مصباحی مقدم:مطهری اصولگرا است اگر چه رویکردش تفاوت دارد

دولت هنوز در چارچوب اعتدال است/احمدی‌نژاد شانس آورد که برکنار نشد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مجلس هفتم که روی کار آمد، او تبدیل شد به یکی از «ژنرال‌های اقتصادی» مجلسی که حالا در دست اصولگرایان بود؛ اصولگرایانی که قرار بود حداقل تا ١٢ سال بعد، یعنی پایان مجلس نهم، همچنان اکثریت بهارستان را در سیطره خود داشته باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مجلس هفتم که روی کار آمد، او تبدیل شد به یکی از «ژنرال‌های اقتصادی» مجلسی که حالا در دست اصولگرایان بود؛ اصولگرایانی که قرار بود حداقل تا ١٢ سال بعد، یعنی پایان مجلس نهم، همچنان اکثریت بهارستان را در سیطره خود داشته باشند. هشت سال از این ١٢ سال اما برای آنها با سختی سپری شد؛ دوران محمود احمدی‌نژاد. دورانی که غلامرضا مصباحی مقدم در صف مقدم منتقدان دولت بود؛ صفی که روز به روز بر حاضران در آن افزوده می‌شد. شلوغ شدن صف انتقاد از احمدی‌نژاد اما او را از مسیری که می‌خواست خارج نکرد؛ مجلس در موضع انتقاد بود و دولت در مسیر سرپیچی؛ مسیری که غلامرضا مصباحی‌مقدم در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید که می‌رفت تا به برکناری احمدی‌نژاد منتهی شود. این مسیر را اما مصلحت‌اندیشی نمایندگان در آن زمان مسدود کرد تا دولت دهم به صورت طبیعی کارش به پایان برسد؛ پایانی که به گفته رییس سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس برای نمایندگان خشنود‌کننده بود. غلامرضا مصباحی مقدم به مناسبت هفتم خرداد که در تقویم روز «مجلس» نام گرفته است، در گفت‌وگو با «اعتماد» از شأن نظارتی مجلس دفاع می‌کند.

 به سه دوره اخیر مجالس شورای اسلامی انتقادات متفاوتی وارد می‌شود. یک انتقاد که وجه مشترک همه اینهاست به مخدوش شدن وجه نظارتی مجلس بر می‌گردد. در یک تصویر کلی به نظر می‌رسد از یک سو مجلس در قبال دولت آقای احمدی‌نژاد با ویژگی‌های خاصی که داشت، با تسامح بیشتری کار می‌کرد و در دوره آقای روحانی به اعتبار آمارهای رو به افزایش سوالات و تذکرات و کارت‌های زرد این وضعیت فرق کرده است. این دوگانگی که اکنون در رفتار مجلس در قبال دو دولت دهم و یازدهم به چشم می‌خورد را چگونه توضیح ‌می‌دهید؟
mesbahi91038059472634903این ادعا که مجالس هشتم و نهم نظارت کافی را بر دولت‌های نهم و دهم نداشتند، به نظر من ادعای درستی نیست. هیچ اشکالی ندارد که محققی بر دارد و تمام ذخایر رسانه‌ای را که طی دو دوره گذشته داشته‌ایم، استخراج کند و مشخص سازد مجلس قدرت و قوه نظارتی‌اش را در آن دو دوره چگونه بر دولت آقای احمدی‌نژاد اعمال کرده بود. اتفاقا موقعی که انتخابات سال ٨۴ به نفع آقای احمدی‌نژاد تمام شد و مجلس هم مجلس اصولگرای هفتم بود، برخی رسانه‌ها ادعا کردند که هماهنگی سیاسی بین مجلس و دولت نتیجه‌اش این می‌شود که با هم ساخت و پاخت می‌کنند و یک مجلس آرام و یک دولت آرام را شاهد خواهیم بود، چرا که از اساس هماهنگی حاکم است و دیگر ما اعتراض و نظارتی از جانب مجلس روی دولت نخواهیم داشت. مصاحبه من در همان ایام موجود است. اگر برگردیم عقب و نگاه کنید، من گفتم که اشتباه می‌کنید که مجلس اصولگرا سیاسی‌کار هم هست.
 یعنی نبود؟
یقینا نبود یعنی اصلا پیش‌بینی من این بود. بحث قبل از ورود به دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد بود و من گفتم خواهید دید که ‌این دوره مجلس مقابل تخلفات دولت خواهد ایستاد و از خارج مجلس آنهایی که گروه رقیب تلقی می‌شوند در موضع‌گیری و اعتراض و انتقاد عقب خواهند ماند. طی دو دوره آقای احمدی‌نژاد اگر رسانه‌ها را نگاه کنید اصلاح‌طلبان نسبت به بیان انتقاد از دولت سکوت کردند.
