فرهاد پردخته

مراقب باشیم؛ جامعه به سمت شکاف طبقاتی نرود !

مراقب باشیم؛ جامعه به سمت شکاف طبقاتی نرود ! عدالت یعنی بستر رشد را برای همه فراهم کنیم و اگر کسی خواست همت بیشتری از مسیر مشروع به خرج دهد وپیشرفت کند، راه برای او بسته نباشد. به نام خداوند لایق بندگی از بزرگترین منکرات در جامعه ما دزدی، فساد، رشوه و خوردن حق یکدیگر […]

مراقب باشیم؛ جامعه به سمت شکاف طبقاتی نرود !
عدالت یعنی بستر رشد را برای همه فراهم کنیم و اگر کسی خواست همت بیشتری از مسیر مشروع به خرج دهد وپیشرفت کند، راه برای او بسته نباشد.

به نام خداوند لایق بندگی

پردختهedاز بزرگترین منکرات در جامعه ما دزدی، فساد، رشوه و خوردن حق یکدیگر است.
طرح بحث «جنگ فقر و غنا» از سوی امام راحل در سال‌های آخر عمرشان، موضوع را جنگ به معنای جنگ فقیر و غنی نمی دانستند و این نگاه که فقرا قرار است به جنگ اغنیاء بروند، یک تحلیل نا درست از سخن امام است؛ چرا که قطعا امام چنین مرادی را از سخن خود نداشته‌اند؛ جنگ فقر و غنا همچنین به این معنا نیست که همه در جامعه فقیر شوند، در حالی که بسیاری فکر می کردند عدالت یعنی توزیع فقر، بدین معنا که همه از نظر مالی ندار باشند تا افراد در جامعه مساوی باشند!
جنگ فقر و غنا به معنای مبارزه با سیستمی است که باعث پیدایش طبقه دو گانه فقیر و غنی شده است؛ نظامی که در آن فقر به رسمیت شناخته شده و گروهی غنی و گروهی فقیر می شوند. جامعه ای که به سمت شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت و توسعه فقر در قسمتی از جامعه و انباشت ثروت در بخش دیگری از جامعه می شوند، نه مطلوب است نه پایدار؛ نه اسلامی است ؛نه اخلاقی و نه باقی می ماند. البته اینکه در جامعه هرکس به اقتضای توان و همتش مزد می گیرد یک قاعده است و اگر انتظار داشته باشیم که کسی که بیشترکار می کند و کسی که کمتر کار می کند یک اندازه از مواهب بهره بگیرند به معنای از بین بردن انگیزه ها و تلاش‌هاست که این هم یک نابرابری و بی عدالتی است.
جامعه ی مطلوب جامعه ی تساوی نیست؛ جامعه ی عدالت محور است، عدالت یعنی بستر رشد را برای همه فراهم کنیم و اگر کسی خواست همت بیشتری به خرج دهد و توان آن را داشت و خواست بیشتر پیشرفت کند از راه مشروع ، راه برای او بسته نباشد؛ این جامعه ، جامعه ای است که توسعه ی امکانات در آن به قومیت و قبیله و نژاد و مذهب ، عنوان و پست ومقام وابسته نیست؛ جامعه ای است که در آن اگر کسی خواست پیشرفت کند، از مسیر مشروع عدالت محور بتواند رو به جلو حرکت کند.
در تاریخ نگاشته اند کسی که به شاه ساسانی کمک زیادی کرده بود حاضر بود تمام مایملکش را به او بدهد تا پسرش تحصیل کند، اما اجازه نیافت. انقلاب اسلامی ما هم وقتی پدید آمده اگر آن را با این نگاه تحلیل کنیم، بسیاری پایه های عدالت را در دهه نخستین خود ایجاد کرد؛ یک انقلاب اجتماعی ایجاد کرد؛ طبقات اجتماعی را به هم ریخت، فرصت تحصیل را ایجاد کرد و این حجم بالای دانشجویان که از روستاها و شهرستان‌های کوچک برای تحصیل به شهرهای بزرگ آمدند و تغییر طبقه اجتماعی دادند (یکی از نمادهای آن است) نشانگر این واقعیت است. واقعیت این است که امیرالمومنین (ع) هیچ وقت با اصل ثروت اندوزی و پیشرفت مشروع مقابله نکردند؛ بلکه جلوی آن نظامی را که باعث می شود بخشی از هزینه ها به دوش گروهی و بخشی از سرمایه ها به دوش گروهی دیگر باشد را گرفتند تا جامعه طبقا تی شکل نگیرد.
قانونی که به شکاف فقیر و غنی منجر شود عادلانه نیست و باید اصلاح شود. ممکن است در محکمه ای نتوان یک گروه و طبقه را محکوم کرد، اما در پیشگاه عدالت واقعی که قانون باید در محضر آن زانو بزند، محکوم است. در جامعه امروز، هر مشکل اجتماعی را که می بینیم بخش بسیار ی از آن تابع فساد و تبعیض است؛ توزیع فقر عدالت نیست؛ به هم زدن تمام ساختارها و به سمت تساوی غیر ارزشمند رفتن عدالت نیست، بلکه عدالت ، بستر و امکانات مناسب برای همه فراهم کردن است.
امروز بخش های از جامعه و فرهنگ بیمار است که همه این‌ها به شاخص های گفته شده بر می گردد، در جامعه ای که آمار بیکاری در آن بالاست، فرهنگ آن هم دچار بیماری می شود (ولو آنکه شما هزاران سخنرانی ، همایش و فراخوان فرهنگی ترتیب دهید)، جامعه ای که در آن فقر وجود دارد (و به تعبیر پیامبر(ص) کفر که به مراتب از فسق بالاتر است را پدید می آورد) مدیران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که تصدی امور کرده‌اند و می کنند، باید قبل از از هر امری به این شاخصه ها توجه کنند؛ زیرا در صورت توجه به این موارد، سایر شاخصه ها هم خود به خود راه خود را برای حل موضوع می یابند و می توان از این طریق امور دیگر را حل کرد.

