اولین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران:

روزی که روحانی شعار ۱۰۰روز را داد فهمیدم اینکاره نیست/احمدی‌نژاد کلاه بزرگی بود که سر مملکت رفت/اولویت اول هاشمی دنیاست بعد آخرت

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،بسیاری او را یک دیپلمات می‌دانند که سال‌ها در وزارت خارجه در سطح معاون و سفیر فعالیت کرده است اما جواد منصوری یک ویژگی برجسته دیگر دارد؛ او اولین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران بوده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،بسیاری او را یک دیپلمات می‌دانند که سال‌ها در وزارت خارجه در سطح معاون و سفیر فعالیت کرده است اما جواد منصوری یک ویژگی برجسته دیگر دارد؛ او اولین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران بوده است.

۱۲۲۳۵۳_۸۵۹سپاه که امروز ما به نام محسن رضایی، سرلشگر جعفری و سردار قاسم سلیمانی می‌شناسیم، توسط او در روزهای ابتدایی انقلاب سازماندهی شده است. در مرکز اسناد انقلاب اسلامی میزبان ما بود تا در آنجا به مرور خاطرات او در سال‌های ابتدایی انقلاب و بعد از آن بپردازیم.

در بخش اول گفت‌وگو، او به نحوه انتخاب شدن خود به عنوان فرمانده سپاه پرداخت و نظر و تحلیل خود را در مورد شخصیت‌های شناخته شده اول انقلاب چون آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله منتظری، میرحسین موسوی، بنی صدر، بازرگان و رجوی پرداختیم. «اینجا»در بخش دوم گفت‌وگو منصوری اما اولین فرمانده سپاه تبدیل به یک منتقد تمام عیار شد و در سخنان خود راست و چپ را به باد انتقاد گرفت. او در این مصاحبه حرف‌هایی در مورد احمدی نژاد زد که ما به دلیل مصالح کشور از انتشار آن معذوریم.

او در این گفت‌وگو به علل تعطیلی حزب جمهوری، خیانت بنی صدر و قطب زاده، رفتار سیاسی برخی روحانیون، ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و علل شکل گیری این دو دولت و … پرداخته است.

متن کامل بخش دوم گفت‌وگوی اولین فرمانده سپاه با نامه نیوز را در زیر بخوانید.

******************

بخش اول گفتگوی ما با جنابعالی در بحث حزب جمهوری اسلامی به پایان رسید. بحث را با انفجار حزب جمهوری اسلامی آغاز کنیم، این اتفاق چه ضربه‌ای به نظام وارد کرد؟ آیا شهادت نیروهای شناخته شده انقلاب تاثیری بر روند اداره کشور داشت؟

کسانی که این انفجار را طراحی کردند تصور می‌کردند بعد از این انفجار حکومت سقوط خواهد کرد. آنها براین باور بودند جبهه های جنگ به هم می‌ریزند، مردم دچار بلاتکلیفی می‌شوند و زمینه ساقط شدن جمهوری اسلامی فراهم می‌شود. ولی در یک اتفاق عجیب کشور بدون هیچ مشکلی به کار خود ادامه داد. این حادثه سنگین و تلخ برای همه بود ولی موجب نشد که کار کشور مختل شود و اتفاق خاصی بیفتد.

بین سران نظام نیز مشکلی ایجاد نشد؟ یا حتی در بحث جایگزین کردن نیروهای جدید با نیروهایی که به شهادت رسیده بودند؟

نه، اتفاق خاصی نیفتاد. امام، آیت‌الله موسوی اردبیلی را جایگزین شهید بهشتی کردند و معاونین مسئولین شهید شده سریعا به عنوان سرپرست امور کار را به دست گرفتند.

اما قطعا این انفجار بر روی حزب جمهوری اسلامی تاثیراتی داشت.

بله، در مورد حزب می‌توان گفت این حادثه تاثیر داشت. شهادت آیت‌الله بهشتی باعث شد که لنگرگاه و ستون اصلی حزب ضربه بخورد. اما فراموش نکنیم که اگر شهید بهشتی هم بودند تاثیری چندانی در سرنوشت نهایی حزب جمهوری اسلامی به وجود نمی‌آمد. شاید حضور شهید بهشتی تنها باعث می‌شد انحلال حزب کمی به تاخیر بیفتد. در جلسه قبلی در مورد مشکلات حزب به صورت مفصل سخن گفتم. حوادث‌ سال ۶۲ به بعد نشان داد که اختلافات درونی حزب زیاد است. تا سال ۶۴ حزب روند عادی خود را ادامه داد اما از این سال به بعد این اختلافات به اوج رسید و در سال ۶۵ حزب جمهوی به طوری رسمی توانایی خود را از دست داد. باید اذعان کنم که نقش شهید بهشتی در حزب جمهوری اسلامی فوق العاده بود.

