خودم نوشته بودم و به همین دلیل اصرار داشتم که این اتفاق بیفتد. در هر صورت نبی اساسنامه را فرستاد و بنده چند ساعتی آن را مطالعه کردم و گفتم آخ آخ، بیچاره رئیس بعدی فدراسیون فوتبال که می‌خواهد با این اساسنامه کار کند چون واقعاً اختیارات رئیس فدراسیون در آن کم شده بود و هر کسی می‌توانست در آن کاندید شود. پیش خودم گفتم چه بدبخت و بیچاره‌ای رئیس بعدی خواهد شد و زمان گذشت و همین اساسنامه گریبان خودمان را گرفت با همان شیوه‌ای که می‌دانید. ما شدیم رئیس فدراسیون با آن اساسنامه که رئیس را محدود می‌کرد. روز اول که با هیأت رئیسه جلسه داشتم هر هشت نفر آنها خودشان را رئیس فدراسیون می‌دانستند. در آن جلسه دور هم بودیم و از بخت بد هیچ کس را هم نمی‌شناختم. با این وضعیت ما کار را آغاز کردیم.

 اما شما در ادوار بعدی کاری کردید که نحوه حضور نایب رئیسان در فدراسیون فوتبال تغییر کند.

درست است؛ پس از ۴ سال گفتم به نظرم اگر اساسنامه این طور باشد نمی‌توانم کار کنم و به کارم ادامه دهم. با مجمع صحبت کردم، اساسنامه جدید را پیشنهاد دادیم که در آن نایب رئیس پیشنهادی باشد و پس از آن مجمع این موضوع را مصوب کرد و فیفا هم قبول کرد. در واقع این از اصلاحات اساسنامه بود که مصوبه مجمع را دارد.

 این موضوع نیاز به تأیید وزارت یا دولت نداشت؟

خیر نیازی نداشت. در اساسنامه قبلی آمده است که اولین بار باید در دولت تصویب شود و تغییرات بعدی توسط خود اعضای مجمع انجام بشود.

اما برای اصلاحات جدید مقاومت‌های زیادی شد و در نهایت هم اصلاح اساسنامه جدید محقق نشد.

درست است اقداماتی صورت دادند تا اساسنامه جدید تصویب نشود اما پس از آن ما تصمیم گرفتیم اجازه دهیم ابتدا اصلاحات اساسنامه فیفا انجام شود و ما سپس طبق آن، اساسنامه خودمان را اصلاح کنیم.

 در آخرین مجمع وزیر با صحبت‌هایش کاری کرد که اساسنامه تأیید نشود و شما هم که می‌دانستید وزارت روی زمان انتخابات حساس است،  کاری کردید که انتخابات به بعد از عید موکول شود.

ما می‌توانستیم همان موقع اساسنامه را تأیید کنیم اما وقتی فهمیدم که اصلاحات اساسنامه فیفا آمده است، گفتم که باید یکسری تغییرات دیگر در اساسنامه خودمان انجام شود به همین دلیل قبول کردم تا اصلاح اساسنامه به تعویق بیفتد.

 اگر اساسنامه به همین شکل پیش برود چه اشکالی دارد؟

مشکلی ندارد. اصلاح اساسنامه نه ایرادی به من می‌گرفت و نه اینکه اصلاح آن به ضرر من تمام می‌شد. فرقی نمی‌کرد یکسری اصلاحات است که هر سال انجام می‌شود و این هم برمی‌گردد به خود فیفا و AFC که اساسنامه خود را هر سال تغییر می‌دهند. حالا ما بعد از ۴ سال می‌خواستیم اصلاحات انجام دهیم که این همه سروصدا به پا شد. الان هم می‌خواهم به نصیرزاده نامه‌ای بنویسم که بر اساس اصلاحاتی که فیفا انجام داده و اصلاحاتی که قبلاً مدنظر بوده است، شما یک بازنگری در این خصوص انجام دهید و نظر اعضای مجمع را خواستار شوید تا در مجمع بعدی اساسنامه جدید مورد تصویب اعضای مجمع قرار گیرد.

