وعده های شیرین یک کاندیدا در تالش; از احداث کارخانه BMW تا کشتی سازی!/بیانیه یک عضو شورا علیه عضو دیگر/روایتی از یک زورگیری در سنگر/ماجرای استخاره آیت الله احدی برای شهید مدافع حرم گیلانی/بازیکنان ملوان لنگ ۱۰۰ هزار تومان پول هستند!

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بسته خبری ویژه «از گوشه و کنار سیاست گیلان»جایی است که خبرهایی ‌رسمی و غیررسمی استان گیلان ‌بدون توجه به ملاحظه جناح‌های سیاسی برای مخاطبان آماده شده است. در این بسته خبری دیارمیرزا بخشی از مهم‌ترین اخباری که کمتر بدان ها توجه شده است در اختیار مخاطبین قرار می گیرد.

وعده های شیرین یک کاندیدا در تالش; از احداث کارخانه BMW تا کشتی سازی !

یک کاندیدای احتمالی مجلس تالش از احداث کارخانه BMW در شهرستان ماسال خبر داد. وی همچنین از احداث کارخانه کشتی سازی در شهرستان رضوانشهر خبر داد!
پرفسور بتولی یکی از کاندیداهای این دوره از انتخابات تالش در گفتگو با ماسال فردا بخشی از برنامه های خود را اعلام کرد.

دکتر بتولی بازگرداندن آموزش پزشکی از وزارت بهداشت به وزارت علوم، تحویل دانشگاه آزاد به وزارت علوم، تاسیس دانشگاه مستقل طب مکمل را به عنوان برنامه های اصلی و احداث جاده مستقیم از ماسال تا ماسوله و تکمیل پروزه های نیمه تمام حوزه ی انتخابیه تالش، تبدیل دو شهرستان تالش و رضوانشهر به عنوان منطقه آزاد تجاری اقتصادی، احداث کارخانه ذوب آهن و فولاد سازی در تالش و احداث کارخانه کشتی سازی در رضوانشهر را دیگر برنامه های خود عنوان نمود.
وی همچین مدعی شده است در صورت پیروزی در انتخابات مجلس تالش خط تولید شرکت معتبر BMW در شهرستان ماسال را احداث خواهد کرد!

اینکه این ادعاها تا چه میزان می تواند رنگ عملی به خود گیرد، موضوعی است که تا کنون پرفسور بتولی در خصوص نحوه ی اجرای آن پاسخ مشخصی نداده است.

بیانیه یک عضو شورا علیه عضو دیگر

به گزارش صبح شفت، رئیس شورای اسلامی شهر شفت ظهر امروز با انتشار بیانیه ای به دفاع از خود پرداخته و از سوی دیگر صحبت های زیادی علیه رضا راد یکی دیگر از اعضای شورای شهر انجام داده است.

رضایی در این نامه آورده است که این صحبت ها جوابیه ایست به مصاحبه های اخیر رضا راد در صبح شفت و جراید محلی که در آن به تخریب اعضای شورا و شهردار شفت پرداخته شده است.

رئیس شورای شهر در این بیانیه آورده است:

جناب آقای غلامرضا راد طبق فرمایشات جنابعالی رعایت قانون الزامی است و افراد با داشتن مجوز لازم  که در جلسه ای شورا مطرح و تایید  می شود و توسط بنده به دبیر شورا ابلاغ وطی نامه ای به اعضای محترم شورا  ارجاع خواهد شد مجوز لازم برای اقدامات مختلف را خواهند داشت حال بفرمایید شما با کدام مجوز مصاحبه های اخیر را انجام داده اید؟

با توجه به اخطار کتبی فرماندار محترم شهرستان شفت به جنابعالی شما با  کدام مجوز قانونی برادرتان را از تاریخ ۹۳/۴/۱ تا۹۴/۳/۳۱ به مدت یکسال در شهرداری شفت به صورت غیر قانونی بعنوان راننده ماشین زباله مشغول بکار کردید و مبلغ دوازده میلیون تومان از حق و حقوق کارگر شرکتی که قرارداد ۱۱نفر بود را تبدیل به ۱۲نفر نموده و بر خلاف قانون که نماینده شورا در شهرداری بودید رفتار کردید.