ولی براساس آنچه روایت شده است،معتقدم اگر شهید بهشتی بود، اختلافات حزب جمهوری اسلامی رخ نمی‌داد؟

نمی‌توان با اطمینان گفت. شما توجه کنید در زمان شهید بهشتی هم این اختلافات بود. در زمان شهید بهشتی، ماجرای شهید آیت پیش آمد، ماجرای بنی صدر اتفاق افتاد. بنابراین در زمان ایشان با آن شخصیت برجسته نیز اختلافات وجود داشت. این اختلافات هنوز هم در کشور وجود دارد و مسئله بنیادی است که حتی با حضور امام هم حل نشد. ما مشکلات مهمی در زمینه فرهنگی و اخلاقی داریم که نتوانستیم آن را حل کنیم. قانون گریزی در کشور ما یک مشکل ریشه‌ای است. ما در ایران ۱۲۰ سال است بحث قانون و رعایت آن را داریم که مشکلش حل نشده است.

به نظر شما اگر دبیرکل حزب فقط دبیر کل می‌ماند می‌توانست بر روند فعالیت‌های حزب تاثیر بگذارد؟ ببینید آیت‌الله خامنه ای دبیرکل حزب بودند و در کنار آن عهده دار ریاست جمهوری بودند. آیت‌الله هاشمی و آیت‌الله موسوی اردبیلی عضو شورای مرکزی بودند ولی ریاست قوای مقننه و قضائیه را برعهده داشتد. یعنی دغدغه‌شان بیشتر مسائل کشور بود تا مسائل حزب.

بله، درست است مقداری تاثیرگذار بود. اما ما در حزب مشکل اساسی داریم. در بین مامقداری فرد گرایی و قانون گریزی وجود دارد و تا این مسائل هست نمی‌شود کاری کرد. هیچ حزبی در این ۱۲۰ سال گذشته نتوانسته است مسیر خود را به درستی طی کنند و به تعطیلی کشیده شدند. این بسیار موضوع مهمی است که در کشور هنوز نظم یک مسئله لوکس است. هیچ دولتی هم هیچ اقدام موثری در این زمینه انجام نداده است. دولت هم جزئی از همین فرهنگ قانون گریزی در کشور است. شما می‌بینید که رئیس مجلس یک مصوبه دولت را غیرقانونی اعلام می‌کند، یعنی دولت یک حقوقدان ندارد به این مسائل رسیدگی کند؟

 برخی که می دانستند با وجود بهشتی به جایی نمی رسند، با او مخالف شدند

در مورد شهید بهشتی ابهامات گوناگونی وجود دارد برخی او را ستایش می‌کنند و عده‌ای دیگر از بدی‌های او سخن می‌گویند. نظر شما در مورد شخصیت ایشان چیست؟

ایشان به دلیل داشتن شخصیت استثنایی هم علاقمندان جدی و متعصب داشتند و در کنار آن دشمنان سرسختی نیز داشتند. اکثر شخصیت‌های برجسته دنیا اینگونه هستند. شهید بهشتی آدم بسیار باهوش، تحصیلکرده و مومنی بود که افراد ماجراجو و شارلاتان از ایشان خوششان نمی‌آمد. تعدادی از روحانیون به شدت با ایشان مخالف بودند. آنها می‌دانستند با وجود شهید بهشتی نمی‌توانند به جایی برسند و ایشان را رقیب خود می‌دانستند.حتی در اولین انتخابات ریاست جمهوری خیلی جدی ایستادند و به بنی صدر رای دادند که مبادا یک رئیس جمهور طرفدار بهشتی به قدرت برسد.

 خلخالی گفت ۴ نفر را اعدام می کنم اما می‌گویم کار تو بوده /خلخالی می‌گفت نمی‌خواهم بنی‌صدر از من ناراحت شود

مثل جامعه روحانیت؟

بله، یک نمونه همین بود. بگذارید خاطره‌ای برایتان تعریف کنم. در روز ۲۲ بهمن ۵۸ در میدان آزادی مراسم سالگرد انقلاب بود. به عنوان فرمانده سپاه در جایگاه ویژه بودم بنی صدر هم به عنوان رئیس جمهور در جایگاه حضور داشت. آقای خلخالی آمد و در کنار من نشست. ایشان هم با آن سابقه که از سال ۴۱ با امام بود از مخالفان شهید بهشتی بود. خودش می‌گفت که من از بنی صدر خوشم نمی‌آید اما دوست ندارم از دست من ناراحت باشد. او به من گفت ۴ نفر از سران خلق ترکمن را پاسدارهای شما گرفته‌اند و باید اعدام شوند. و بنی صدر اجازه نمی‌دهد این کار انجام شود. من امشب به گنبد می روم و کار را تمام می‌کنم اما می‌گویم منصوری دستور این اعدام‌ها را داده است. او می‌گفت من نمی‌خواهم رابطه‌ام با بنی صدر خراب شود.