 واقعا این طور فکر می‌کنید؟ کدام اصلاح‌طلب در برابر احمدی‌نژاد سکوت کرده‌ بود؟
سکوت محض بود.
 در همان دوره بارها با رسانه‌ها و احزاب و فعالان اصلاح‌طلب برخورد می‌شد، فقط به این دلیل که از دولت انتقاد کرده بودند.
نه، انتقاد نبود. برخوردی اگر بود حاصل برخی پرخاشگری‌ها و رفتارهای ناصحیح بود، الان هم این برخوردها هست ولی در نقاط عطفی که وجود داشت اصلاح‌طلبان یا سکوت کرده بودند یا با کندی به دنبال اصولگرایان می‌آمدند. شما ببینید در قضیه فساد سه هزار میلیاردی چه کسانی کار را جلو بردند و مبارزه و اعتراض کردند؟ در جریان معاون اول آقای احمدی‌نژاد و در جریان خیلی از مسائل دیگر. همه از همین مجلس شروع می‌شد. همه پرونده‌ها را همین نمایندگان اصولگرا گشودند یا در گشوده شدن آن نقش داشتند.
 آخر در همان سال‌ها فضایی نبود تا اصلاح‌طلبان وارد مجلس یا قدرت بشوند. بعد از سال ٨٨ هم که اوضاع معلوم بود. به عبارتی اصلاح‌طلبان جز دو تا روزنامه و چهار تا سایت مگر چیز دیگری هم داشتند که شما توقع دارید باید در نظارت بر دولت از مجلس جلو می‌افتادند؟ تازه همان‌ها را هم با انواع فشارها اداره می‌کردند.
شما درست است که از همان طیف هستید، اما از رسانه‌های آن طیف محسوب می‌شوید. ما اگر با لیدرهای اصلاحات مواجه شویم راحت‌تر می‌توانیم حرف بزنیم و حرف‌های زیادی هم داریم. جریان اصولگرا، چون اصولگرا هست نمی‌توانست در مقابل تخلفات و کج‌روی‌های دولت قبل آرام بگیرد و سکوت کند. برای همین از نمایندگان اصولگرایی اسم می‌برم که در مجلس هفتم و بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی منتقد دولت آقای احمدی‌نژاد بودند، از همان اول تا پایان دوره‌اش. آقای نادران، آقای توکلی، بنده و تعداد قابل توجهی از کسانی که در حوزه اقتصاد صاحب‌نظر بودند. جست‌وجو کنید وببینید که این مجموعه چقدر فعالیت کرده است. اولا در جهت دادن به رفتار دولت و دوما در راستای جلوگیری از تخلفات آن دولت.
 بحث این است که موفق بودند یا اینکه فقط در حرف انتقاداتی مطرح می‌شد و در عمل اتفاق خاص نمی‌افتاد؟ یعنی دولت راه خودش را می‌رفت.
این حرف دومی است. ما ممکن است بگوییم موفق نبودند که این هم قابل بحث است. اما کار و وظیفه خودشان را انجام دادند. آقای احمدی‌نژاد بیشترین نگرانی‌ها را از داخل مجلس اصولگرا داشت. بیشترین عصبانیت را در عدم همراهی و هماهنگی در تخلفاتش از ناحیه مجلس داشت. اولا دوره اول ریاست‌جمهوری او ما کمتر با تنش بین مجلس و دولت روبه‌رو بودیم ولی بالاخره چند وزیر او در همان دوره استیضاح شدند و به بعضی از وزرای او در همان آغاز رای ندادند. این خودش یک نشانه بود. شاید اگر مقایسه شود این وضعیت با وزرایی که در دولت آقای روحانی به آنها رای دادیم، تعداد وزرای مورد قبول در دولت آقای روحانی بیشتر بود. پس این نشان آن است که مجلس یک مجلس آرام و سر به زیر و منفعل در برابر آقای احمدی‌نژاد نبود. اما در دوره دوم ریاست‌جمهوری او که تنش‌ها بیشتر بروز کرد، سوال از رییس‌جمهوری را برای نخستین بار در تاریخ مجلس داشتیم. نه یک بار بلکه دو بار. دفعه اول هم که سوال شد نه یک سوال، بلکه ١٠ سوال همزمان مطرح شد و آقای مطهری که نماینده سوال‌کنندگان بود و طراح اصلی سوال، اصلاح‌طلب نبود. او یک اصولگرای اساسی بود. خصوصا همان دوره اول که به مجلس آمد از ناحیه اصولگرایان در لیست ٣٠ نفره تهران بود.