کاری که توسط فرماندار محترم  و مدیر کل محترم امور شهری استانداری گیلان طی  نامه ای به شهرداری شفت با ذکر نام برادرتان  قرار داد  ایشان با شرکت مذکور غیر قانونی دانسته و اخراج شد در حالیکه شما  بعنوان  عضو شورا نگذاشتید قانون اجرا  شود و حق بیمه وی را از شهرداری و شرکت توسط شما دریافت و تا روزی که در آتش نشانی می نشست و کار هم نمی کرد غیر قانونی پرداخت  می نمودید در فکر مجوز لازم  نبودید

چگونه است که زمانیکه قرارداد برادرتان باشرکت تمام  شده بود مبلغ دویست هزار تومان بن کالا راشخص شما از شهرداری دریافت نمودید  مگر شما بعنوان نماینده مردم فهیم شهر شفت  و امانتدار مردم طبق فرمایشات خودتان در شورای شهر  در فکر  اجرای قانون نبودید.

خطاب به شهروندان محترم عرض می کنم که تمام اسناد توسط استانداری و فرمانداری که برای شورای اسلامی شهر رونوشت  زده اند موجود می باشد و در خاتمه از خانواده محترم راد  طلب پوزش می کنم و می گویم قصد تخریب همکار خودم را شورا نداشتم اما ایشان بنده واعضای محترم شورا و شهردار را در مصاحبه های مختلف تخریب نموده است.

با عرض  پوزش  از اعضای محترم شورای شهر ، شهردار و کارمندان محترم تمام واحدهای شهرداری و بویژه شهروندان فهیم و محترم  شهر شفت می خواهم بنده را ببخشند زیرا تنها از خودم دفاع نموده ام، ۲۰۱۴  نفر  به بنده  اعتماد کردید و رأی دادید  ولی بنده نماینده  ۸۰۰۰  نفر مردم فهیم شهر شفت می باشم.

روایتی از یک زورگیری در سنگر

سنگرما نوشت: راننده مسافرکش موتور در یکی از روستاهای سنگر طعمه زور گیری شد.
این راننده موتور که طبق معمول مسافر کشی می کرد مسافری از آن در خواست می کند که تا وی را به مقصدی برساند،راننده هم از همه چیز بی خبر مسافر را سوار می کند.
در طول راه مسافر در خواست تغییر مسیر می کند که در نهایت سر از یکی از روستاهای سنگر وجاده های فرعی آن در می آورند.
هوا تاریک شده بود،در این حال ناگهان مسافر چاقو را از جیبش بیرون آورده و شروع به تهدید برای اخاذی و زورگیری می کند.
فرد زورگیر علاوه بر دریافت پول نقد وگوشی همراه در صدد بود که موتور آن راننده را بگیرد که همین کار باعث درگیری بین دو طرف می شود.
در این میان راننده مسافر کش در پی این درگیری دچار جراحت شده بود که چند تن از اهالی از آن مسیر در حال عبور بودند که با صحنه فوق مواجه می شوند و خواستند که ورود کنند که با تهدید فرد زور گیر که هم چاقو و هم یک شوکر در دست داشت روبه رو شدند،افراد مذکور با تماس به دیگر اهالی در خواست کمک کردند که فرد زور گیر با دیدن این صحنه پا به فرار می گذارد ودل به مزارع و تاریکی شب می زند عده ای از اهالی تا ساعت ها به دنبال این شخص اخاذ آن اطراف را گشتند اما نتوانستند وی را پیدا کنند.

بازیکنان ملوان لنگ ۱۰۰ هزار تومان پول هستند!

ورزش ۳ نوشت:مازیار زارع بعد از مدت ها سکوت خود را در قبال اتفاقات ملوان شکست و به انتقاد از شرایط این تیم پرداخت و از مسوولان درخواست کرد فکری برای این تیم و مشکلاتش کنند
مازیار زارع که به شدت از اتفاقات و مشکلات درون تیمش شاکی بود در این گفتگو که با برنامه با ورزش گیلان انجام داده بود با اعلام اینکه مهم نیست بعد از صحبت هایش چه اتفاقی برای او رخ دهد انتقادات تندی به مسوولان استانی داشت.