خلخالی رفت همین کار را کرد و اعدام‌ها را انجام داد و گفت منصوری این کار را کرده است. فردا هم مجاهدین گفتند باید منصوری را بکشیم.

خلخالی می‌گفت چرا امام بیشتر به بهشتی توجه دارد تا من

 چرا خلخالی با آیت الله بهشتی مشکل داشت؟

چون فکر می‌کرد او باید جای بهشتی می‌نشسته است. چون فکر می‌کرد چرا باید محبوبیت من کمتر از بهشتی باشد؟ چرا باید امام بیش تر از من به بهشتی توجه کند؟ چرا باید او دبیرکل حزب باشد و من عضو شورای مرکزی حزب نباشم؟ آقای لاهوتی نماینده امام در سپاه بود. روزی ایشان به من گفت :« منصوری چرا تو باید در شورای مرکزی حزب باشی و من نباشم؟» آقای لاهوتی با بهشتی بد بود و طرفدار بنی صدر بود. این ها مسائل اساسی است که جوامع بشری را گرفتار می کنند.

طلحه و زبیرها دیروز بودند، امروز هستند و فردا هم خواهند بود

یعنی همان آدمهایی که دم از انقلاب می زدند به دنبال قدرت بودند؟

بله، شما فکر نکنید فقط طلحه و زیبر در تاریخ اسلام وجود داشتند. نه، از این جنس آدم‌ها دیروز بودند، امروز هستند و فردا هم وجود دارند.

خود شهید بهشتی هم از این مخالفت ها خبر داشت؟

بله، ولی یکی از خصوصیت های بی نظیر او این بود که اصلا به روی خودش نمی‌آورد. هرچه به او می‌گفتند علیه‌اش حرف می‌زدند اعتنا نمی‌کرد.

شهید بهشتی واقعا مظلوم واقع شد.

بله، حرف امام در مورد شهید بهشتی که او مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود واقعا دقیق بود. امام از روی احساسات حرف نمی‌زد و تمام سخنان او حساب شده و فکر شده بود. شهامت و عدالت آیت‌الله بهشتی بسیار عجیب است که همین نوضوع حرف زدن در مورد او را سخت می‌کند.

شهید بهشتی یکی از افراد قدرتمند انقلاب بود، با سعه صدر فوق العاده

به نظر می‌رسد شهید بهشتی قدرت فوق‌العاده‌ای در آن سال‌ها داشتند یا به بیان دیگری میدان بازی وسیعی داشتند؟

بله، شهید بهشتی از افراد قدرتمند انقلاب اسلامی بود که در کنار آن سعه صدر فوق‌العاده ای نیز داشت. او می‌گفت باید همدیگر را تحمل کنیم و لذا بنی صدر را تحمل کرد و در آخر بعد از اینکه هجمه‌‎ها زیاد شد گفتند که صبرمان تمام شده است اما به دستور امام سکوت می‌کنیم.

 بنی صدر خائن بود

در جلسه قبل اشاره کردید که شهید بهشتی می‌گفت اجازه دهید بنی صدر به جایی برسد که ما با او مخالفت کنیم. بنی صدر به کجا رسید که شهید بهشتی تبدیل به مخالف ایشان شد؟

 صحبت‌های بنی صدر در۱۷ شهریور بسیار بد بود. او در این سخنرانی چراغ سبز حمله دشمن به ایران را نشان داد. در ۱۰ آذر ۵۹ که روز عاشورا بود بنی صدر بازهم حرف‌های بد و تفرقه انگیزی زد. درحالی که کشور درگیر جنگ بود او از اختلافات سیاسی خود با حزب جمهوری اسلامی سخن گفت. با شنیدن این سخنان و دیدن رفتارهای بنی صدر، شهید بهشتی یقین پیدا کرد که حضور او برای مملکت خطرناک است. در اسفند ۵۹ سخنرانی کرد و گفت ریاست بنی صدر برای مملکت به صلاح نیست اما ما به خاطر امام سکوت می‌کنیم که این سکوت تا خرداد ۶۰ ادامه داشت.

