مرور روزنامه های صبح گیلان:

حقوق بازنشستگی را به نرخ جوانی خریده‌ام!/افکار عمومی و بحران زباله

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بحران زباله و خطرات ناشی از جاری شدن رودخانه ای از شیرابه از محل دفن زباله در جنگل سراوان که ۴ تا ۱۸ لیتر در ثانیه برآورد می شود، موجب نگرانی هایی در افکار عمومی استان به ویژه رشت گردید.

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا با مرور روزنامه های صبح گیلان همراه ما باشید.

اندر حکایت بی‌حرمتی به اسکناس‌، سرمایه ملی؛حقوق بازنشستگی را به نرخ جوانی خریده‌ام!

انوش نصر ماسوله در سوال جواب نوشت:ماه گذشته برای وصول حقوق ماهیانه‌ام در یکی از بانک‌ها که بسیاری از بازنشستگان در انتظار نوبت و بعضا ایستاده یا نشسته بودند با دریافت شماره نوبت در گوشه‌ای به تماشای مراجعه‌کنندگان بانک به نظاره ماندم، در همین حال و هوا یکی از دریافت‌کنندگان را با چند بسته اسکناس در گوشه‌ای از بانک در حال شمارش دیدم؛ او بعد از چند بار شمارش اسکناس‌ها، مقدار دریافتی‌اش را بدون کم و کسری دید.

لحظاتی بعدتر مشاهده کردم این شخص تمامی اسکناس‌های هزار تومانی وصولی‌اش را با حوصله هر چه بیشتر، مرتب روی هم میگذارد. فی‌المثل اگر اسکناسی به پشت بود آن را با آرامی برمی‌گرداند یا اگر اسکناسی وارونه بود آن را به رو برمی‌گرداند، این مرد آن‌گونه عمل می‌کرد تا تمامی تصاویر اسکناس در یک سمت و سو قرار بگیرند؛ حرکت و عملش که بسیار دقیق می‌نمود برای هر بیننده‌ای این تصور را به وجود می‌آورد که شاید گرفتار نوعی وسواس و یا این‌که می‌خواهد با این ترفند برای رفع بیکاری‌اش وقت‌کشی کند!

وقتی شماره نوبتم را با شماره اعلام شده روی تابلوی انتظار داخل بانک چک کردم با یک حساب سرانگشتی دریافتم حداقل باید نیم ساعت دیگر به انتظار وصول پول بایستم؛ این‌ بود که خودم را به آرامی نزد آن مرد رساندم و بعد از ادای احترام به وی گفتم، جسارت نباشد می‌خواهم از جنابعالی سوالی بپرسم، او در کمال خوشرویی گفت: اگر پاسخش سخت نباشد چرا که نه!

گفتم: آدم فضولی نیستم لیکن بسیار کنجکاوم، من هم بازنشسته‌ام؛ این لحظات انتظار در بانک یکباره متوجه جنابعالی شدم که در کمال خونسردی با نوعی نوازش تمامی اسکناس‌های دریافتی و پول‌ها را به گونه‌ای مرتب می‌کردید که گویی زبانم لال گرفتار نوعی وسواس هستید؛ سوال بنده اینست چرا با اسکناس‌ها این‌گونه عمل می‌کنید؟

مرد میانسال با تبسمی خاص گفت: خوشبختانه در نهایت سلامت، روزگار می‌گذرانم وقتی پایان هر ماه حقوق ماهیانه‌ام را وصول می‌کنم قبل از خروج از بانک آن‌ها را بعد از شمارش دقیق، مرتب روی هم می‌گذارم، سپس همه پول‌ها را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کنم و یک قسمت را با احتیاط در جیب کت و قسمتی دیگر را در جیب شلوارم قرار می‌دهم تا مبادا لطمه‌ای به اسکناس‌ها بخورد.