 اما در مجمع بعدی که مجمع انتخاباتی است، جای تصویب اساسنامه نیست و شما باید تا مجمع سالیانه بعدی صبر کنید که شاید دیگر آن زمان رئیس فدراسیون نباشید.

من تا روز آخر چه باشم و چه نباشم، وظیفه‌ام این است که کارم را سفت و محکم انجام دهم. هیچ کس هم نباید بداند که من هستم یا نیستم!

شنیده می‌شود در حال رایزنی با دولت هستید که اگر ماندید کاری کنید که دست وزارت از دخالت در فوتبال کوتاه شود.

ما در هر صورت صحبت‌هایمان را می‌کنیم و مطالبمان را می‌گوییم و نمی‌گوییم هم که نیاز به کمک دولت نداریم و حمایت آنها را نیازمندیم. وقتی صدا و سیما حق ما را می‌خورد و پول ما را نمی‌دهد، وقتی که تبلیغات محیطی به آن وضعیت گرفتار می‌شود. اگر مردم به تیم ملی علاقه دارند، دولت هم طبق قانون اساسی وظیفه دارد به تیم‌های ملی کمک کند. پس این طور نیست که ما نیازمند حمایت دولت نباشیم.

 الان به این نتیجه رسیده‌اید که کل مسئولان با فوتبال مشکل ندارند و تمام مشکلشان با شما است.

درست است آنها اول با من مشکل دارند و سپس مشکلشان با رؤسای هیأت‌ها ادامه پیدا می‌کند و بعد به زیرمجموعه سایر قسمت‌های فوتبال می‌رسد.

 با این وضعیت خیلی‌ها حضورشان در انتخابات را مشروط بر آمدن یا نیامدن شما کردند.

آنها فکر کنند که اصلاً من نیستم و کار خودشان را بکنند. هر کس کار خودش را کند. هیچ کس نباید سرنوشت خودش را به من گره بزند و هر کس کار خودش را کند.

چه زمانی رسماً اعلام می‌کنید که می‌آیید یا نمی‌آیید؟

من که اینجا نچسبیده‌ام. باید از من خواهش کنند تا بیایم. یعنی چه خواهش کنند، یعنی اینکه بخواهند. حالا چه کسی بخواهد، اعضای مجمع باید این خواسته را داشته باشند که من بیایم. قبل از انتخابات با مجمع صحبت می‌کنیم و می‌گوییم این راهی که می‌خواهیم برویم پستی‌ها و بلندی‌هایی دارد و ممکن است حتی پرت هم بشویم اگر آماده‌اید بسم‌الله آغاز کنیم. اگر آماده نیستید یک راه دیگر انتخاب کنید. ما اینجا ننشسته‌ایم که رأی بیاوریم بلکه هستیم تا تعامل کنیم. این تعامل را هم نیمه دوم فروردین امسال با باشگاه‌ها و هیأت‌ها انجام می‌دهیم و تصمیم لازم را می‌گیریم و بر اساس آن تصمیم جلو خواهیم رفت. هر چیزی که به نفع فوتبال باشد انجام می‌دهیم. آنجا رأی‌گیری و چه کسی می‌آید و چه کسی نمی‌آید مطرح نیست.

 این یعنی ثبت نامتان قطعی است.

مشخص نیست. البته آن زمان رئیس که هستم و به سرنوشت فوتبال که علاقه دارم. اگر هم به جمع‌بندی برسم که خودم نباشم، می‌خواهم آنها را راهنمایی کنم که به چه کسی رأی بدهند.

 به انتخابات فیفا برسیم، به ناگهان گفتند کفاشیان به اینفانتینو رأی داده است.

من این طور نگفتم که به او رأی داده‌ام اما این طور استنباط کردند که به اینفانتینو رأی داده‌ام. من گفتم مهم نیست که به چه کسی رأی داده‌ایم و مهم این است که الان که اینفانتینو رأی آورده است باید همه از او حمایت کنند و حتی شیخ سلمان هم در نامه‌ای این حمایت را اعلام کرد اما استنباط کردند که به اینفانتینو رأی داده‌ایم. اصلا عاقلانه نیست که بگویم به چه کسی رأی داده‌ام.