شما هم از خیانت بنی صدر صحبت می‌کنید اما محسن رضایی و علی شمخانی عنوان می کنند این خیانت نبود بلکه استراتژی رئیس جمهور وقت برای جنگ با عراق بود. نظر شما در مورد این سخنان چیست؟

من کاری به صحبت افراد ندارم. من در مورد عملکردها صحبت می‌کنم. عملکرد بنی صدر چه بود؟ به نفع مملکت بود؟ چرا از مملکت فرار کرد؟ آیا با وجود این شواهد نمی‌توان گفت او خائن است!

 قطب زاده از دهه ۴۰ جاسوس سیا بود

می گفتند در جنگ به دنبال خیانت نبود؟

ولی ایشان خیانت کرد چون جاسوس سیا بود. شما فکر می‌کنید قطب زاده از کی کار جاسوسی خود را آغاز کرد؟ از دهه ۴۰! بختیار از سال ۲۷ جاسوس سیا بود.

یعنی رابطه سازمانی داشنتد؟

بله.

چگونه یک جاسوس سیا می‌تواند اینقدر در جمهوری اسلامی رشد کند؟

باید رشد کند. چون حمایت می‌شد و آموزش دیده بود که رشد کند.

به بحث حضور شما به وزارت خارجه برسیم .چگونه از سپاه به وزارت خارجه رفتید؟

بعد از استعفا از فرماندهی سپاه به من گفتند که در شورای رهبری سپاه بمانم اما من قبول نکردم و رفتم بخش فرهنگی سپاه را راه انداختم. تلویزیون و رادیوی سپاه را راه انداختم. غالب کارهای فرهنگی کشور در آن سال‌ها را ما انجام می‌دادیم. عزم جدی من رفتن به سمت کارهای فرهنگی بود. در سال‌های ابتدایی انقلاب بسیاری از کارهای فرهنگی در کشور را من و همکارانم انجام دادیم.

 رجایی خواست من به وزارت خارجه بروم

چگونه به وزارت خارجه رفتید؟

روزی شهید رجایی ضمن گفت‌وگو با من، از اختلافات خود با بنی‌صدر مبنی بر انتخاب وزیر خارجه خبر داد؛ در نهایت در جلسه‌ای با حضور شخص شهید رجایی و تنی چند از دوستان، معاونت‌های مختلف وزارت خارجه مشخص شد که در آن جلسه بنده به عنوان معاون فرهنگی و کنسولی وزارت خارجه انتخاب شوم.

بسیاری از اسناد وزارتخارجه درباره رابطه با انگلیس، آمریکا و اسرائیل در زمان بنی صدر از کشور خارج شد

بنی صدر به انتخاب شما اعتراضی نداشت؟

خیلی مخالف بود می‌گفت رجایی حق نداشت این کار را انجام دهد. فکر می‌کنم یک شکایتی هم به دادستان کل کشور کرد. قسمت حقوقی رئیس جمهور از رجایی شکایت کرد. اما عملا ما کار خود را کردیم. از اردیبهشت ۶۰ عملا بنی صدر رئیس جمهور نبود و از اوایل خرداد هم بساط خود را جمع کردند و بعد هم فرار کردند. یکی از مشکلات ما با بنی‌صدر خروج بسیاری از اسناد از وزارت خارجه قبل از حضور ما در این وزارتخانه بود، متأسفانه آقای ناطقی مدیر کل وقت کنسولی وزارت خارجه بسیاری از اسناد را از وزارت خارجه خارج کرده بود و توسط دفتر رئیس جمهور از کشور خارج شدند.

بخش عمده‌ای از این اسناد به روابط ایران و اسرائیل و انگلیس و امریکا در زمان پهلوی مربوط بود و تا آنجایی که ما اطلاع داریم این اسناد ابتدا به بلژیک فرستاده شد، اما سرنوشت اسناد هنوز هم مبهم است.

