از گوشه کنار سیاست در گیلان

قتل و سوزاندن جسد دختر جوان /روحانی سه شنبه به رشت آمد و رفت/مردی که به خاطر محیط‌ زیست،فلسفه را رها کرد/اعتراض عجیب انزلیچی‌ها جواب داد/صادق از برادر به من نزدیک تر بود,به مادرم رحم کنید/استعفای شهردار برای شرکت در انتخابات؟!

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بسته خبری ویژه «از گوشه و کنار سیاست گیلان»جایی است که خبرهایی ‌رسمی و غیررسمی استان گیلان ‌بدون توجه به ملاحظه جناح‌های سیاسی برای مخاطبان آماده شده است.

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بسته خبری ویژه «از گوشه و کنار سیاست گیلان»جایی است که خبرهایی ‌رسمی و غیررسمی استان گیلان ‌بدون توجه به ملاحظه جناح‌های سیاسی برای مخاطبان آماده شده است. در این بسته خبری دیارمیرزا بخشی از مهم‌ترین اخباری که کمتر بدان ها توجه شده است در اختیار مخاطبین قرار می گیرد.

قتل و سوزاندن جسد دختر جوان
کارمند بخش آموزش یکی از موسسات آموزش عالی در گیلان پس از یک ماجرای عاطفی به قتل می رسد.
مردی که خود متاهل و داری فرزنده بوده متاسفانه به مدت چندین ماه با یکی از دختران جوان و کارمند آن دانشگاه رابطه عاطفی برقرار کرده و به او قول ازدواج و تشکیل زندگی را می دهد اما در نهایت این رابطه سرانجام خوشی پیدا نمی کند. این دختر جوان که از متاهل بودن این فرد هیچ اطلاعی نداشته طی چند وقت اخیر از این فرد می خواهد که تکلیف زندگی اش را روشن کند و هرچه سریعتر به همراه خانواده پا پیش بگذارد تا با برگزاری مراسم خواستگاری و ازدواج همه چیز رنگ رسمی و شرعی به خود بگیرد. اما در ادامه آن مرد که شجاعت گفتن حقایق را نداشته, تصمیم می گیرد با اقدامی منزجر کننده به اشتباهات خود بیفزاد تا شاید آبروی خود را حفظ کند غافل از اینکه ماه هیچ وقت پشت امر نمی ماند و حقایق روزی برملا می شود. این فرد طی یک تماس تلفنی از دختر جوان می خواهد که به دیدن او بیاید تا باهم کمی صحبت کنند و در ادامه به او خبر می دهد که فردا به همراه خانواده به خواستگاری او می آید.در همین حین به بهانه ای خودروی خود را در گوشه ای خلوت از جاده سروان متوقف می کند و با برداشتن یک سنگ و کوبیدن آن بر سر دختر جوان به زندگی او پایان می دهد. این فرد در ادامه کار شقاوت را به نهایت خود می رساند و جسد دختر جوان را می سوازند و در علفزارها رها می کند. روز بعد یکی از روستائیان که در حال عبور از آن مکان بوده متوجه می شود که در بین علفزارها چیزی شبیه پای انسان و کفش وجود دارد و این مساله موجب می شود پلیس را به سرعت در جریان ماجرا قرارد دهد. خانواده این دختر جوان نیز پلیس را در جریان مفقودی دخترشان قرار می دهند و به ماموران اگاهی اطلاع می دهند که فرزندشان با آن مرد بیرون رفته است.همین مساله سبب می شود که پلیس به سراغ آن آقا رفته و از او بازجویی کند.اما این فرد در ابتدا منکر همه چیز می شود و دست داشتن خود را در مفقود شدن و مرگ دختر جوان انکار می نماید اما یک روز بعد که ماموران اگاهی بار دیگر برای تحقیقا بیشتر به سراغ او می روند متوجه می شوند که او متواری شده اما در نهایت ماموران توانستند وی را بازداشت کنند.