 خبر رأی به اینفانتینو تبعات هم داشت برایتان؟

فعلا که نه. حالا ببینیم بعدا چه می‌شود. البته مهم نیست. اولا که ۹۰ درصد کار ما با AFC است. اگر بخواهیم به فیفا برویم از آن طریق می‌رویم. اصلا چه فرقی می‌‌کند که من به چه کسی رأی داده‌ام. مهم این است که او رأی آورد و الان رئیس فیفاست.
 دور دوم انتخابات فیفا گویا یک فضای بلانکلیفی وجود داشت.

درست است و کسی نمی‌دانست ۲۷ -۲۸ رأی دور اول سایر کاندیداها به چه کسی خواهد رسید. خودم حدس می‌زدم به شیخ سلمان رأی بدهند چوه به بن علی رأی داده بودند اما این آرا در نهایت به اینفانتینو رسید.

 یعنی بن علی کار اینفانتینو را خراب کرد.

شاید این هم باشد. بله!

 شیخ سلمان در دور دوم با اینفانتینو لابی نکرد؟

نیازی به لابی نبود.

روزی که انتخابات بود، یکسری علیه شیخ سلمان شعار سر دادند. این موضوع چقدر باعث شد تا او رأی نیاورد؟

هیچی. اصلا. آنهایی که می‌خواستند رأی دهند، تصمیم خود را از قبل گرفته بودند.

 مذاکره با برانکو برای سرمربیگری تیم ملی چه اندازه صحت دارد؟

اصلاً این موضوع شایعه است چون کی‌روش سرمربی تیم ملی است. اولین موضوع که اهمیت دارد، انتخابات است. پس از آن رئیس جدید می‌تواند هر فردی را که بخواهد به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کند.

 شما بمانید، کی‌روش هم می‌ماند؟

اگر بمانم از او هم میخواهم بماند.

 در مناقشه عربستان، فدراسیون فوتبال بازنده شد؟ خیلی‌ها انتقاد می‌کردند که فدراسیون نتوانست از منافع فوتبال ایران دفاع کند.

شکست که نخوردیم. عربستان می‌گفت اگر در ایران بازی باشد، ما نمی‌آییم. این حرف آخرشان بود و اتفاقا این حرف حاکمیتی هم بود. فدراسیون‌شان این موضوع را قبول نداشت و دیدید که روسای کمیته‌های لیگ و انضباطی‌شان را هم عوض کردند. آنها با یک حکومت دیکتاتوری هستند که این حکومت این دستور را داده و آنها باید اجرا کنند. ما شکست نخوردیم چون زیر بار نرفتیم و در نهایت باعث شد تا این موضوع در دستور جلسه هیأت رئیسه قرار بگیرد. دو سه کشور هم از آنها حمایت کردند که این موضوع عاملی شد تا سایرین تحت تأثیر قرار بگیرند اما در این زمانی که ما خریدیم، خیلی از مسائل فروکش کرد و تیم‌هایی که برای هفته‌های اول و دوم به ایران آمدند از این میزبانی تعریف کرده و یک مقدار آن فضای گذشته فروکش کرده و حواشی خوابیده است. ما زمان خریدیم و طبق آن حتی برنامه رقابت‌ها هم تغییر کرد که اسم این اقدام شکست نبود.

 در آن برهه زمانی برخی رسانه‌ها خبر از شکایت از عربستان و حتی AFC به فیفا دادند.

بحث شکایت مطرح نیست. فعلا که مدارک لازم در جهت میزبانی موفق ایران در لیگ قهرمانان به همراه گزارش ناظران بازی را جمع کرده و همراه با نامه‌ای برای کنفدراسیون فوتبال آسیا ارائه کردیم تا در هیأت رئیسه دوباره این موضوع مطرح شود که مسائل سیاسی به فوتبال ورود نکند چون این کار درست نیست و مغایر با اصول و اساسنامه‌های کلی ماست. عربستان باید به ایران بیاید و ما هم باید برویم. حالا اگر عربستان جنگ است ما حاضریم با آنها در کشور ثالث بازی کنیم و حتی حاضریم اگر آنها امنیت ندارند، ما هر دو بازی را در ایران میزبانی کنیم!

 یعنی رأی را به عربستان نمی‌دهند.

