تخریب پایدار در تالش (۲)
تخریب پایدار در تالش (۲) بارها گفتهام و بار دگر می گویم که نوشتن آنهم در مورد موضوعاتی که به برخی از حضرات مسئول بر بخورد کار قشنگی نیست زیرا مدیران قدرت برخواسته از مردم را در دست دارند و میتوانند تهدید کنند و تحدید و اگر هم وجدان به کناری برود حتی تنبیه، اما […]
تخریب پایدار در تالش (۲)
بارها گفتهام و بار دگر می گویم که نوشتن آنهم در مورد موضوعاتی که به برخی از حضرات مسئول بر بخورد کار قشنگی نیست زیرا مدیران قدرت برخواسته از مردم را در دست دارند و میتوانند تهدید کنند و تحدید و اگر هم وجدان به کناری برود حتی تنبیه، اما چه کنم که دیدن ناهنجاریها و بی برنامگیها و علیالخصوص تخریب محیط زیست به بهانه رفع پیچ جاده، آنهم جادهای کمتردد و کوهستانی روح را آزار و ذهن را بیمار نوشتن میکند.
در آغازین روزهای امسال یادداشت کوتاهی با عنوان تخریب پایدار در تالش بر روی خروجی سایتها قرارگرفت که با واکنش تند عوامل دست اندرکار روبرو شد و تنها اثر آن نوشتن تهدید نویسنده به شکایت و بیاطلاعی از مصوبههای فلان کارگروه و بهمان سازمان بود تا بررسی تخریبهای گسترده و گزارش آن به مردم که در سخنرانیها ولینعمت مسئولین قلمداد میشوند!
امروز و پس از گذشت مدت زمانی نسبتا کوتاه از آن یادداشت بار دیگر شاهد صحنه مشابه همان تخریبها در همان مسیر هستیم که متاسفانه گویا تمامی ندارد این رفع پیچ جاده هایی که اتفاقا معدن هم از کار در می آید و در کنار رفع پیچ جاده پیمانکار میتواند از منابع سنگی آن در کارخانه های سنگ شکن بهره برداری کند!
در روزهایی که خبر های قشنگی از سازمان خانم ابتکار به گوش نمیرسد این تخریبها با سکوت اداره محیط زیست و در کنار منابع طبیعی انجام میشود تا مادر زمین را هر روز بیزیورتر از قبل و فقیرتر از پیش ببینیم زیرا که درختان و پوشش گیاهی زمین جواهرات آن هستند که بدون پرداخت بهای ان از دست و گردنش باز میکنیم.
بنده نمیدانم بر اساس کدام مصوبه حکم به تخریب درختان هیرکانی دادهاند زیرا اطلاع رسانی صورت نگرفتهاست ولی این را نیک میدانم که هر حکمی هم که به میراث باقیمانده از قرون و اعصار تعرض کند میتواند متوقف شود و اگر مشکل پیچهای جاده است مسیرهای بس خظرناکتر و صعبالعبورتر در همان مسیر و یا مسیر اسالم به خلخال که تردد بیشتری هم دارد وجود دارد اول به آنها بپردازند تا معادن سنگی نزدیک به محل کارخانه آقای پیمانکار!
ظریفی می گفت سالهاست پای لرز خربزهای نشستم که نمیدانم کی و کجا خوردهام و بنده نیز در همان جمع پاسخی دادم که در اینجا نیز می آورم: شما نخوردید ، عدهای خوردهاند و پوستش را به بیرون پرتاب کردهاند و من و شما از خوردن تنها لیز روی پوست را می خوریم و بس.
کاش با مادر زمین مهربان تر از این باشیم و کاش بخشنامه ها و دستورالعملها برای توسعه پایدار را بهتر بخوانیم و بیشتر فهم کنیم که این عروس میلیون داماد فقط در عقد مردمان عصر و دوران ما نیست و اگر توان نگاه بلند به آینده را نداریم فرزندان خود را که می توانیم لحاظ کنیم که قرار است پس از ما بر روی این پهنه خاکی زیست کنند.به امید نگاه سبز مدیران اجرایی.
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
سام سکوتی بداغ
دیدگاه