هافبک محبوب انزلی چی ها در ابتدای حرف هایش گفت: وقت آن است تا هم ما و هم مردم بندر انزلی بدانند باید چه کسی پاسخ گوی ما باشد؟! آن کسانی که ما را در ابتدای فصل در زمین شیلات جمع کردند باید پاسخ گو باشند! ما تنها به عشق شهر بندر انزلی و مردم جمع شدیم. یک نفر الان بیاید و پاسخ گو باشد!

زارع ادامه داد: بیست سال است ملوان این مشکلات را دارد. مانند ماشینی که بنزین ندارد باید ملوان را هم هل بدهیم! همه انتظار نتیجه گیری از تیم را دارند اما باید ابزار و امکانات نتیجه گیری را هم داشته باشیم.

زارع با اشاره به این که الان ما یک جواب می خواهیم و مسوولی بیاید و حداقل قولی بدهد، ادامه داد: اصلا بیایند رک و راست بگویند ما پول نداریم! مگر سال های پیش ما پول گرفتیم؟ ماها حداقل ثابت کردیم که در ملوان، پول برای ما مهم نیست. بچه ها زیر باران و در سخت ترین شرایط تمرین می کنند، الان کسی بیاید و پاسخ گو باشد!

هافبک ملوانی ها با انتقاد از بی اعتنایی مسوولان استانی گفت: به فلان مسوول زنگ می زنیم، می گویند ایران نیست! آن یکی مسوول هم نیست! هدایتی آمد. هدایتی رفت. چرا آمد و رفت؟ محجوب آمد. محجوب رفت. چرا آمد و رفت؟ بهشتی هم آمد و تضمین گرفتند و نیامده، رفت! خوب من هم می گویم می خواهم ملوان را بخرم! یک شبه معروف می شوم و بعد می گذارم می روم!

زارع در ادامه انتقاداتی نیز به زمین تختی کرد و در حالی که انتقاداتش اوج گرفته بود ادامه داد: اگر دوست داشتند ملوان اوج بگیرد، دراگان را هیچ وقت عوض نمی کردید! دراگان را چه کسی عوض کرد؟ محجوب؟ الان هم اگر حمید استیلی خوب نتیجه بگیرد باید برنامه ریزی بشود تا به کار خود ادامه دهد، نه این که هر فصل، سرمربی تغییر پیدا کند!

وی ادامه داد: همه اش می خواهند فقط دور هم جمع باشیم! بعضی از بازیکنان که اتفاقا در ترکیب اصلی تیم هم حضور دارند به ۱۰۰ هزار تومان پول محتاج هستند!

مازیار زارع در پایان حرف هایش اعلام کرد با توجه به انتقاداتش مهم نیست چه واکنشی در برابر او صورت بگیرد و مطمئنا هیچ نامی بزرگتر از ملوان نیست: یک فکر درست و حسابی برای ملوان بکنید. در حال حاضر از ملوان بزرگ تنها یک اسم و هوادارانش باقی مانده است.

ماجرای استخاره آیت الله احدی برای شهید مدافع حرم گیلانی

به گزارش «دیارباران»، شهید سجاد طاهرنیا از خطه سرسبز گیلان در دفاع از حریم مطهر عمه سادات به سوریه اعزام شد و در آستانه شب عاشورای حسینی به دست تکفیری ها به شهادت رسید.

فتحعلی طاهر نیا پدر شهید سجاد طاهرنیا با اشاره به ویژگی اخلاقی پسر شهیدش که در دفاع و پاسداری از حریم عمه سادات در سوریه به شهادت رسید، اظهار کرد: سجاد مسائل اخلاقی را رعایت می کرد و هرگز احترام به پدر و مادر را فراموش نمی کرد.

وی با بیان اینکه نماز اول وقت جزء برنامه های مهم سجاد بود و به همه توصیه می کرد که نماز خود را اول وقت بخوانید، گفت: نماز شب خواند های سجاد را شاهد بودم این موضوع آن قدر برایش مه بود که به گفته دوستانش در جبهه نبرد با استکبار هم در سوریه فراموش نمی کرد.

پدر شهید سجاد طاهرنیا با تاکید براینکه رفتن سجاد به سوریه قابل تامل است، اضافه کرد: صبح روزی که می خواست به سوریه برود به حاج آقا احدی زنگ زد که می شود یک استخاره برایم بازکنید حاج آقا بازکردند و آیه ای از سوره توبه آمد که «با کفار بجنگید انشاالله پیروزی از آن شماست» و سجاد رفت و شهید شد.