 احمدی نژاد شبیه هیچ کس نیست، نه رجایی نه بنی صدر/ او را دیگران اداره می‌کنند

شما هم با بنی صدر کار کردید و هم با شهید رجایی. با توجه به این تجربه بسیاری از طرفداران احمدی نژاد و البته خود ایشان رئیس دولت‌های نهم و دهم را با شهید رجایی مقایسه می‌کنند و مخالفان احمدی نژاد نیز او را با بنی صدر. به نظر شما احمدی نژاد به کدام یک از این دو نزدیک تر است؟

من هم می‌گویم حضرت علی هستم! گفتن که ملاک نیست. در زمان هاشمی و خاتمی بحث تجمل گرایی رواج پیدا کرده بود. طبعا بخشی از کشور از این شرایط ناراضی بودند و آمال خود را در دوران رجایی می‌دیدند و به دنبال کسی بودند مانند رجایی رفتار کند. احمدی نژاد این مسئله را می‌دانست و سعی کرد خود را به عنوان رجایی دیگر به مردم القا کند. هم بنی صدر بودن ایشان و هم رجایی بودنش حرف بی ربطی است. احمدی نژاد شبیه هیچ کس نیست.

احمدی نژاد از نظر فکری هم انسجام ندارد و خودش نیست و دیگران او را اداره می‌کنند، او اصیل نبود و… این مسائلی است که باید بررسی شود. حالا تاریخ کی صحت گفته من را روشن کند، نمی‎‌دانم. ضرباتی که او به کشور زده است بعید می دانم به این زودی ها جبران شود.

احمدی‌نژاد را برای کشور خطرناک می بینم، او عنصر صالحی نیست

احساس می کنم صریح سخن نمی گویید؟

چون مدرکی ندارم ولی من ایشان را یک عنصر صالح نمی دانم.

با احمدی نژاد دیدار داشتید؟

بله، قبل از ریاست جمهوری وقتی رفتارش را دیدم گفتم این آدم ثبات ندارد و برای مملکت خطرناک است.

 به مهره‌های اطراف احمدی‌نژاد مشکوکم

این از همان جنس تحلیل هایی است که در مورد بنی صدر گفتید؟

بله، آنها را گفتم خارجی هستند اما این را نگفتم. ولی در مورد مهره‌های اطراف او مشکوکم. دو ماه بعد از ریاست جمهوری احمدی نژاد، وزیر خارجه آمریکا( رایس) در ریاض کفت ما از دولت احمدی نژاد راضی هستم. ما از دولت او ضربه نمی خوریم.

کسی که در عدالت از علی(ع) تندتر بود یا عقب‌تر باید به او شک کرد

اگر از مردم بپرسید برخی می گویند احمدی نژاد ضد امپریالیست است و احتمالا نظر شما را قبول نکنند.

بنی صدر هم همینگونه بود. روشنفکر انقلابی در خط امام اما بعدش چه کرد؟ ما باید بدانیم به هرکسی که در عدالت از علی (ع) تند تر بود یا عقب تر بود باید به او شک کرد. تند رفتن افراد ملاک نیست.

 ۱۵ روز بعد از انتخاب احمدی نژاد گفتم کلاه بزرگی سر مملکت رفت

تحلیل خود در مورد احمدی نژاد را هم به سران کشور انتقال دادید؟

۱۵ روز بعد اینکه احمدی نژاد، رئیس جمهور شد گفتم که کلاه بزرگی سر مملکت رفت و حواستان جمع باشد. آقای بشارتی یک ماه بعد از شروع به کار کردن احمدی نژاد خدمت یکی از بزرگان نظام می رسند و می گوید که احمدی نژاد دارد مملکت را خراب می کند، ایشان می گویند، حالا قضاوت زود است و دوستان بروند کمک بکنند. به هرحال اقای بشارتی هم زنده است و می توان در این مورد شهادت بدهد.

 سال ۸۸ به شریعتمداری گفتم نگذارید احمدی‌نژاد دوباره رئیس جمهور شود

سال ۸۸ هم این هشدارهایتان را انتقال دادید؟

من ۸۸ پکن بودم. به حسین شریعتمداری گفتم حواستان باشد اصلا به صلاح نیست احمدی نژاد بار دیگر به ریاست جمهوری برسد. من ۶ ماه قبل از ۸۸ به آقای متکی گفتم آقا سر این انتخابات جنگ می‌شود. گفتم این انتخابات آخرین جایی است که می‌خواهند با نظام تسویه حساب کنند و انتخابات ۸۸ را آخرین فرصت خود می‌دانستند.

