رضا سیف پور

شبکه‌های اجتماعی مجازی، گامی به سوی دموکراسی

شبکه‌های اجتماعی مجازی، گامی به سوی دموکراسی در یک تعریف ساده می توان دموکراسی الکترونیک را هرگونه فعالیت سیاسی و مشارکت عمومی تحت فضای اینترنت تعریف نمود که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ دولت‌ها، رسانه‌ها، احزاب، سازمان‌های سیاسی و مهمتر از همه شهروندان. روند مذکور با تکامل ابزارهای ارتباطی همچنان ادامه یافت تا اینکه در […]

شبکه‌های اجتماعی مجازی، گامی به سوی دموکراسی
رضا سیف پوردر یک تعریف ساده می توان دموکراسی الکترونیک را هرگونه فعالیت سیاسی و مشارکت عمومی تحت فضای اینترنت تعریف نمود که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ دولت‌ها، رسانه‌ها، احزاب، سازمان‌های سیاسی و مهمتر از همه شهروندان. روند مذکور با تکامل ابزارهای ارتباطی همچنان ادامه یافت تا اینکه در دهه‌های اخیر «شبکه‌های اجتماعی مجازی» بخصوص شبکه‌های مجازی همراه (تحت موبایل) عرصه جدیدی را در زندگی گشود .