مردی که به خاطر محیط‌ زیست، فلسفه را رها کرد

همشهری نوشت:محیط‌زیست بیمار گیلان فقط خبرهای بد ندارد، گاهی هم می‌توان مهربانی‌هایی را که در حق محیط‌زیست گیلان می‌شود دید. در همین استان با وجود موارد مکرر تخریب محیط‌زیست و طبیعت، کسانی هستند که با تمام وجود، کمر به حفظ طبیعت بسته‌اند.
«کوروش خزلی» از جمله کسانی است که زندگی‌اش را در این راه مقدس گذاشته است. او دکترایش را نه در رشته محیط‌زیست بلکه در رشته‌های حقوق و فلسفه در دانشگاه وین گرفت. به گفته خودش ۲۴ سال از عمرش را در اتریش گذراند ولی در نهایت این خاک وطن بود که او را ماندگار کرد.
دلیل اصلی برگشت به ایران، عشقی بود که به محیط‌زیست داشت، آنقدر به طبیعت عشق و علاقه داشت که کار در وزارت خارجه را رد کرد و به اداره محیط‌زیست گیلان آمد تا به طبیعت بی‌جان این سرزمین جانی دهد.
اکنون خزلی کارمند اداره محیط‌زیست گیلان و به مدت ۱۴ سال است که در خانه خود در روستای کالمرز شهرستان کوچصفهان به حفاظت و مراقبت از حیات وحش می‌پردازد. حیوانات زیادی از جمله گربه وحشی، قو، خودکا، اسب و عقاب در دستان او تیمار و در طبیعت رهاسازی شده‌اند. گفت‌وگوی همشهری را با این فعال زیست‌محیطی در ادامه می‌خوانید.
وی در خصوص اینکه با توجه به کارمند بودن چگونه پشت میزنشین نیست و در اداره حضور ندارد می گوید:با مدیرکل سازمان محیط‌زیست هماهنگ کردم که در عرصه محیط‌زیست فعال باشم و خیلی در اداره نمانم. من بارها گفتم که ماندن من در اداره و پشت میز نشستن نه برای من و نه برای حیات وحش و محیط‌زیست فایده‌ای ندارد. خوشبختانه مهندس «برجی»، رئیس سازمان محیط‌زیست موافقت کرد که من در همین باغی که از حیوانات نگهداری می‌کنم بمانم؛ اما دیگر مزایا به من نمی‌دهند. در اینجا فعالیت من که ساعت و زمان ندارد و در حقیقت مراقبت از حیوانات صدمه دیده است. حیواناتی را که آسیب دیده‌اند به من تحویل می‌دهند که بعد از تیمارکردنشان در طبیعت رها کنم.

روحانی سه شنبه به رشت آمد و رفت

انوشیروان روحانی ، آهنگساز بنام و مطرح ایران روز سه شنبه برای اجرای یک دوره دو روزه آموزشی به رشت آمد و عصر دیروز به تهران بازگشت.article27391

ادریس ناصری ، مدیر برنامه های انوشیروان روحانی در گفت و گو با خبرنگار گیلان فردا اظهار داشت: استاد انوشیروان روحانی به دعوت آموزشگاه آوای ایرانی یک دوره فشرده آموزشی مسترکلاس دو روزه در رشت برگزار کرد.

وی افزود: این کلاس ها به صورت دوره ای برگزار می شود و قرار است هر ماه یک بار استاد به رشت بیاید و این کلاس ها را برای هنرجویان برگزار کند. علاوه بر رشت استاد در شهرهای اصفهان ، شیراز ، تبریز و مشهد هم برنامه خواهند داشت.

ناصری گفت: شرایط حضور در کلاس های استاد بدین شکل است که هنرجویان ابتدا باید در آموزشگاه تست بدهند و اگر در شرایط خوبی به لحاظ هنرآموزی قرار داشتند و در این آزمون ورودی قبول شدند می توانند در کلاس های استاد شرکت کنند.

قابل ذکر است که این مستر کلاس برای ساز پیانو و موسیقی کلاسیک ایرانی است.

مدیر برنامه های انوشیروان روحانی درباره میزان استقبال هنرجویان رشتی از این دوره آموزشی اذعان داشت: استقبال عالی بود و نحوه برگزاری اش هم بسیار مطلوب. کلاس ها برای سنین مختلف به بهترین شکل ممکن برگزار شد.

گفتنی است انوشیروان روحانی در یکم مرداد ۱۳۱۸ در رشت زاده شد.

استعفای شهردار برای شرکت در انتخابات؟!

لنگرنیوز نوشت:در آخرین جلسه شورای شهر املش با استعفا حسن پورقربان شهردار املش موافقت شد.

حسن پورقربان استعفای خود را در چند روز گذشته به شورای اسلامی شهر املش ارائه داده بود.

شنیده ها حاکی از حضور وی در انتخابات اخیر مجلش شورای اسلامی می باشد.