  البته وقتی زاویه آقای مطهری با دولت و بعد برخی رفتارهای اصولگرایان شروع شد خیلی‌ها سریع گفتند او اصولگرا نیست و اصلاح‌طلب است.
این حرف اصلا درست نبود. او به هیچ عنوان اصلاح‌طلب نیست چون مبانی کاملا متفاوتی با اصلاح‌طلبان دارد.
 شما امروز او را اصولگرا می‌دانید؟
هنوز اصولگرا است. مطهری همچنان روی اصول تکیه دارد، هر چند رویکرد و ادبیات او متفاوت است. اصولگرا ندانستن افرادی مثل آقای مطهری یک رفتار کاملا افراطی است. ما طبعا در اصولگرایان طیف داریم و با پذیرش این طیف‌بندی‌ها آقای مطهری و نظیر سلایقی مثل آقای ناطق نوری قطعا اصولگرا هستند و اتفاقا من معتقدم از نیروهای ارزشمند اصولگرا هم هستند، هر چند شاید خود بنده هم با برخی عقاید آنها زاویه داشته باشم.
 به همان بحث نظارت مجلس برگردیم. الان خیلی از اصولگرایان هم معترف هستند آقای احمدی‌نژاد هر چه می‌خواست می‌کرد. مثلا ما در بحث هدفمندی یارانه‌ها شاهد بودیم که چه تخلفات گسترده‌ای صورت گرفت و چقدر قانون نادیده گرفته شد، اما مجلس اگر انتقادی هم می‌کرد، پشت آن اقدامی نبود تا دولت را به مسیر اصلی بازگرداند. این را قبول دارید که اگر قصدی هم برای نظارت وجود داشت، در عمل این نظارت انجام نمی‌شد؟
ما وقتی رسیدیم به قانون هدفمندی یارانه‌ها، آقای احمدی‌نژاد پیشنهاد این موضوع را هم که داد، گفت نیاز به قانون ندارد. بلافاصله ما در مجلس ورود کردیم. اعلام کردیم آغوش ما برای طرح تحول اقتصادی رییس‌جمهوری باز است، اما نیاز به قانون دارد. در ادامه هم برای آن کمیسیون ویژه تشکیل دادیم. برای دومین بار این اتفاق افتاد. نخستین کمیسیون ویژه در مجلس دوم برای قضیه گروگان‌ها تشکیل شد و دومین هم برای موضوع هدفمندی یارانه‌ها. ما با این کار رییس‌جمهور را به چارچوب قانون آوردیم و ایشان چندین بار ابراز ناراحتی کرد از آنچه مجلس تصویب کرده است. حتی در روند تصویب به حالت اعتراض به مجلس آمد و پشت تریبون قرار گرفت که در دادن فرصت به او رییس مجلس مانده بود که آیا آیین‌نامه داخلی به او چنین فرصتی را می‌دهد یا نه. نهایتا هم که فرصت داده شد بنا را بر این گذاشتیم که حرف‌های او را بشنویم و آنچه را قابلیت دارد مطابق قانون اساسی بپذیریم و آنچه قابلیت ندارد را رد کنیم. نهایتا هم روی این ایستادیم و همین کار را کردیم. ایشان هم نهایتا که قانون تصویب شد اعلام کرد که قابلیت اجرا ندارد.
 یعنی این را مشکل دولت می‌دانید که زیاد قانون‌گریزی می‌کرد؟ به عبارتی آیا منظورتان این است که دولت بیش از اندازه معمول بر گریز از قانون تاکید داشت و همین هم باعث شد که نظارت مجلس دیده نشود؟
نه. بحث چالش بین مجلس از باب قانونگذاری و نظارت بر رییس‌جمهوری با دولت است. اینکه گفته شود مجلس وظیفه نظارتی را انجام نداد من می‌گویم که نه، اتفاقا انجام داد. اما دولت بود که راه خودش را می‌رفت. البته آقای احمدی‌نژاد روحیه لج‌بازی داشت و آدم خاصی بود ولی مجلس کار خودش را انجام می‌داد و
این‌طور نبود که ما بگوییم مجلس در آن شرایط مجلسی بود که در قبال دولت حالت انفعال و خموشی دارد. یک وقت همین احمدی‌نژاد اعلام کرد که هر کار خواستم بکنم با یک قانون جلوی آن را گرفتند. بنده هم پشت تریبون اعلام کردم آقای احمدی‌نژاد، مجلس ریل گذار است و دولت لکوموتیوران. اگر ریلی که ما نصب کردیم، بخواهی از آن منحرف شوی کنار آن را دیوار می‌گذاریم. اگر سرعت را هم افزایش دهی جلوی آن می‌ایستیم و متوقفت می‌کنیم. این صحبت مال زمانی است که گفت می‌خواهم در جیب مردم ماهانه ٢۵٠ هزار تومان بگذارم.