من حرفم این است که حکومت عربستان زورگویی کرده و به خاطر همین زورگویی‌ها، باشگاه‌هایشان نمی‌توانند به ایران سفر کنند. AFC هم یا باید دستور بدهد که اگر آنها قبول نکنند، برنامه بازی‌ها به هم می‌خورد و یا باید در کشور ثالث بازی‌ها برگزار شود که فعلا این تصمیم را گرفته است.

 زورگویی حکومت، یعنی دخالت سایست در ورزش. چرا AFC زیر بار این موضوع می‌رود؟

حالا که به فعلا زیر بار رفته است. الان بحث برنامه بازی‌ها هم مطرح است و به این طریق، برنامه بازی‌ها به هم می‌خورد. حالا هم می‌گویند شیخ سلمان روی این موضوع دخالت کرده در حالی که خداوکیلی او در هیأت رئیسه نه دخالتی کرد و نه کلمه‌ای صحبت کرد. حتی در جلسات مربوط به این موضوع هم شرکت نکرد. در آن جلسات اسدی از طرف فدراسیون حاضر شد و تلاش زیادی هم کرد. حتی کشورهای دیگر هم موافق ما بودند و در نهایت این رأی صادر شد که عربستان اجازه نمی‌دهد باشگاه‌هایشان بیایند، پس برای اینکه تقویم بازی‌ها به هم نخورد، فعلا رأی اولیه این باشد که بازی‌ها در کشور ثالث برگزار شود. ما سعی می‌کنیم این رأی را برگردانیم اما اگر نشد باید این دیدارها در کشور ثالث برگزار شود. اگر آنها نیامدند، بازنده‌اند و اگر هم ما نرفتیم، ما هم بازنده‌ایم.

 از اینفانتینو نخواستید به این موضوع ورود کند؟

او نمی‌تواند ورود کند چون مجاز نیست.

سرانجام مشخص شد که تیم ملی کجا تمرین خواهد کرد، الان زمین‌های احمد آباد مستوفی، دخانیات، دوشان تپه، باغستان شهر قدس، هلی‌کوپترسازی، باباخانی، میلاد، بهار عبدل آباد و …مطرح شده است.

تیم ملی در همین زمین تمرین می‌کند. فعلا همین زمین را داریم. در جریان دستور وزیر نیستم و در رسانه‌ها دیدم. باید فعلاً صبر کرد تا به ما ابلاغ شود.

به وزیر پیامک تبریک عید می‌دهید؟

بله، بالاخره با هم دوست هستیم. دو روز دیگر ایشان وزیر نباشد که با هم دوست هستیم که.

 اما وزارت ورزش خونتان را در شیشه کرده است.

ما با هم اختلاف سلیقه کاری داریم.

چند وقت است که او را ندیده‌اید؟

من از تلویزیون او را دیده‌ام، او من را ندیده چون ممنوع‌التصویر بوده‌ام.

 الان با هم در ارتباط هستید؟

رابطه خاصی نیست اما با کسی بد نیستیم. الان مشکلی نیست اما یک زمان‌هایی مانند مجسمه به جلسات می‌رویم و می‌نشینیم و کاری نداریم.

قبول دارید فساد در فوتبال برمی‌گردد به عدم باشگاه‌داری صحیح در ایران؟

اصلا فساد را قبول ندارم، بعد می‌گویید فساد است؟

مسأله‌ای که برای سوشا مکانی افتاد به طور مثال.

مکانی هم جوان است؛ این همه جوان. او تخلفی کرده که صدها نفر دیگر هم این چنین تخلفاتی می‌کنند اما چون او چهره بود، بنده خدا برایش بد شد. یعنی فقط سوشا در مملکت ما این کار را کرده است؟

 رئیس فدراسیون فوتبال، یعنی پدر فوتبال. چرا نمی‌خواهید به عنوان پدر فوتبال توضیح دهید؟

کجا پدر فوتبال هستم. پدر فوتبال در این مدت درآمد. شاید هم پدرش در فوتبال ایران در ‌آمده این طوری بگویید!

اما این طور اتفاقات است که باعث می‌شود مردم از فوتبال دور شوند.

خیر این طور نیست.