 موسوی جملات دهن پرکنی می‌گفت اما کار خاصی نمی‌کرد

به بحث وزارت خارجه برگردیم. مهندس موسوی با توجه به اینکه شما گفتید نیروی شناخته شده‌ای نبود چگونه توانست به کرسی وزارت خارجه برسد؟

مدت وزارت میرحسین موسوی کم بود، اما چون بیشتر کار تبلیغاتی انجام می‌دادند، زمینه‌ساز حضورش در جایگاه نخست‌وزیری شد، به‌طور مثال تیتر اول روزنامه‌ها و مجلات را با سخنانش به خود اختصاص می‌داد و جملات دهن‌پرکنی مانند ایجاد جبهه متحد اسلامی می‌زد که معمولاً در سطح شعار باقی می‌ماند و کار خاصی در همان ۳-۲ ماه که وزیر خارجه بود، انجام نداد. موسوی از جمله افرادی است که می‌توانند حرف‌های قشنگ بزنند و بگویند اگر بیاییم سرکار می‌توانیم به خوبی مملکت را اداره کنیم، ولی وقتی پای عمل می‌رسد از شعار تا عمل فاصله بسیاری دیده می‌شود.

مهندس موسوی را واقعا غرب ستیز می‌دانید یا این هم را هم در حد شعار می‌دانید؟

در شعار بله اما در عملکرد من کار فوق العاده‌ای از ایشان ندیدم. به طور مثال ایشان در فرهنگ چه کار ملموسی را انجام داد؟

شاید چون درگیر جنگ بود.

بله، قبول دارم ولی اگر حرف هم می‌زد تاثیر داشت.

پس نقش روزنامه جمهوری اسلامی در رسیدن او به مقامات مهم کشوری بسیار پررنگ بوده است؟

بله ، بی تاثیر نبود.

 موسوی قبول نکرد من وزیر امور خارجه شوم

در زمان مهندس موسوی هم در وزارت خارجه ماندید؟

در آن زمان میرحسین با من مشکلی نداشت اما بعد از اینکه نخست وزیر شد برخی اصرار داشتند که من وزیر خارجه بشوم که ایشان گفت نه. می‌خواست دوستان خود را بگذارد.

به شما پیشنهاد وزارت خارجه نشد؟

نه، بنی صدر که من را نمی‌پذیرفت. در زمان ریاست جمهور شهید رجایی هم این پیشنهاد نشد و موسوی هم به این پیشنهاد جواب منفی داد.

علت مخالفتشان چه بود؟

خوب من را همراه با خود نمی‌دید. موسوی با کسانی که در قبل از انقلاب فعالیت داشتند، خوب نبود.

چرا؟

او به جوان‌های ۲۰ ساله پست می‌داد اما انقلابی‌ها را تحویل نمی‌گرفت. شاید فکر می‌کرد از او حرف شنوی ندارند. بعد از اینکه نخست وزیر شد و نتوانست افراد مورد نظر خود را به وزارت کشور و خارجه ببرد مجبور شد ولایتی و ناطق نوری را قبول کند.

نخست وزیری میرحسین تحت فشارهای مجاهدین انقلاب بود

چه اتفاقاتی افتاد که در حالیکه میرحسین گزینه نخست وزیری آیت‌الله خامنه‌ای نبود، به این پست رسید؟

نخست وزیری میرحسین تحت فشارهای مجاهدین انقلاب بود. آقای هاشمی رفسنجانی و بهزاد نبوی، الویری ودوستانشان تاثیر فراوانی در رسیدن میرحسین به نخست وزیری داشت.

مجاهدین در مجلس گفته بودند ولایتی عضو انجمن حجتیه است

چرا مجلس با نخست وزیری آقای ولایتی مشکل داشت؟

مجاهدین در مجلس مطرح کرده بودند که ولایتی انجمن حجتیه‌ای و راستی است.

 هاشمی از دکتر ولایتی خوشش نمی‌آمد

به نظر می‌رسد رابطه خوبی با آقای خرازی، وزیر خارجه دولت خاتمی ندارید؟

متأسفانه در دوره مدیریت خرازی ضعف‌های وزارت خارجه چند برابر بیشتر و به همین ترتیب نقاط قوت آن نیز از بین رفت و ما یک موضعگیری مناسب و یک برنامه‌ریزی منسجم در سیاست خارجی خود نداشتیم. به نظر بنده آقای ولایتی با خرازی خیلی فرق داشت.

خرازی نه مبارز بود و نه باسواد. ایشان یک برادر مجتهدی دارد که از طریق ایشان مدارج ترقی را طی کرده است. خاتمی باید ولایتی را یا معاون اول و یا وزیر خارجه می‌کرد. باید به شما بگویم که هاشمی نیز از دکتر ولایتی خوشش نمی‌آمد.

اما به نظر می رسد آقای ولایتی زیاد به ایشان علاقه دارند؟

این اخلاق آقای ولایتی است. او با کسی در نمی‌افتد.