 خب ما از این وضعیت می‌رسیم به دولت یازدهم. دولتی می‌آید که کارهایش را طبق روال قانون و سر وقت انجام می‌دهد، سعی می‌کند احترام مجلس را حفظ کند اما در نهایت وزرایش در کمتر از دو سال ١١ کارت زرد می‌گیرند. یک وزیرش استیضاح و برکنار می‌شود و آمار تذکرها و سوالات از وزرای دولت مرتب رکورد می‌زند. این وضعیت حداقل در ظاهر این طور القا می‌کند که مجلس با دولت زاویه جدی دارد.
در دولت آقای روحانی اتفاقا وقتی که ایشان انتخاب شد، اکثریت مجلس از آن استقبال کرد. استقبال هم نمایشی نبود یعنی ما عمیقا خوشحال بودیم که قرار است ایشان سکان دولت بعدی را به دست بگیرد. استقبال خودمان را هم طی بیانیه‌ای نشان دادیم. ثانیا بیشتر رای را به وزرای پیشنهادی ایشان دادیم و فقط سه وزیر رای نیاوردند. این نشانه حمایت جدی مجلس بود. دولت خیلی فوری لایحه اصلاح بودجه را آورد و با اینکه قانون بودجه تازه توسط مجلس تصویب شده بود، ما اصلاحیه را هم تصویب کردیم. دولت سایر لوایح و قوانینی را که ارایه کرد مورد استقبال مجلس واقع شد.
 البته در اینجا بحث انضباط قانونی دولت هم خیلی مهم است. وقتی دولت لوایح خود را سر فرصت قانونی به مجلس می‌دهد قطعا باید منتظر همراهی مجلس هم باشد. به عبارتی آیا این موضوع یک چیز دو طرفه نیست؟ یعنی اگر مجلس به عقیده شما همراهی کرده ربطی به انضباط دولت هم دارد یا نه؟
قطعا این موضوع دو طرفه است. حرف من این نیست که مجلس الزاما در قبال دولت لطفی کرده و از آن طرف دولت هیچ کار نکرده است. نه، منظور این است که اگر دولت خود را منضبط کرده مجلس هم با همکاری‌هایی که داشته تلاش دولت را ارج نهاده و آن را نادیده نگرفته است.
 پس این همه سوال و تذکر و طرح استیضاح برای چیست؟
اینکه صحبت از سوالات و استیضاح‌هاست، به معنای موضع مجلس نیست. یک عده‌ای در مجلس داریم که در دولت آقای احمدی‌نژاد ساکت بودند. نوعی حمایت جدی و همه‌جانبه از او داشتند، خصوصا در سال‌های پایانی مسوولیت دولت دهم. از وقتی هم که آقای احمدی‌نژاد ١١ روز خانه‌نشینی را داشت، اکثریت مجلس با او رویکرد جدید را شروع کردند. تا جایی که آن یکشنبه سیاه رخ داد و ایشان آمد در مجلس مصیبتی را برای مجلس و نظام به وجود آورد که تذکر رهبر معظم انقلاب را هم به دنبال داشت. اینها نشان‌دهنده این است که مجلس اکثرا مجلسی نبود که در مقابل انحراف رفتار دولت آقای احمدی‌نژاد کوتاه بیاید ولی اقلیتی داشتیم که آنها همراهی با اکثریت نشان نداده و نمی‌دهند.