شبکه‌های مجازی همراه ، دنیای وسیع و پیچیده‌ای است که گروه‌ها و افراد مختلفی را با گرایش‌‌ها، باور‌ها و اعتقادات گوناگون در خود جای داده است. اغراق نیست اگر بگوییم زندگی امروز ما با شبکه‌های اجتماعی مجازی پیوند خورده، با این حال بررسی‌ها نشان می دهد تمام جوامع به یک اندازه از آمادگی لازم برای حضور در این دنیای جدید برخوردار نیستند و این عامل بطور مستقیم با سطح دموکراسی جامعه و نیز سطح آموزش عمومی شهروندان در ارتباط است . شبکه‌های اجتماعی مجازی در ذات خود بر علائق افراد و گروه‌‌ها و مهمتر از همه برپایه «مشارکت‌ همگانی» در امور جامعه بنا شده‌‌اند از این رو شرط موفقیت و اثر گذاری آنها، درک معنای واقعی مشارکت همگانی از سوی آحاد مختلف جامعه است. «مشارکت همگانی» را باید بعدی مهم از ابعاد تحقق «دموکراسی» نامید که این روزها می تواند در بستر فضای مجازی نیز شکل گیرد. بی گمان هدف اساسی دموکراسی، گسترش و حفظ حقوق برابر شهروندان و مهیا ساختن زمینه‌‌ها و شرایط اجتماعی و سیاسی‌‌ای است که به‌واسطه آن، همه شهروندان یک جامعه، در تعیین سرنوشت عمومی خود و کشورشان مشارکت کرده و از نقشی جدی برخوردار شوند. در این چارچوب، همگان از این حق برخوردارند که ایده‌ها و عقاید خود را مطرح و از طریق مشارکت داوطلبانه در حوزه‌های مختلف اعلام نظر نموده و حتی خواست خود را به «دولت» که قدرت مرکزی سیاسی را در دست دارد تحمیل و به این ترتیب برای خود در چرخه « قدرت سیاسی» سهمی تعریف کنند. اینجاست که «دموکراسی» و فضای «شبکه‌های اجتماعی مجازی» به‌هم نزدیک‌تر می‌شوند . این اتفاق بخصوص در جوامعی بیشتر رخ می دهد که رسانه‌ها و احزاب سیاسی به هر دلیل در کارکرد خود کاملا موفق نباشند. جالب اینکه در سایر جوامع نیز «دموکراسی رسانه ای» رقیبی جدی برای رسانه‌های رسمی و احزاب محسوب می شود. در این حالت مردم (شهروندان) می توانند با در اختیار داشتن این ابزارهای نوین ارتباطی کارکرد مهم تری را در گسترش دموکراسی ایفا کنند که چه بسا در مواردی مورد مقاومت دولت‌ها نیز واقع شده و بر خلاف انتظار احزاب پیش می رود. این از آنجا ناشی می شود که شبکه‌‌های اجتماعی مجازی با توجه به گسترش روز افزون خود ظرفیت و توان شکل‌گیری «حوزه عمومی مجازی» را دارا بوده و کاربران آنها می‌توانند از طریق این شبکه‌های اینترنتی باعث شکل‌‌گیری «افکار عمومی» شوند. اینجاست که به نظر می رسد لازم است شهروندان از آموزش کافی در حوزه رسانه و نحوه تعاملات اجتماعی برخوردار باشند تا فرصت‌های ناشی از این قابلیت‌ها به تهدیدهایی جدی تبدیل نشود. نمونه بارز این پدیده را همین اواخر با تشکیل کمپین موسوم به نخریدن خودروی داخلی شاهد هستیم . شکی نیست سالهاست خودروسازان داخلی در بی تفاوتی عمومی جامعه کمترین تلاش را برای ارتقای کیفیت محصولات خود بکار بستند و از این بابت سرمایه‌های انسانی و مادی بسیاری به خطر افتاد و اکنون این رفتار عمومی مردم را که به شدت در فضای مجازی منعکس بوده و قابل مشاهده است باید بازخورد قابل انتظار افکار عمومی دانست اما سوای علت‌ها و انگیزه‌ها و نیز نتایجی که این کمپین‌ها در بردارند باید آن را نمونه ای مهم در تاثیر رفتار دموکراسی خواهانه مردم از طریق شبکه‌های اجتماعی در مقابل خواست دولت‌ها دانست که واکنش غیر دیپلماتیک نماینده دولت در پی این رفتار عمومی نیز جای تامل بسیار دارد . ما در این نوشتار به دنبال تحلیل این رفتار عمومی نیستیم و از آن تنها به عنوان یک نمونه در خور برای اثبات رابطه بین مثلث «دولت» ، «افکار عمومی» و «رسانه‌های نوین» یاد کردیم و از این فرصت استفاده می کنیم تا به طرح نکاتی چند به شرح ذیل بپردازیم:
۱- شبکه‌های اجتماعی می توانند فرصت خوبی به عنوان تمرین برای شکل‌گیری یک «دموکراسی مشورتی» و تلاشی در جهت ایجاد یک وضعیت کلامی ایده‌آل در جامعه محسوب شوند که در آن همه بتوانند به شکلی برابر، ایده‌‌ها و عقاید خود را مطرح کرده و تنها نیروی استدلال، حاکم بر فضای جامعه باشد. این همان چیزی است که «هابرماس» از آن به عنوان «تبادل‌نظر دموکراتیک» یاد می کند اما این مهم وقتی شکل درستی به خود می‌گیرد که اخلاق گفت‌وگو بر این فضا حاکم باشد، چیزی که هنوز کمی از آن فاصله داریم .
۲- اگر چه آزادی از برخی محدودیت‌ها و امکان حضور با عناوین غیر واقعی باعث شده تا شبکه‌های اجتماعی مجازی محیط مناسبی را برای نوعی مشارکت افراد در جامعه و برقراری روابط نمادین، فراهم ‌کنند اما نباید فراموش کنیم که متاسفانه امروزه در اغلب موارد این فضا در جامعه ما به شکلی بی‌‌هدف به حیات خود ادامه می‌دهد بطوریکه مطالب مبتذل، جوک‌های جنسیتی و قومیتی، کپی‌برداری‌‌های مکرر و فقدان رویکرد تولید کنندگی پیام ، باعث شده تا این فضا از اهداف بنیادین خود فاصله داشته باشد .
۳- شبکه‌های اجتماعی مجازی، به معنای مکانی برای شکل‌گیری، گسترش و تقویت روابط و مناسبات اجتماعی، می‌توانند بستری مناسب برای ظهور مناسبات دموکراتیک قلمداد شوند بطوریکه در آن فقط آرای افراد است که شنیده می شوند. در این حالت نه تنها اقلیت‌ها حذف نمی‌شوند بلکه راه برای شکل‌‌گیری همبستگی ملی هموارتر می‌شود. با این وجود این تنها موقعی میسر است که اصول گفتگو و تحمل شنیدن در میان جامعه از پیش آموزش داده شده باشد .
۴- شهروندان باید بیاموزند تا بتوانند در رسانه‌های اجتماعی به تولید محتوا و به اشتراک گذاری آن بپردازند. این امر از طرفی موجب ایجاد و تقویت اعتماد اجتماعی سایر کاربران به رسانه‌های اجتماعی شده و در نهایت باعث «قدرت» بخشی بیشتر گروه‌ها از جمله زنان، جوانان، اقوام و ….می شود . متاسفانه در حال حاضر بخشی از نیروهای فعال اجتماعی تاثیرگذار مانند جوانان در حال هرز رفتن در همین فضاهایی است که از قضا می تواند باعث تقویت حضور اجتماعی ایشان شود .
۵- علی رغم امکان اثرگذاری بسیار زیاد این گروه‌ها در جامعه و گسترش فضای دموکراتیک متکی به آرای مردم، که تاکنون شاهد چندین مصداق بارز از آن هم بوده ایم، متاسفانه هنوز دولت‌ها از برنامه ای مناسب برای تعامل و استفاده از ظرفیت این گروه‌ها برخوردار نبوده و حتی در صدد طراحی نوعی نظام تعاملی با آن برنیامده اند. از این رو به نظر می رسد بخشی از سیاستمداران ما نیز باید با قابلیت‌های مهم این ابزارهای مهم در گسترش اهداف خود آشنا شوند و از برخورد قهری با آن دست بردارند . سخن آخر اینکه امروز ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی همراه در جامعه بسیار بالاتر از سایر رسانه‌هاست . با توجه به وجود بیش از ۱۰۰ ملیون گوشی تلفن همراه که به تنهایی چندین برابر بیشتر از تیراژ روزنامه‌ها محسوب می شود بی دلیل نیست اگر شبکه‌های اجتماعی مجازی تحت موبایل را رکن جدیدی از گسترش دموکراسی در کنار سایر رسانه‌ها بدانیم. این ابزارهای نوین رسانه ای در کنار سایر وسائل ارتباط جمعی، با رویکردی متفاوت و امکاناتی گسترده تر، میتوانند باعث تثبیت «دموکراسی» از طریق نظارت گسترده تر بر«قدرت » و حتی تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن آن محسوب شوند . به شرط آنکه کاربران با اصول حضور در این فضای مهم و قواعد کار با آن آشنا شوند تا از طرفی ناآگاهانه وارد جریان سازی‌های منحرف و بازدارنده توسعه اجتماعی نشوند و از طرف دیگر بتوانند در گسترش تعاملات اجتماعی نقش به سزایی ایفا نمایند . در کنار آن هم لازم است احزاب و جریان‌های سیاسی کارکرد این شبکه‌های اجتماعی را در جریان سازی و افکار عمومی جدی تر تلقی کنند و بدانند در آینده بخشی از قدرت سیاسی در دستان گردانندگان همین گروه‌های مجازی شکل می گیرد. از این رو افزایش سطح دانش رسانه ای و نظام مند شدن آموزش «سواد رسانه ای» در سیستم آموزشی کشور و نیز بخشی از رسانه‌های رسمی انتظاری به جا و فوری تلقی می شود.

رضا سیف پور

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share