 اما همین فوتبالیست‌هایی که مرتکب اشتباه می‌شوند الگوی جامعه هستند.

آن زمان که معاون ورزشی بودم سی‌دی یکی از قهرمان بزرگ کشور را به من دادند و گفتند که این ورزشکار در جشن تولدی که همگی میهمانان آن مردم بودند رقصیده است! بعد که آن سی‌دی را نگاه کردم دیدم که هیچ چیزی نیست اما در جامعه می‌گفتند که فلانی در جشن تولد رقصیده است. ما هم ورزشکار فوق را صدا زده و به او گفتیم که اینکه در بین دوستان مردت رقصیده‌ای هیچ گناهی نیست اما به او گفتم که مواظب باش چون چهره و شاخص هستی و همه تو را می‌شناسند، شاید عده‌ای بخواهند برای تو پاپوش درست کنند و به همین دلیل بیشتر مواظب باش در حالی که او هیچ خلافی هم نکرده بود. باید به این بچه‌ها بگوییم که مواظب رفتارتان باشید و شما را در سطح جهان می‌شناسند و شاید یک نفر ناجور بیاید و بخواهد کاری کند که برای شما بد شود. اگر عکسی که از سوشا در آمد از یک فرد عادی بود شاید هیچ مشکلی نداشت اما اینجا متأسفانه عکس سوشا در آمد و آن مشکلات را ایجاد کرد. به نظر من آن فردی که اولین بار این عکس را منتشر کرد کارش کمتر از جنایت نیست چون آبروی یک فرد بردن مثل این است که می‌خواهید یک فرد را بکشید. آبروی یکی را بردن خوب نیست چون سوشا هم جوان است و صد درصد سرش به سنگ می‌خورد و بقیه هم باید توجه کنند که این خطاها را نکنند و مواظب باشند.

 بزرگترین اشتباه شما در این هشت سال چه بوده است؟

بزرگترین اشتباهم این بوده که در این سالها کمتر به خانواده‌ام توجه کردم.

می‌توانید از خودتان یک انتقاد کنید؟

سرتا پا انتقاد هستم که این همه از من انتقاد می‌شود!

 به نظر می‌رسد نمی‌خواهید دستتان را رو کنید؟

شما که دست من را بهتر از من می‌خوانید و از چیزهایی خبر دارید که من خبر ندارم. در مملکت ما حدود  ۵۰، ۶۰ درصد جریان انتخابات در تلگرام اتفاق افتاد. الان سیستم جوری شده که مثلاً شما می‌روید و یک جا می‌نشینید و عکس می‌گیرند و در تلگرام پخش می‌کنند که فلانی نشسته است و فوتبال زنان را می‌بیند! این مسائل در جامعه ما وجود دارد و بنده هم مطمئناً زیر ذره‌بین هستم. مگر اینکه در یک اتاق دربسته باشم آن هم نمی‌دانم که میکروفن کار گذاشتند یا خیر و یا اینکه دوربینی وجود دارد یا نه.

 شما در فضای مجازی عضو نیستید؟

من که اصلاً زمانی برای این کارها ندارم.

آخر نگفتید برای انتخابات فدراسیون فوتبال می‌آیید یا خیر.

تا روز آخر، ساعت آخر و ثانیه آخر مشخص نیست ثبت‌نام کنم یا خیر. باید ببینم موانع موجود تا چه اندازه تا آن زمان برطرف می‌شود.

 عید امسال کجا هستید؟

۸ سال که در فدراسیون فوتبال بودم در تمام این سالها عیدها را درگیر هستم و نتوانستم به جایی بروم چون همیشه در این زمان، مسابقات را داشتیم و فرصتی برای تفریح یا سفر پیش نیامده است.

 بهترین خبری که در سال ۹۴ شنیدید چه خبری بود؟

البته در این سال بیشتر تنش داشتیم.

 شما نوه دارید؟

بله، اتفاقاً نوه خیلی شیرین است و با او حال می‌کنم.

مگر فرصتی هم برای ملاقات با نوه‌تان دارید؟

هر جا باشیم شب‌ها به خانه می‌رویم.

شما مثل آقای افشارزاده نیستید که ۸ شب بخوابید و ۴ صبح بیدار شوید.