 خب شما می‌گویید که برخی رفتارها نظر مجلس نیست و نظر اقلیتی در این مجلس است. این اقلیت چقدر هستند که می‌توانند تصویر مجلس را بر اساس خواست و رفتار خود بسازند؟
شاید حدود ٧٠ یا ٨٠ نفر باشند. در موضوعات مختلف از ٢٠ تا ٨٠ نفر هستند یعنی وقتی که بیشترین همگرایی را داشته باشند بیشتر از همین ٨٠ نفر نمی‌شوند. در دوره دولت جدید همین اقلیت بیشترین سوالات و تذکرها را دارند. این آمارها را نباید به پای مجلس به عنوان یک موضع سیاسی گذاشت. این آمارها موضع سیاسی مجلس نیست. این اقلیت تلاش می‌کنند تا با طرح سوالات و تذکرها و استیضاح‌های متعدد یک آمارسازی غیرواقعی انجام دهند و بدین‌ترتیب این گونه القا کنند که مجلس به عنوان یکی از قوای سه‌گانه با قوه مجریه و دولت مشکل و زاویه دارد. من به عنوان یکی از اصولگرایان مجلس که بسیار هم روی اصولگرا بودن خودم اصرار دارم می‌گویم اصلا چنین چیزی نیست. حالا می‌خواهم یک حاشیه هم به این صحبت‌ها بزنم و اینکه اتفاقا این را رسانه‌های اصلاح‌طلب دامن می‌زنند و اقلیت معدود مجلس را به عنوان کل مجلس معرفی می‌کنند یعنی کوچک‌ترین اتفاقی را می‌گویند مجلس چنین کرد و مجلس چنان کرد. ما سخن از مجلس که می‌بریم، یا مجلس و نظر نهایی مجلس مهم است نه اظهارات یک نفر و دو نفر و چند نفر. این را باید توجه کرد. در دوره آقای احمدی‌نژاد این قاطبه مجلس بود که با دولت مخالفت می‌کرد و اعتراض داشت، اما سکوت اقلیتی که بودند به نام مجلس نوشته می‌شد. الان هم اکثریت مجلس همراه دولت است و حمایت می‌کند و همان اقلیت مخالفت‌هایی دارند، اما باز هم موضع آنها به عنوان موضع مجلس معرفی می‌شود. مثلا می‌گویند مجلس طرح سه فوریتی آورده است. در حالی که آن طرح تنها یک نفر مدیریت می‌کرد و دیدیم که آخرش چگونه امضا جمع کرده بودند. این چرا باید به نام مجلس ثبت شود؟ وقتی می‌گوییم مجلس، لااقل باید ۵٠ درصد به علاوه یک را لحاظ کنیم. به هر حال به نظر می‌رسد که در گروه هواداران دولت هم علاقه‌ای وجود دارد تا برخی مخالفت‌ها و رفتارها را به کل مجلس نسبت دهند.
 پس چرا این کلیت مجلس بازی اقلیت را خنثی نمی‌کند؟
رییس مجلس که از محبوبیت خوبی بین نمایندگان برخوردار است، همراهی خودش و مجموعه بزرگی از نمایندگان را با دولت نشان می‌دهد. آقای لاریجانی تا اینجا به بهترین شکل از دولت حمایت کرده و حمایت ایشان از دولت در دوره‌های مختلف مجلس و دولت‌های گذشته، اگر نگوییم بی‌نظیر بوده حتما کم‌نظیر است.
ولی در بزنگاه‌هایی مثل استیضاح آقای فرجی‌دانا و دادن ١١ کارت زرد به وزرای دولت و رد شدن تعداد قابل توجهی از وزرای پیشنهادی، نمی‌توان فقط به نقش اقلیت تکیه کرد چون مشخصا این اتفاقات با تصمیم اکثریت افتاد.
واقعیت این است که مگر قرار است مجلس در مقابل حمایت از دولت هیچ مناقشه‌ای نداشته باشد؟ یا قرار است نقد و نظارت و موضع متفاوتی در کار نباشد؟ طبعا اگر یک مجلس کاملا همراه هم باشد این‌جور مسائل در آن وجود دارد. مگر در مجلس ششم و دولت اصلاحات از این اتفاقات نمی‌افتاد؟ این نشانه پویا بودن مجلس است. به هر حال مجلس نهم هم مجلسی است که در انتخابات سال ٩٢ قسمت عمده‌ای از اعضای آن حامی رقبای آقای روحانی بودند یعنی شما باید نگاه کنید که مناسبات مجلس نهم و دولت یازدهم مناسبات دو مجموعه‌ای است که به لحاظ سیاسی رقیب هم محسوب می‌شوند. همکاری‌های دولت و مجلس اینجاست که اهمیت و ارزش پیدا می‌کند یعنی باید معادله را درست بچینیم؛ اول باید مشخص کنیم که گرایش سیاسی دولت چیست و گرایش سیاسی مجلس چیست. بعد حجم همکاری‌ها را ببینیم و بعد حجم انتقادات و تقابل‌ها را. اینجاست که مشخص می‌شود همکاری این مجلس و دولت تاکنون چطور بوده است.
 قبول دارید که حداقل در مسائلی مثل استیضاح آقای فرجی‌دانا تقابل بین مجلس و دولت از حد گذشت؟ چون به هر حال این یک مورد را می‌توان با وضعیت دوران احمدی‌نژاد و رفتار وزرای او مقایسه کرد.