چندسالی است در جریان اصول گرایی، طیف جدیدی به نام پایداری با رهبری آیت الله مصباح یزدی شکل گرفته است. شما به عنوان یک چهره انقلابی، این گفتمان را در جریان انقلاب و بعد از آن دیده بودید؟

تا سال ۶۶ بحث اصول گرا و اصلاح طلب مطرح نبود. حداکثر اختلاف بر سر اقتصاد آزاد و دولتی بود. برای بار اول بهزاد نبوی در سال ۶۷ این جریان‌های سیاسی را برای کشور تعریف کرد. این تعریف‌ها بازی است . هم اصلاح طلب بد داریم و هم اصولگرای بد. آیا اصلاح طلبان قانون گرایی می‌کنند؟ آیا تا حالا شما از اصولگرایان قانون مداری مشاهده کردید؟ کشور ما قرار نیست براساس این تعاریف شکل بگیرد.

 اولویت اول هاشمی دنیاست بعد آخرت

با توجه به تحلیل‌تان در مورد احمدی نژاد، در مورد هاشمی رفسنجانی چه نظری دارید؟

ایشان اولویت اولش دنیاست بعد آخرت. مقام معظم رهبری اما اولویتش آخرت است و بعد دنیا. برای هاشمی رفسنجانی تجمل، فرش ابریشم و امثال اینها مهم است اما آقای خامنه‌ای زیلو کف حسینیه خود می‌اندازد. هاشمی اعتقاد دارد که اگر قرار است ما به تجمل برسیم پس باید با آمریکا کنار بیاییم. بر اساس همین تفکر هرکسی به غیر از این باشد را به تندروی متهم می‌کند و می‌گوید تازه به دوران رسیده هستند.

در دهه ۶۰ هم بود؟

دو نظر است. یکی این که ایشان عوض شده است. یکی دیگر اینکه در دهه ۶۰ فضا آنقدر ضد تجمل بود که اصلا نمی توانست در آن فضا حرف دیگری بزند ولی بعد از جنگ تفکراتش عوض شد.

وقتی رئیس دولت اصلاحات وزیر ارشاد شد، پدرش گفت وای به حال این مملکت

رییس دولت اصلاحات را چگونه می بینید؟

او هم نه تنها همین ویژگی‌های هاشمی را دارد بلکه واقعا با غرب علیه جمهوری سازش کرد. او وقتی وزیر ارشاد شد، پدرش گفت وای به حال این مملکت! هستند آدم هایی که شهادت می دهند که آیت الله خاتمی این حرف را زد.

خاتمی اصلا به روحانیت نمی خورد. روحانیت راست می گوید و حرف هایش مبنای فقهی دارد و قتی او می گوید من بین دین و آزادی، آزادی را انتخاب می کنم این مبنای دینی دارد؟ خیلی حرف های دیگر او هم اینگونه است.

از سال ۷۴ برخی می گفتند رئیس دولت اصلاحات رییس جمهور است، از عجایب روزگار است 

در مورد انتخاب خاتمی چه نظری دارید؟

از عجایب روزگار این است که از سال ۷۴ بعضی ها می گفتند رئیس جمهور خاتمی است.

ولی سال ۷۶ اکثریت معتقد بودند که ناطق رئس جمهور است؟

بله، اما جریانی اعتقاد داشت که خاتمی رئیس جمهور بعدی ایران است.

شما می دانستید ناطق رئیس جمهور نمی شود؟

نه، ولی عملکرد خاتمی را درجهت انقلاب نمی‌دانم. وقتی وزیر ارشاد بود در هیات دولت می‌گفتند در ارشاد ۵ وزیر وجود دارد یک معاون! ایشان در وزارت ارشاد کاره‌ای نبود. اصغرزاده و تاج زاده وابطحی همه کاره بودند. وقتی هم رئیس جمهور بود به او می‌گفتند تدارکات چی!

 من اعتقاد دارم که منتظری ساده لوح بود اما باسواد، با همت و عالم؛ اما کروبی …

مهدی کروبی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ او رئیس مجلس بود؟

من با کروبی در زندان زندگی کردم. به او بگویید نظراتش را در یک صفحه بنویسید، اگر توانست. بروید امتحان کنید. من در مورد کروبی بی خود حرف نمی زنم.

