سهيل اصفي

پل عابر پیاده یا فضای خفت‌گیری شهری؟

پل، چه پل صراط باشد، چه پل عابر پیاده در یک شهر دورافتاده، یک وظیفه‌ مشترک دارد و آن عبور دادن فرد از روی محلی پرخطر با حفظ امنیت و رساندن وی به سر منزل مقصود است. نگارنده از مقاله‌ی “پل: راهی به بهشت” از دکتر نیر طهوری بیاد دارد که ایشان شواهد بسیاری ارائه کردند که “به‌نظر نمی‌رسد که صورت منحصر به فرد بسیاری از پل‌های ایران بر مبنای چیزی جز آرزوی رسیدن به بهشت شکل گرفته باشد”.این مفهوم کاملا منطبق بر عملکرد پل یعنی تحمل بار و اتصال دو نقطه است

پل، چه پل صراط باشد، چه پل عابر پیاده در یک شهر دورافتاده، یک وظیفه‌ مشترک دارد و آن عبور دادن فرد از روی محلی پرخطر با حفظ امنیت و رساندن وی به سر منزل مقصود است. نگارنده از مقاله‌ی «پل: راهی به بهشت» از دکتر نیر طهوری بیاد دارد که ایشان شواهد بسیاری ارائه کردند که “به‌نظر نمی‌رسد که صورت منحصر به فرد بسیاری از پل‌های ایران بر مبنای چیزی جز آرزوی رسیدن به بهشت شکل گرفته باشد”.این مفهوم کاملا منطبق بر عملکرد پل یعنی تحمل بار و اتصال دو نقطه است.IMG_4837

پل‌های عابر پیاده هم به همین شکل وظیفه رساندن شخص از یک سمت خیابان به سمت دیگر دارد و در نقاطی حادثه‌خیز در نظر گرفته می‌شود تا از جان عابر پیاده در مقابل اتومبیل بی‌جان حفاظت کند. بگذریم از اینکه هنوز استفاده از پل عابر پیاده برای ما عادت(فرهنگ) نشده‌است اما نگاه این نقد کوتاه، به پل‌های عابر پیاده از زاویه‌ی معماری به مثابه خلق فضاست.
در شرایطی که هنوز جای مسابقه برای یک پروژه را مناقصه گرفته، در شرایطی که جانمایی‌های غلط پل‌ها باعث بی‌استفاده‌ ماندنشان شده و بگذریم از شکل ظاهری که هیچ دعوت‌کنندگی ندارد و بماند که در بسیاری از موارد فکری برای استفاده معلولین و سالمندان نشده و در موارد بسیاری گویا طراح و مجری با خود می‌گفته‌اند که اصلا به ما چه! در روز بارانی عابر یا در خانه بماند و یا چتر بردارد!! و چه معنایی دارد که در تاریکی شب از پل عابر پیاده استفاده کنید؟! با خود چراغ‌قوه به همراه داشته باشید!!…از همه این‌ها بگذریم. مسئله‌ی بعدی محاصره‌ی پل‌های عابر پیاده با بیلبورد‌های تبلیغاتی است.
“در دوران تکثیر مکانیکی اثر هنری” گویا حرف اندی وارهول بیشتر خریدارد داردکه “پول درآوردن هنر است، کار کردن هنر است و کار و بار خوب بهترین هنر است”. فرقی نمی‌کند که پل عابر پیاده در پایتخت باشد یا کلان‌شهری مثل رشت یا در شهر کوچکی همچون تالش، این پدیده به سرعت در حال تکثیر است. بیلبوردها گاهی تمام طول مسیر حرکت را تبدیل به دالانی ترسناک می‌کنند که عابر پیاده ترجیح می‌دهد از میان خیابان عبور کند تا اینکه وارد جایی شود که نمی‌داند چه اتفاقی در انتظار اوست و بیشتر شبیه فضای خفت‌گیری شهری‌ است.
همانطور که شفافیت بیش از اندازه یک محیط خصوصی برای کاربر قابل تحمل نیست و احساس آرامش را از وی می‌گیرد، ایجاد فضایی غیر شفاف و مبهم در مکان‌های عمومی، محیط را آبستن اتفاقات ناخوشایند می‌کند. بی‌شک ایجاد میدان بصری دوطرفه بر امنیت فضایی می‌افزاید.
تصویر ذیل شرایط را به گونه‌ای بهتر روایت می‌کند و پایانی است بر این نوشته کوتاه. به‌نظر می‌رسد که نیاز جدی به تجدید نظر در مورد فدا کردن امنیت عابران پیاده در مقابل پول درآوردن از پل‌ها داریم.

سهیل آصفی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share