آقای فرجی‌دانا با حمایت و رایزنی آقای ابوترابی‌فرد رای آورد. ما هم در آن زمان حمایت کردیم و برای ایشان رای جمع کردیم. رای خیلی خوبی هم آورد. آقای فرجی‌دانا که رای آورد، این رای مشروط بود و به ایشان گفته شده که شما توجه داشته باشید معاونان را باید از طیفی انتخاب کنید که مورد مناقشه نباشد. ما نمی‌گفتیم کی باشد، می‌گفتیم از افراد مورد مناقشه نباشند. اتفاقا ایشان کاری کرد که نخستین انتصاب ایشان اتفاقا دکتر توفیقی بود که آقای دکتر توفیقی در شرایطی قرار داشت که حتی آقای روحانی نتوانسته بود ایشان را به مجلس معرفی کند چون معلوم بود مجلس به او رای نخواهد داد. حالا آیا نصب او به عنوان معاون وزیر یک نوع مخالفت و رویارویی با مجلس تلقی نمی‌شد؟
 یعنی امکان مدیریت آن ماجرا وجود نداشت؟ چون به هر حال مجلس در دوره آقای احمدی‌نژاد نشان داده بود که اگر قصد داشته باشد می‌تواند مسائلی از این دست را مدیریت کند. نمونه بارزش استیضاح آقای شمس الدین حسینی بود که به جایی نرسید.
من خودم شخصا مخالف استیضاح بودم. اما کار به جایی رسیده بود که نمی‌شد موضوع را جمع کرد. من بنا را بر این گذاشته بودم که اگر تا لحظه آخر هم می‌شود، کاری کنم که آقای فرجی‌دانا برکنار نشوند. آقای فرجی‌دانا چند بار قول داده بود ولی کار دیگری کرد. جریان استیضاح آقای فرجی‌دانا را نباید متر و معیار روابط دولت و مجلس گرفت. آنجا قسمت مهمی از مجلس به این نتیجه رسیده بود که وزارت علوم در پی نادیده گرفتن جایگاه مجلس است. استیضاح آقای فرجی‌دانا شرایط کاملا متفاوتی از دیگر روابط دولت و مجلس داشت. من بابت این موضوع حتی با آقای فرجی‌دانا گفت‌وگوی خصوصی داشتم اما نهایتا رفتارها نوعی از تقابل را القا می‌کرد و نتیجه‌اش هم برکناری ایشان شد.
 در دولت‌های نهم و دهم یک اتفاقی که می‌افتاد و مکرر تکرار می‌شد، دیر دادن لوایح بودجه بود. حتی دولت در آن زمان رکورد ٨۴ روز دیر کرد در تقدیم لایحه بودجه را هم به نام خود ثبت کرد. اما از آن طرف غیر از برخی انتقادات هیچ اقدام عملی دیگری در کار نبود. منظورم از تضعیف بعد نظارتی مجلس این است که اقدامات مجلس آنقدرها قاطع نبود که دولت را ملزم به بازگشت به مسیر قانون کند.
بگذارید من شفاف بگویم. حرف شما این است که چرا ما رییس‌جمهور را استیضاح نکردیم؟
 نه الزاما.
اما ما این قصد را هم داشتیم. در دو سال آخر آقای احمدی‌نژاد که کج روی‌ها از حد و اندازه خارج شده بود، دولت اصلا و به هیچ عنوان قانون را تمکین نمی‌کرد و اتفاقا در همین سال‌ها اگر پای برخی مسائل به میان نمی‌آمد حتی امکان داشت دولت دهم نتواند به سال چهارم خود برسد.
 پس چه شد که نهایتا این اتفاق نیفتاد؟
به هر حال ناگزیر یک سری مصلحت‌اندیشی‌هایی بوده است. ما در قضیه خانه‌نشینی ١١ روزه احمدی‌نژاد خیلی به استیضاح رییس‌جمهور نزدیک شده بودیم.
