مرور روزنامه های صبح گیلان:

​پیشنهاد وسوسه‌برانگیز مالک ملوان به فیروز کریمی/ دروغ که مالیات ندارد، دارد؟!

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سیروس محجوب مالک باشگاه ملوان برای تمدید قرارداد ۳ ساله فیروز کریمی پیشنهاد ۳ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومانی به او داده است که در نوع خود قرارداد سنگینی به حساب می‌آید.

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا با مرور روزنامه های صبح گیلان همراه ما باشید.

پیشنهاد ۳ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومانی مالک ملوان به فیروز کریمی
گیلان امروز نوشت: مالک باشگاه ملوان انزلی برای تمدید قرارداد فیروز کریمی پیشنهاد وسوسه‌برانگیزی به او داده است.سیروس محجوب مالک باشگاه ملوان برای تمدید قرارداد ۳ ساله فیروز کریمی پیشنهاد ۳ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومانی به او داده است که در نوع خود قرارداد سنگینی به حساب می‌آید. صحبت‌هایی که مالک باشگاه با کریمی انجام داده به پیروزی‌های اخیر ملوان ارتباطی ندارد و این مذاکره به حدود یک ماه قبل بازمی‌گردد.

مالک باشگاه ملوان به کریمی گفته در صورت کسب سهمیه آسیایی در سال اول یا دوم، پاداش ۷۰۰ میلیون تومانی برای وی در نظر گرفته و اگر بتواند ملوان را در برنامه ۳ ساله قهرمان کند، این پاداش به یک میلیارد خواهد رسید. یک منبع موثق درباره دلیل پیشنهاد وسوسه‌انگیز محجوب به فیروز کریمی در توضیح کوتاه به خبرگزاری تسنیم گفت که محجوب علت کارش را ایجاد حاشیه امنیت برای مربی می‌داند تا وی بتواند تیم را بر اساس برنامه چند ساله قهرمان کند.

این مذاکره به صورت مستقیم بین مالک باشگاه و کریمی انجام شده و طرفین قرار است پیش از بازی با سپاهان درباره تمدید قرارداد صحبت کرده تا قرارداد بین آنها بسته شود. اگر این اتفاق رخ دهد، در تاریخ باشگاه ملوان بی‌سابقه خواهد بود.

img_54e8babf8f8eb
دروغ که مالیات ندارد، دارد؟!
اکبر محبوبی فر در ستون چند لجظه زندگی سوال جواب نوشت:همسایه ام می گفت: گاهی بزرگترین گرفتاری ها و دردسرهای انسان از عضو کوچکی به نام زبان ناشی می شود؛ من در مورد زندگی به ندرت دروغ می گویم، البته بعضی ها دور از جان شما می گویند در حیطه کاری اصلا نمی شود دروغ نگفت و اگر دروغ نگویند کارشان پیش نمی رود و در جاهایی هم مجبورند دروغ بگویند!
بعضی ها هم با خنده و شوخی دروغ می گویند و خودشان را لو نمی دهند و توجیه قشنگی هم دارند که اولا دروغ مالیات ندارد، ثانیا آدم های دور و برمان ظرفیت راست شنیدن را ندارند، اما به این نکته هم اشاره می شود، خیلی ها اصلا دوست ندارند دروغ بگویند و حتی با دروغ مصلحتی نیز مخالفند و کلا از دروغ بیزارند، لیکن همین واژه چهار حرفی «دروغ» سبب مشکلاتی در خانواده ام شد؛ اشتباه من این بود که همیشه در اداره از مستاجر بودن و کرایه خانه می نالیدم و هر وقت این بحث مطرح می شد دوست و همکارم مرا ترغیب به خرید خانه می کرد و آنقدر در این کار اصرار ورزید و سمج شد که بالاخره یک روز به او گفتم: فلانی یک واحد آپارتمان با وام چهل میلیون تومان قول نامه کردم، خدا را شکر راحت شدم و ششدانگ به او دروغ گفتم و شیرین ترین دروغی بود که به دلم چسبید و همکارم گفت از این بهتر نمی شود، تو از پشت دیوار خواسته ها گذر کردی و از آسمان آرزوهایت ستاره چیدی؛ حالا بفرمایید چه وقت باید با یک شاخه گل برای عرض تبریک خدمت برسیم؟ در همین هنگام تلفن روی میز زنگ خورد و همکارم گوشی را برداشت، حدس می زنید چه اتفاقی افتاد؟ به دور از انتظار همسرم پشت خط بود، همکارم قبل از این که گوشی را به من بسپارد گفت: خبر خوشی شنیدم، خیلی خوشحال شدم خانه نو مبارک، من فورا میان حرف های او دویدم گفتم: بنده خدا، عیالم از این ماجرا بی خبر است! همکار عزیز، کدام آپارتمان؟ پولمان کجا بود؟!
همکارم با تعجب نگاهم کرد و گفت این نیز چند لحظه از زندگیست.

so-3 ۷۲۸۹۱ Pag1pdf13 mo-3 go-3

Share