حسن پور قربان در سابقه خود شهرداری لنگرود، شهرداری املش، رئیس اداره راه لنگرود را در کارنامه دارد.

حسن پور قربان از ۲ آذر ۱۳۹۲ تاکنون به عنوان شهردار املش مشغول به خدمت بود.

اعتراض عجیب انزلیچی ها جواب دادU76ntitled
اهالی خیابان ارشاد واقع در غازیان خیابان معلم پشت اداره فرهنگ و ارشاد که به دلیل خرابی آسفالت با گذاشتن سنگ های بزرگ در وسط خیابان مانع عبور و مرور خودروها می شدند اعتراضشان سرانجام به گوش مسئولین شهرداری رسید و انها اقدام به آسفالت کردن خیابان کردند.

صادق از برادر به من نزدیک تر بود, به مادرم رحم کنید

 همای گیلان نوشت:هر از چند گاهی مشاهده می شود که ولی دم مقتول از حق خود می گذرند وبخشش را در دستور کار قرار می دهند وگاهی هم اولیای مقتول از حق خود نمی گذرند وقصاص را بر بخشش مقدم می دانند اما نجات حتی یک نفر از کسانی که احساس می شود از کرده خود پشیمان است و دادن فرصت جبران خطا به او ،کاری بسیار ارزشمند می باشد و در تفکر اسلامی و در فرهنگ ملی ما نیز بخشش همواره به عنوان یک ارزش انسانی و یک فضیلت اخلاقی شناخته شده است در هفته ای که گذشت تماس تلفنی مادری با اعضای تحریریه،ما را بر آن داشت تا ماجرای قتل را با واسطه از زبان قاتل با خبر شویم قاتلی که دو سال و نیم در زندان به سر می برد ومقتول رانزدیک تر از بردار خود می خواندو عنوان می کند نمی دانم چرا کار به اینجا کشیده شد نمی خواستم چنین کار انجام دهم او التماس می کند که خانواده مقتول اورا مرد عفو قرار دهند با هم این گفتگو را می خوانیم:

لطفاً خودتون را معرفی کنید ؟
بنده محمد ذوقی هستم ۲۵ سال دارم اهل و ساکن شهرستان رودسر می باشم.
به چه جرمی و چند سال است در زندان هستی ؟به جرم قتل و مدت ۲ سال و نیم است در زندان به سر می برم
دادگاه چه حکمی برایت صادر کرده ؟ حکم قصاص
چند وقت است زیر حکم هستی ؟ یک سال و نیم
آیا کسی را که به قتل رساندی آشنا بوده یا غریبه ؟ بنده کسی را که به قتل رساندم کسی بوده که از برادر به من نزدیک تربوده من و مقتول باهم دوستان صمیمی بودیم رفت و آمد داشتیم هیچ وقت هم فکرش را نمی کردم که مرحوم صادق با دستان من به قتل برسد و من هنوز هم باور نمی کنم که مرحوم صادق به دست من به قتل رسیده چون او بهترین کس من بوده و شب و روزم را با او سر می کردم و هنوز که فکر می کنم در خواب به سر می برم و واقعاً باورم نمی شود که من به جرم قتل آن هم قتل بهترین دوستم و برادرم در زندان باشم چون در آن لحظه حالت IMG_1504عادی نداشتم دست خودم نبود و از آن اتفاق چیزی یادم نمی آید.
چطور شد که این اتفاق افتاد ؟
فقط همش در عرض ۲۴ ساعت این اتفاق تلخ برایم رخ داد و باعث شد که دنیا روی سرم خراب بشه.
آیا از این که به این جرم در زندان هستی اظهار پشیمانی داری یا نه ؟
اولاً من هنوز باورم نمی شود که به جرم قتل بهترین دوست و برادرم در زندان هستم و باور کردنش برایم سخت و غیر ممکن است چون مرحوم صادق جزئی از خانواده ام بود حالا که مدت ۲ سال و نیم است در زندانم به این باور رسیدم که بهترین کسم را از دست دادم و اظهار پشیمانی دارم و از خداوند متعال و خانواده مرحوم طلب عفو و بخشش دارم.
در طی ۲ سال و نیم که در زندان هستی چطوری روزها را سپری کرده ای و چه کارهایی انجام داده ای؟
در این ۲ سال و نیم نماز خواندم و یاد گرفتم به دعا و مناجات پرداختم قرآن خواندن را یاد گرفتم و با کارهای فرهنگی مذهبی خودم را مشغول کردم و اکنون در واحد فرهنگی هنری تربیتی مشغول هستم و از تجربه بزرگسالان استفاده می کنم.
آیا زندان مکان خوبی برای زندگی است توضیح دهید؟
خیر ـ ولی برای تجربه کردن خوب است خصوصاً برای امثال من ، من باید همچون جایی را از اول تجربه می کردم تا سرم به سنگ می خورد نه به این جرم. ای کاش من به جای آن مرحوم از دنیا می رفتم و او زنده می ماند.