 مصلحت اندیشی‌هایی که اشاره می‌کنید چه بودند؟ چه مصلحتی وجود داشت که جلوی این استیضاح را گرفت؟
اصل اساسی مجلس این بود در شرایطی که ما در یک نوع محاصره اقتصادی قرار داشتیم و نوعی جنگ اقتصادی در جریان بود، نباید در داخل تنش را به اوج برسانیم. در همین حال در منطقه هم ما مسائلی داشتیم که هم مساله عراق و سوریه بود و هم موضوع کشورهای عربی. این مسائل هم نمی‌توانست مورد غفلت قرار بگیرد. خصوصا اگر مسیل خارجی آن روزهای ما نبود، خیلی احتمال داشت که آقای احمدی‌نژاد را برکنار کنیم. در‌ آن روزها چند باری صحبت از استیضاح رییس‌جمهور شد و یک بار در روز دهم خانه‌نشینی موضوع جدی شد. در آن روز امضاها را هم جمع کردیم و مقدمات آن هم فراهم شده بود. من حتی در آن روز درخواست جلسه غیرعلنی کردم و از آقای لاریجانی خواستم که جلسه را غیرعلنی کند تا ما بدانیم وظیفه‌مان در قبال رها کردن اداره کشور چیست. فردای آن روز خانه‌نشینی تمام شد. حتی اگر چند روز دیگر این خانه‌نشینی ادامه می‌یافت باز هم به احتمال بسیار زیاد رییس‌جمهور را برکنار می‌کردیم. یعنی اگر آقای احمدی‌نژاد به دفتر کارش برنمی‌گشت مساله جمع نمی‌شد. تا آنجا هم که ما صبر کردیم و آن ١٠ روز دست به کاری نزدیم فکر وضعیت کشور را می‌کردیم. اگر بحث تحریم‌ها نبود یا بحث‌های منطقه‌ای نبود، شاید خانه‌نشینی احمدی‌نژاد به ١١ روز نمی‌کشید و قبل از آن خیلی سریع ما در مجلس کارش را یکسره می‌کردیم. به هر حال ما ملاحظات سیاسی داشتیم و مصلحت نظام در جاهایی ایجاب می‌کرد که با صبر و طمانینه رفتار کنیم، اما این ملاحظات یک حد نصابی داشت که خیلی مواقع از حد نصاب گذشت و مجلس واکنش نشان داد و در همین جریان خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد از یک قدمی عدم کفایت سیاسی به محل کارش بازگشت.
 یعنی از ادامه کار احمدی‌نژاد با این توصیفی که می‌گویید احساس خطری نمی‌شد؟
ببینید قرار نیست که مجلس و دولت در فرآیندهایی که هست همدیگر را زخمی کنند. ما می‌دانستیم که احمدی‌نژاد رییس‌جمهور خوبی برای کشور نیست. اما این را هم می‌دانستیم که آنقدرها خطر ندارد یا بهتر بگویم قدرت ندارد که نظام را به مخاطره بیندازد. به همین دلیل گذاشتیم دوره‌اش تمام و آن دو سال هم سپری شود. اگر آن وقایع زودتر از این و مثلا در سال اول دولت دهم اتفاق می‌افتاد به احتمال بسیار زیاد واکنش مجلس کاملا متفاوت بود. ضمن اینکه در آن روزها ما تنها دو سال از فتنه ٨٨ فاصله داشتیم و اقدام ما می‌توانست زمینه برخی سوءاستفاده‌های مجدد را هم فراهم کند. به هر تقدیر مجموعه مسائلی بود که باعث شد تا استیضاح رییس‌جمهور اجرا نشود.
 واکنش احمدی‌نژاد هم در این مسائل برای شما مهم بود؟
ببینید ما واکنش احمدی‌نژاد را هم می‌دانستیم. ما اگر یک مقدار واکنش‌ها را تندتر می‌کردیم او هیچ ابایی نداشت که برخی جاها را به هم بریزد. مگر در جریان یکشنبه سیاه چه شد؟ مگر در جریان ٢٢ بهمن قم چه شد؟
 یعنی هراسی از واکنش احمدی‌نژاد وجود داشت؟
نه. مصلحت ایجاب می‌کرد وگرنه ترسی نبود. سیاست میدان قهرمان‌بازی نیست که بگوییم یکی می‌ترسد و دیگری نمی‌ترسد. سیاست میدان مصلحت‌اندیشی و تامین منافع است. این مهم نیست که چه داوری از آن برخوردها می‌شود، مهم این است که به هر حال مجلس در‌ آن شرایط از یک سو کاری نکرد که کشور به هم بریزد و از سوی دیگر تا جایی که قانون و امکانات اجازه می‌داد جلوی انحراف و قانون‌گریزی را گرفت. مجلس می‌دانست که احمدی‌نژاد با پایان دوره‌اش تمام می‌شود و به همین دلیل دو سال آخر را تحمل کردیم. چون اگر کار دیگری می‌کردیم آنها هم طور دیگری جلو می‌آمدند و چه بسا مسائل تا مدت‌ها ادامه پیدا می‌کرد.