کروبی به کشور خیلی لطمه زد به ویژه در زمان ریاستش بر بنیاد شهید که هنوز هم درست نشده است.من اعتقاد دارم که منتظری ساده لوح بود اما باسواد، با همت و عالم؛ اما کروبی …

 نامردی است که می گویند آیت الله مصباح به مبارزه اعتقادی نداشته

در مورد مصباح یزدی چه نظری دارید؟ ایشان را انقلابی می‌دانید؟

بنده یاد ندارم ایشان پست اجرایی داشته باشد، او همیشه کار علمی کرده است ولی در جریان مبارزه بوده است و یک عده نامردی می‌کنند که می‌گویند او به مبارزه اعتقاد نداشته است. ایشان قبل از انقلاب طرفدار فعالیت‌های انقلابی بود. خیلی‌ها انقلابی بودند و آرام حرکت می‌کردند مانند شهید باهنر. باهنر هم آرام بود ولی از من خیلی انقلابی تر بود. یک عده از روی تسویه حساب‌های شخصی حرف می‌زنند.

 به کروبی گفتم برفرض رای داشتی الان میگویند برو، برو

شما در سخنان خود به دو اسم اشاره کردید. سید احمد خمینی و بهزاد نبوی. در مورد نقش این دو بگویید.

این دو تاریخ انقلاب خیلی نقش دارند. کروبی را سید احمد به انقلاب آورد. وگرنه کروبی هیچ چیز ندارد. سال ۸۶ با جمعی به چین آمد به او گفتم که شما دوباره نامزد نشوید و کار خود را انجام دهید. او گفت دوستان اصرار می‌کنند که بیا و مشکلات کشور را حل کن. من با آقای کروبی حرف دارم. برفرض که حق باشما بود و رای مردم متعلق به شما بود. تو آمده بودی خدمت کنی، به تو گفتند برو کنار، چرا نرفتی؟ در اسلام برای ما پست ارزش ندارد. اصالت در این است که با اخلاص خدمت کنیم. اینها در مورد این سوال هیچ جوابی ندارند بدهند. من سال‌هاست دیگر کار اجرایی نمی‌کنم.

 روزی که روحانی شعار ۱۰۰ روز را مطرح کرد فهمیدم اینکاره نیست

در مورد دولت روحانی چه نظری دارید؟

بنظر میرسد که او موفق نخواهد بود. نه در اقتصاد، نه درسیاست و نه در فرهنگ.

شما هم قبول دارید که مذاکره پاشنه آشیل دولت یازدهم است؟

یکی مذاکرات است. روحانی همان حرف‌های احمدی نژاد را می‌زند.

یعنی روحانی از خاتمی و احمدی نژاد بهتر نیست؟

در همین حدود است اما دست به عصا تر راه می رود. احمدی نژاد خیلی بدون حساب به آب می زد. دولت یازدهم اعتقاد دارد که مشکلات دولت احمدی نژاد به حدی است که اول باید آن را حل کرد بعد به مسائل بعدی رسید.

خوب، ایشان که می‌گفت من درست می‌کنم. پس شما برای چه آمدی؟ مردم به تو رای دادن این مسائل را حل کنید. آن روز که گفت من ۱۰۰ روزه مشکلات کشور را حل می‌کنم، فهمیدم او این کاره نیست.

 در مذاکرات می‌خواهند ما را به سبک قورباغه پخته بخورند

مذاکرات هسته‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من امیدی به حل این پرونده ندارم. ما را به همین ترتیب نگه می‌دارند و مذاکرات ادامه خواهد داشت. قرار است ما را به سبک پختن قورباغه بخورند.

 عملکرد تیم مذاکره کننده را موفق می دانید؟

بله، تیم خوبی هستند اما ماموریت بدی دارند. ظریف و عراقچی آدم حسابی و کارکرده هستند ولی بزرگ ترین اشتباهشان این است که قبول کردند در این میدان بازی کنند. ما باید به داخل توجه بیشتری داشت باشیم و کاری کنیم که بتوانیم از خاک طلا بسازیم.

ببینید ما چه کشورهایی را آباد کردیم. ۵۰ سال است که ماشین مونتاژ می‌کنیم. پژو فرانسه از طریق ایران احیا شد. چین ۱۶ سال است قطعه سازی را از صفر شروع کرده است و من قول می‌دهد تا ۳ سال دیگر تمام بازار ایران را بگیرد. من فکر می‌کردم روحانی جلوی این داستان واردات بی رویه را از چین را بگیرد که نشد!

 با انتقال پرونده هسته‌ای از شورای امنیت ملی به وزارت خارجه موافق بودید؟

فرقی نمی‌کند اما وزیر خارجه بسیار درگیر مذاکرات شده است و این ضربه سختی به وزارت خارجه است. بسیاری از معاونان نمی‌توانند وزیر را ملاقات کنند.ضربه سختی به وزرات خارجه خورد. و روابط خارجی ما تحت تاثیر این پرونده است.

Share