تغییر کاربری، بلای جان گیلان/افق روزگار و افق انتظار در آثار سعدی به روایت فاضلی
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در سال های اخیر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در گیلان به یکی از موضوعات داغ محافل رسانه ای و کارشناسی تبدیل شده بود و متاسفانه با وسعت یافتن ابعاد این مشکل، عوارض آن دامنگیر تمامی اقتصاد استان شده است.
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا با مرور روزنامه های صبح گیلان همراه ما باشید:
تغییر کاربری، بلای جان گیلان
روزنامه خزر در سرمقاله خود نوشت:سالانه ۳ تا ۴ هزار هکتار از اراضی گیلان تغییر کاربری می یابد. این را معاون دادگستری گیلان اعلام کرده است. یکی از معدود مواردی که به طور رسمی میزان تغییر کاربری اراضی کشاورزی گیلان اعلام می شود.
در سال های اخیر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در گیلان به یکی از موضوعات داغ محافل رسانه ای و کارشناسی تبدیل شده بود و متاسفانه با وسعت یافتن ابعاد این مشکل، عوارض آن دامنگیر تمامی اقتصاد استان شده و مسائل بیشتری از جمله مهاجرت به شهرها، گسترش دستفروشی، تخریب محیط زیست و مناظر طبیعی استان و… را پدید آورد. موضوعی که البته بیان آمارهای آن با سکوت مسئولان مربوطه مواجه بود. بنابراین اکنون اعلام میزان تغییر کاربری اراضی کشاورزی گیلان از سوی یکی از مسئولان دادگستری را باید به فال نیک گرفت و آن را حرکتی در جهت شناخت ابعاد مسئله و تلاش برای جلوگیری از تداوم آن دانست.
حجم عظیم تغییر کاربری اراضی کشاورزی گیلان چهره واقعی این استان را تغییر داده است و اگر راه علاجی برای آن یافت نشود، بی گمان در سال های نه چندان دور شاهد مشکلات و بحران های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی در این استان خواهیم بود.
افق روزگار و افق انتظار در آثار سعدی
گیلان امروز به مناسبت اول اردیبهشت روز سعدی یادداشتی از فیروز فاضلی مدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان منتشر کرده است:
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافتههای من و تو بازی است
در مورد سعدی آنچه در ذهن من است جامعیت است او هم به فرم و هم به محتوا توجه داشته است. در هر عرصهای از نظر فرم مطرح است، غزل، قصیده، مثنوی. در محتوا هم در هر محتوایی مطرح است جز یکی که احساس من این است که از روی رندی وارد آن عرصه نشده است آن هم عرصه حماسه است که آن را خاص فردوسی میدانست. خود سعدی گوید:
شبی زیت فکرت همی سوختم چراغ بلاغت بیفروختم
پراکنده گوئی حدیثم شنید جز احسنت گفتن طریقی ندید
هم از جنس نوعی در آن درج کرد که ناچار فریاد خیزد زدرد
که فکرش بلیغ است و رایش بلند در این شیوه است زهد و طاعات و پند
نه در خشت و کوپال و گرز گران که این شیوه ختم است بر دیگران
اینکه اینقدر رند و باهوش بوده و درک آن را داشته که حماسه ذاتی شاعر است لذا به حماسهسرائی نپرداخته و آن را خاص فردوسی میدانست.اشتباهی که برخی دیگر مانند نظامی، امیر خسروی و دهلوی کردند و نتوانستند آنطور که باید از عهده برآیند از همین حیث میتوان بر هوش سعدی باخبر شد.اگر به آثار سعدی نگاه کنیم در آثارش چند مشخصه بارز است نخستین مشخصه بازبودن متون سعدی است: یعنی این که متن به قول گادامر، فیلسوف آلمانی که معتقد بود اثر دو افق دارد؛ افق روزگار و افق انتظار، افق روزگار سعدی مربوط به قرن هفتم است ولی انتظارات زمان خودمان را از آن برداشت میکنیم یعنی مثل برخی متون متوقف در زمان خودشان نشدهاند پرواضح است که شعر یا اثر ادبی یک تجربه شخصی است اصل این است که وقتی با یک زبان پیوند میخورد شخصی و در یک زمان محدود باقی نماند و جنبه انسانی و جهانشمول به خود بگیرد به خاطر همین است که خود سعدی هم میدانست که گفتنش دیگرگونه است «همه گویند ولی گفته سعدی دگرست» امروزه ما میتوانیم با آثار سعدی گفت و گو کنیم برای همین است که از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، مردمشناسی و حتا مدیریت بحثهای عمدهای درمورد الگوهایی که سعدی برای زمان ما ارائه کرده، وجود دارد. این مساله با آن افق روزگار نیز همراه بوده است اگر بخواهیم در نظر بگیریم که مردمان قرن هفتم چگونه میزیستند و چه میپوشیدند حتا تعاملشان با حکومت چگونه بود از کودکی تا پیری را چگونه سپری میکردند.