تا به حال به یاد اون مرحوم در طی حبس در زندان چه کارهایی کردی ؟
خاطراتش را در ذهنم زنده کردم و مرور کردم و دائم به یادش بودم و در تمامی نمازهایم برایش دعا و از خداوند منان طلب بخشش کردم و هر روز برایش نماز و قرآن می خوانم و ذکر می گویم.
چه خواسته ای از خانواده مرحوم داری ، و اگر با آنان روبرو شوی چه عکس العملی نشان می دهی؟
با تمام وجودم به دست و پایشان می افتم طلب بخشش می کنم و می گویم جوانی کردم بچگی کردم بی عقلی کردم نادانی کردم می خواهم که زندگی ام را به من و خانواده ام ببخشند و از خونم بگذرند. درست است آنان را داغدار کردم ولی از آنان می خواهم که رحمی به مادرم و خانواده ام کنند و آنان را داغدار نکنند اون یه اتفاق بود و از قصد نبوده تو حال خودم نبودم من از شکات می خواهم که منو ببخشند و قصاصم نکنند از خونم بگذرند و یک زندگی دوباره به من و خانواده ام هدیه کنند و می خواهم یک فرصت دوباره بدهند تا بتوانم جای آن جوان را برایشان پر کنم و یک عمر دعاگویشان باشم رحمی به مادرم کنند و دستشان را به خون من آغشته نکنند به خدا قسم لذتی که در بخشش است در انتقام نیست و قسم می دهم به پهلوی شکسته خانم فاطمه الزهرا (س) به دستان بریده آقا ابوالفضل العباس (ع) از خون من بگذرند.

چه خواسته ای از خداوند متعال وچه دعایی برای مقتول داری؟
از خداوند متعال می خواهم اولاً همه گناهانم را ببخشد و توبه مرا بپذیرد وصبر بزرگی به من عطا کند به جوانی ام و خانواده ام رحمی کند و در دل شکات رحمی بیندازد رضایت دهند تا از این مخمصه رهایی یابم در پایان دعایم برای آن مرحوم این است که روحش با آقا امیرالمومنین مشهور شود.
از کسانی دیگری خواسته ای نداری؟
از تمامی مسئولین و مردم غیور و شهید پرور شهرستان رودسر از تمامی هنرمندان روحانیون محترم می خواهم تا در گرفتن رضایت از شکات به من و خانواده ام کمک کنند عمری دعا گوی رهین شماها هستم.
با تقدیم واحترامات
مددجو نادم و پشیمان

شعر از محمد ذوقی قاتل نادم: محمد ذوقی:
بنام خدا
استمداد یک جوان رودسری (اتهام قتل)
ای مردمان ، همشهریان یاری نمایید /راهی برای زندگی من بیابید
از کرده و رفتار خود هستم پشیمان/من قاتلم اما به حکم و امرشیطان
یک لحظه از یاد خدا غفلت نمودم/دستی به قتل آدمی دیگر گشودم
دستم به خون یک جوان آمد گرفتار/حکم قصاصم آمده با چوبه دار
مردم تمنا می کنم یاری نمایید/از اولیای خون من رحمی بخواهید
یارب خودت بر قلبشان رحمی بینداز/در مانده ام من ای خدای زندگی ساز
داغی که بر دل ها نهادم بس گران است/بخشیدنش کار قلوب مهربان است
هرچند مرگ و زندگی دست خداست/ای اولیای دم رضایت با شما است
رخصت دهید تا بر شما خدمت نمایم/ یک عصر جای آن پسر یار شمایم
ای مردمان با صفای شرق گیلان/ای مسئولان رودسر و ای اهل ایمان
همشهریان سوی شما دستم دراز است /آیا دعای مادر من چاره ساز است
من خالصانه از شما دارم تقاضا/از اولیای دم بخواهید بخششم را

 

Share