 شما در جایی از سخنان خود گفتید که روی کار آمدن دولت یازدهم اکثریت مجلس را خشنود کرد. این خشنودی چه دلیلی داشت؟ آیا از پایان کار احمدی‌نژاد خوشحال بودید یا برگزاری آرام انتخابات یا اینکه مشخصا حسن روحانی رییس‌جمهور شده بود؟ سوال دیگری هم که پیش می‌آید این است که مثلا اگر آقای قالیباف که تعداد زیادی هوادار در مجلس داشت رییس‌جمهور می‌شد، خشنودی نمایندگان بیش از این نبود؟
البته نمی‌شود این خوشحالی را به یکی از این عوامل نسبت داد و مجموعه عوامل دست به دست هم دادند تا مجلس از نتیجه انتخابات سال ٩٢ خشنود باشد. اول اینکه یک انتخاباتی برگزار شده بود که در آن رای ملت حتی به اندازه هفت‌دهم درصد، پاسداری شده بود و آرامش آن بعد از تجربه سال ٨٨ یک تجربه بسیار گرانبها و البته اندوخته‌ای برای نظام خواهد بود. شور و شکوه حضور مردم هم برای نمایندگان مهم بود. اما انتخاب خود آقای روحانی هم برای قاطبه مجلس ارزشمند و خوشحال‌کننده بود. ایشان دو دوره نایب‌رییسی مجلس را داشت و سابقه بیش از ٢٠ ساله عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام در کارنامه ایشان است و بالای ٢٠ سال هم مسوول امنیت ملی کشور ما بودند. این جهات باعث شد تا آقای روحانی به یک شخصیت شناخته شده حتی در سطح بین‌المللی، یک شخصیت پخته سیاسی، شخصیتی که مورد اعتماد حضرت امام (ره) در دوره حیات ایشان و بعد از ایشان مقام معظم رهبری بود، تبدیل شود و این مربوط به قبل از ریاست‌جمهوری ایشان است. وقتی نمایندگان دیدند چنین فردی با این مشخصه‌ها قرار است دولت را در اختیار بگیرد بسیار خشنود بودند. البته شاید اگر آقای دکتر قالیباف رای آورده بودند با توجه به گرایش مجلس، خوشحالی نمایندگان قدری بیشتر می‌شد اما وقتی انتخابات به پایان رسید آقای روحانی با آقای قالیباف که در مجلس بیشترین هوادار را داشت، از دید اکثریت فرقی نمی‌کرد. مجلس با این انتخاب می‌دانست که دوره‌ای از تعقل و اعتدال در کشور آغاز می‌شود که می‌تواند نوید آرامش داشته باشد و این برای ما ارزشمند بود. البته این سخن به آن معنا نیست که انتقادی نسبت به ایشان یا دولت یازدهم نباشد.
هنوز معتقدید دولت در خط اعتدال است یا نه؟ چون به هر حال برخی اصولگرایان معتقدند دولت از خط اعتدال خارج شده است.
نمی‌توانم بگویم دولت از خط اعتدال خارج شده است. دولت هنوز در چارچوب اعتدال است، ‌گرچه به هر حال نسبت به برخی رفتارها و اقدامات انتقاداتی داریم اما روی هم رفته همچنان آقای رییس‌جمهور و دولت را در چارچوب اعتدال می‌دانیم. اما معتقدیم تحرک این دولت در پاره‌ای از مسائل خصوصا مسائل اقتصادی خیلی کم است و کند حرکت می‌کند. یعنی دولت در این حوزه‌ها روی ریل اعتدال است اما قطارش کند جلو می‌رود.
شما به عنوان یک نماینده اصولگرا از مجلس هفتم تاکنون با سه دولت کار کردید. دو سال اول مجلس هفتم همزمان با دولت اصلاحات بود. بعد هشت سال دولت احمدی‌نژاد بود و این دو سال اخیر هم دولت آقای روحانی. همکاری با کدام دولت برای شما به عنوان یک نماینده اصولگرا راحت‌تر بود؟
البته الان نمی‌توان خیلی دولت یازدهم را داوری و قضاوت کرد چون هنوز حتی به پایان سال دوم هم نرسیده است. ولی به نسبت اگر در نظر بگیریم من معتقدم که این دولت معقول‌تر تصمیم‌ می‌گیرد و با احتیاط بیشتری عمل می‌کند و خصوصا اینکه در چارچوب برنامه حرکت می‌کند و خروج از برنامه ندارد. تعداد تخلفات این دولت بسیار کاهش پیدا کرده است و باید توجه کنیم که آقای روحانی میراث چندان مناسبی هم از دولت قبلی خود نگرفت. به همین اعتبار من عقیده دارم که کار کردن با دولت آقای روحانی به مراتب آسان‌تر و ثمربخش‌تر است.

Share