آثار سعدی آئینه تمام نمای قرن هفتم است و از این لحاظ به راحتی میتوان گفت که کمنظیر است دنیا را با زبانی زیبا ارائه دادن، زبانی که سهولت دارد و هم امتناع مختص سعدی است، سهولت دارد چون قابل درک برای همه است توصیفی رئالیستی از دنیاست و امتناع دارد چون شاعر را بکر باقی میگذارد و تقلیدناپذیر جلوه میدهد همهی کسانی که به تقلید سعدی رفتهاند به عجز خود اعتراف کردهاند جالب این است که در این تقلیدها نیز سهولت و امتناع دیده میشود به سهولت وارد این عرصه میشوند اما با امتناع از آن خارج میشوند. نکته دیگر در مورد سعدی این است که کلام او حیاط خلوت ندارد و به قول یاکوبسن استعاره بنیاد نیست، بلکه مجاز بنیاد است.
همانی هست که دیده میشود سعدی را اگر تا امروز میستاییم و بعدا هم همچنان همراه کاروان بشریت خواهیم داشت به خاطر تردستی در بیان است بیپروا آنچه را به ذات انسان وابسته است بیان میکند حتما از قدرت حاکمان زمان خود نیز بیمناک نیست و رندانه آنان را پند میدهد؛ «به نوبتند ملوک اندرین سرای سپند، کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای» جوانی میکند، در پیری خردورزی را آموزش میدهد و در یک کلام تمام تجربیات یک انسان را بیان میکند اندیشهای را که دارد با زبان صریح و واقعگرایانه میگوید و اندیشه خود را پشت زبان پنهان نمیدارد و خود را دیگرگونه جلوه نمیدهد. او نیز عرفان را ترویج میکند اما نه در گوشهی خانه، خویشتن شناسی خود را با جهانشناسی عجین میکند، سیر در آفاق میکند مردمان را آنگونه که هستند میبیند و همه را فشرده کرده و برای خود درونی میکند. و برای اینکه تجربهاش برای دیگران باقی بماند مانند معلمی به انسان به نوع انسان تعلیم میدهد. زبان فارسی مرهون سعدی است او به ما آموخت که افکار بلند را میتوان با زبانی ساده و به دور از هرگونه پیچیدگی ارائه کرد. معلمی در زبان این است که شخص بتواند مشکلترین مسایل را به سادهترین زبان همه فهم کند و سعدی این الگو را برای تاریخ باقی گذاشت. سعدی به شناخت مردم، جامعه و زمانه خویش یک جامعهشناس، مردمشناس و حکیم بلامنازع است و به گردن زبان فارسی نیز حقی ویژه دارد.
یک بام و دو هوای توسعه اینترنت در ایران
معین نوشت:با وجود گذشت سال ها از ورود اینترنت به کشورمان، به نظر می رسد نگاه به این پدیده به عنوان یک تهدید، هنوز هم سنبه پرزوری دارد؛ نکته یی که کارت زرد اخیر مجلس به وزیر ارتباطات به بهانه افزایش توسعه شبکه و پهنای باند اینترنت را می توان تاییدی بر آن دانست
ایران کشوری است که در سال ۱۹۹۳ میلادی به عنوان دومین کشور خاورمیانه یی به جمع دارندگان اینترنت پیوست. شاید در آن زمان کمتر کسی تصور می کرد این شبکه ی جهانی روزی به بزرگ ترین پدیده ی قرن تبدیل و بسیاری از جنبه های زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان به آن وابسته شود ولی امروزه زندگی بدون اینترنت برای بسیاری از ما یک کابوس است و زندگی شخصی و حرفه یی ما را زیر تاثیر قرار می دهد. این تاثیر به حدی قوی است که حتی کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه را نیز در بر می گیرد و کشور ما ایران نیز بدون شک از این قاعده برکنار نیست.
طی سال های اخیر و با وجود رشد فزاینده ی سرعت و گستره ی اینترنت در سراسر جهان و پیشرفت روزافزون ابزارهای تسهیل کننده ی استفاده از آن، کشور ما تا حد زیادی از این قطار پیشرفت جا مانده و اینترنت آهنگ رشد کندی در ایران داشته است؛ رخدادی که بیش از هر چیز ریشه در نگاه های آمیخته با تردید و حتی گاه امنیتیِ افراد یا نهادهای دارای نفوذ به این پدیده دارد.
این محدودیت ها در حالی است که کشورمان جمعی از فعال ترین کاربران اینترنت را در خود جای داده است و طبق آمار، ایران هم اکنون بیشترین شمار کاربران اینترنت در خاورمیانه را دارد. این اشتیاق برای استفاده ی بیشتر و هرچه آسان ترِ کاربران از اینترنت، بدون شک در تناقض با سیاست هایی قرار دارد که طی سال های اخیر از سوی افراد یا نهادهای مسوول در این حوزه اعمال شده است. این سیاست ها در ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی، ایران را در پایین ترین رتبه ی سرعت اینترنت در جهان و حتی پس از کشورهایی نظیر عراق و افغانستان قرار داد. به این ترتیب، در همسنجی با کشوری نظیر کره ی جنوبی که با داشتن سرعت دانلود ۲۰ هزار کیلوبیت (ضریبی برای انبارش و انتقال داده های اینترنتی) در صدر کشورهای دارای بیشترین سرعت اینترنت در جهان قرار دارد، این سرعت ۵ تا ۸ کیلوبیتی رقمی بسیار ناچیز و پایینتر از استانداردهای جهانی است.
دیدگاه