اگر در جامعه ای فقر باشد، آن جامعه به هزاران مشکل همچون اعتیاد ، فحشاء و دهها منکر دیگر دچار می شود، جامعه ای که بیکار است جامعه ای فقیر دارد، و باید برای از بین بردن فقر مسئله کار را حل کنیم و برای از بین بردن بیکاری باید همه جانبه سرمایه گذاری کرد.
موضوع «فساد» به عنوان یکی از مشکلات جدی جامعه امروز ماست. متاسفانه بخش هایی از جامعه ما دچار فساد شده است. اگر هم این فساد واقعی نیست، حداقل در ذهن بخش زیادی از جامعه ، این فساد پررنگ است. احساس فساد برای جامعه از خود فساد بسیار بد تر است. احساس فساد باعث می شود افراد سالم جامعه خیال کنند در یک مسابقه عقب مانده اند و ناخودآگاه آنها هم به فساد دچار می شوند. ما اگر احساس کنیم همه جامعه فاسد است انگیزه های شخصی مان برای ایستادن مقابل فساد بسیار کمرنگ می شود؛ اما اگر احساس کنیم جامعه سالم است برای فاسد شدن دنبال بهانه می گردیم.
جامعه فاسد احتیاج به نهادهایی دارد که دائما آن را رصد کنند، هیچ عاملی برای مقابله با فساد در هر دسته و طبقه، با هر میزانی که باشد، بهتر از نظارت اجتماعی خود مردم نیست. اگر ما واقعا می خواهیم از جامعه مان فساد رخت برببندد، بهترین راه آن گسترش رسانه های عمومی و نظارت عمومی است؛ زیرا نظارت دولتی به تنهایی کافی نیست. اگر می خواهیم جامعه از فساد تهی باشد، باید بپذیریم که بخش هایی از جامعه مانند یک موجود زنده خودش را بررسی کند تا در مقابل درد فریاد بکشد. اگر جامعه دچار درد نشود ممکن است یک بیماری یکباره او را از پا بیندازد؛ درد و تب یک نعمت است زیرا باعث می شود ما یک بیماری را طبابت و درمان کنیم.
یکی از کاردکردهای نهاد نظارتی تهذ یب درون سازمکانی است؛ که الزاما” در حوزه سیاسی محدود نمی شود و شامل تمام حوزه ها است که نگاه معنوی بدان متاسفانه ضعیف است.
بحث امر به معروف و نهی از منکر به تنهایی یک واجب اخلاقی و دینی نیست؛ بلکه یک واجب فطری بشر است، اما بسنده کردن آن به بعضی گروه‌ها و در برخی حوزه ها، تقلیل موضوع است، بنابراین تنها منکر در جامعه ما فقط بدحجابی نیست؛ بلکه از بزرگترین منکرات در جامعه ما دزدی، فساد، رشوه و خوردن حق یکد یگراست؛ که بخش عظیم آن پدیده بیکاری را سبب شده است. بزرگترین معروف در جامعه توسعه عدالت است. اگر ملاک این باشد، جامعه ی بدون امر به معروف و نهی از منکر می میرد؛ اما جامعه را در حد چند منکر پایین دستی محدود کردن و یا بسنده کردن به چند مورد، تقلیل موضوع است.
لازمه امرمعروف و نهی از منکر ، نقد و بیان مسائل است تا اگر قدرت در جایی فاسد شد، اصلاح کردد و این ضرورت کارکردی همه ی متعهدان به نظام اسلامی است. اگر بخواهیم جمهوری اسلامی به اهداف واقعی خودش برسد باید از خط امام نگهبانی کنیم که این خط، خط اسلام اصیل و اسلام ناب است که اکنون مقام معظم رهبری سکاندار آن است.
مردم ما روشن هستند و کسانی که بر خلاف فرهنگ اسلام ناب گام برمی دارند مورد قبول نیستند؛ ما باید افکار و اعمال افراد را بر اساس خط امام که خط اسلام راستین است بسنجیم و هر کس در این خط بود در خط انقلاب و اسلام ناب است و بر اساس آن پشت سر مقام معظم رهبری گام برداریم تا سعادت دنیا و عقبا را با هم داشته باشیم.
مراقب باشیم؛ جامعه به سمت شکاف طبقاتی نرود !
والسلام

فرهاد پردخته
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share