خیر. من صبح‌های زود بیدار نمی‌شوم. نماز که می‌خوانم پس از آن هم یک استراحتی می‌کنم و سپس راهی محل کارم می‌شوم. ساعت خوابم با فوتبالی‌ها تنظیم است.

کسی هست در فوتبال نخواهید او را حلال کنید؟

(با خنده) اخلاقم این طور نیست که کسی را حلال نکنم. البته بعدها می‌گویم که چه کسی را حلال نمی‌کنم. هر چند که او فوتبالی نیست و از کل ورزش است.

بزرگترین دلیلی که می‌خواهند کفاشیان نباشد چیست؟

نمی‌دانم چرا.

 اما دست آدم‌ها را خوب می‌خوانید.

بزرگترین دلیلش این است که می‌گوییم فوتبال باید مستقل باشد و حتماً هم همین است. بالاخره از این استقلال ناراحتند.

شنیده می‌‌شود برخی از افراد دولتی مثل صالحی امیری و یا سلطانی‌فر برای انتخابات ورود کنند، وزارت ورزش به سمت شما خواهد چرخید چون برای آنها کار کردن با اسم‌های بزرگ سخت است.

اینهایی که گفتید بزرگ هستند! نمی‌دانم بالاخره این هم یک ایده است. اتفاقاً‌ کسانی باید اینجا بیایند که ناشناخته باشند چون مطمئن باشید زیر و رویشان را خواهند کشید. هر کس که جرأت دارد بسم‌الله.

فکر نمی‌کنید یک روزی وزیر ورزش شوید؟

احتمالش است و اگر بشوم به فوتبال خیلی خواهم رسید.

فارس: این حرف را انگار با بغض زدید!

واقعاً به فوتبال می‌رسم و به دو و میدانی هم رسیدگی خواهم کرد.

 دلتان برای دو و میدانی تنگ نشده است. مثلاً اگر در فوتبال رئیس نشوید نمی‌خواهید دوباره برای انتخابات دو و میدانی ثبت‌نام کنید.

خیر. هیچ جای دیگر نمی‌روم و می‌روم و خانه می‌نشینم و با حاج خانم مسافرت می‌رویم. اگر از فوتبال بروم کارم در حیطه‌های اجتماعی و سیاسی به پایان می‌‌رسد.

پس تکلیف این همه تجربه که کسب کرده‌اید چه می‌شود؟

وقتی کسی نمی‌خواهد. البته در آسیا همچنان هستم و سه سال نایب رئیس AFC می‌مانم و بالاخره می‌رویم و می‌آییم و فعالیت می‌کنیم و سعی می‌کنیم به فوتبال کمک کنیم.

 اگر اراده کنید می‌‌توانید در هر کشوری که بخواهید زندگی کنید.

امکان ندارد هیچ کشوری را با یک ثانیه حضور در ایران عوض کنم. از قدیم هم این امکان را داشتم. آن زمانی که در فوتبال نبودم هم می‌‌توانستم جاهای دیگر بروم و ویزا بگیرم اما به هیچ عنوان این کار را نکردم حتی بچه‌ها از من خواستند که به خارج برویم و زندگی کنیم اما من باز هم می‌گویم ایران را با هیچ کشوری عوض نمی‌کنم.

یک صحبت هم در مورد پرونده اصل ۹۰ می‌کنید. وقتی این پرونده را خواندید فشارتان بالا نرفت؟

فشارم که در خیلی از مسائل بالا رفته است و هنوز هم فشارم بالاست و هر روز دکتر آن را چک می‌کند.

این پرونده یک بحث تبلیغاتی نبود؟

شما که بهتر از من می‌دانید پس چرا از من می‌پرسید. یک پاسخی آماده کرده‌ایم و قرار است به زودی آن را به مجلس ارائه کنیم. قطعاً آن را منتشر خواهیم کرد.

اما مجلس کار بدی کرد که قبل از قرائت آن را منتشر کرد.

اتفاقاً کار خوبی بود چون چیزی نبود و وقتی چیزی نباشد پس اشکالی هم ندارد. یک مشت مسائل کلی بود که ما هم جواب آن را کلی دادیم.

tel final1

Share