از وی پرسیدم، شغل شریفتان چی بود که گفت: مدرس دبیرستان بودم؛ گفتم چرا این‌گونه عمل می‌کنید؟ گفت: حقوق بازنشستگی را به نرخ جوانی‌ام که در خدمت خانواده‌ها بودم به دست آوردم؛ پس حق این نیست که به این اسکناس‌های دریافتی‌ام بی‌احترامی کنم میدانید بچه که بودم مرحوم پدرم که آن زنده‌یاد هم معلم دبستانی بود، به من گفت: پسرم هرکس به پول بی‌حرمتی کند پول هم از او دوری می‌کند! پس اگر انسان به پول احترام بگذارد، در زندگی هیچ‌وقت بی‌پول نمی‌ماند، از طرفی نگهداری و حفاظت پول و اسکناس‌ها یک وظیفه ملی است، چرا که برای تولید اسکناس بانک مرکزی هزینه‌های فراوانی را متحمل می‌شود و اگر اشخاص برای نگهداری اسکناس‌های خود از کیف پول استفاده کنند عمر اسکناس‌ها طولانی‌تر می‌شود، اما بعضی‌ها اسکناس‌ها را به صورت مچاله در جیبشان قرار می‌دهند، بدیهی است با این عمل عمر اسکناس‌ها کمتر یا اکثرا پاره و معیوب می‌شوند؛ اگر مردم از اسکناس‌ها خوب نگهداری کنند چاپ آن‌ دیرتر خواهد بود و با این روش هزینه‌های چاپ اسکناس کم و کمتر خواهد شد که به نفع مردم است.

گفتم: همین‌طور است که مرحوم پدرتان فرموده‌اند، متاسفانه درصد زیادی این‌گونه عمل نمی‌کنند، بارها دیده شده که روی اسکناس یادداشت و یا شعر و خاطره می‌نویسند، اگر گوشه یا قسمتی از اسکناس پارگی داشته باشد توجهی به آن نمی‌کنند و این پارگی‌ها هر روز بیشتر و بالاخره اسکناس‌ها زود از گردونه خارج می‌شوند. وقتی این مطلب را گفتم او خندید و گفت: خوشبختانه این‌بار بین اسکناس‌هایم، پارگی ندیدم و اگر بود که نوار چسب همراه دارم و بعد نوار چسبی را نشانم داد که هر دو خندیدیم و او حین خنده گفت: یکبار که داشتم پول پاره‌ای را در بانک با چسب مرمت می‌کردم، جوانی با طعنه به من گفت: بابابزرگ، پول عین چرک کف دست میمونه که با یک بار شستن از بین میره! پس اینقدر نازشو نکش یا شاید با نگهداری هر چه بیشتر آن می‌خواهی این پول‌ها را برای وراثت نگهداری که موقع تقسیم به جان هم بیفتند؛ بابابزرگ دم را غنیمت است، برو با این پول‌هات حال کن که دنیا دو روزه!

لحظه‌ای که حرف جوان تمام شد، دستش را گرفتم و گفتم، جوان پول زیاد آسایش میاره، اما آرامش نمیاره، این‌ پول‌ها هم بادآورده نیست که با حال کردن به بادش بدم؛ این پولها را خوردن خروارها خاک و گچ خوردن در کلاس‌های درس بدست آوردم و خوب میدانم چه جوری خرجش کنم، برو مواظب خودت باش با حال کردنهای امروز، فردایت را تباه نکنی! البته جوانک برای من شکلکی درآورد و با خنده از بانک خارج شد! به وی گفتم اگر این فرهنگ بین مردم جا بیفتد که به اسکناس‌ها بی‌احترامی نکنند اینجا میشه مدینه فاضله!

راستی سال‌ها پیش یکی از روزها در تهران سوار تاکسی شدم وقتی حرکت زیبای راننده تاکسی را در ارتباط با دریافت اسکناس از مسافری دیدم، به او گفتم دستت درد نکند!

مرد میانسال از من پرسید راننده تاکسی چکار کرد که برای شما جذاب بود؟ گفتم: وقتی اسکناس پاره‌ای را از مسافرش گرفت، اول گفت خدا برکت، بعد نوار چسبی که روی داشبرد ماشینش گذاشته بود را برداشت و با تبحر خاصی نوار چسب را به اندازه پارگی اسکناس با دندان جدا می‌کرد و حین رانندگی با احتیاط، اسکناس پاره را با چسب مرمت می‌کرد؛ در طول راه از او پرسیدم همیشه اینکار را انجام میدهید؟

گفت: من از اسکناس پاره غصه‌ام می‌گیرد، باور بفرمایید در طول یک ماه من دو حلقه از این نوار چسب را برای مرمت اسکناس‌های پاره مصرف میکنم.

آیا واقعا مردم نمیدانند که پول برکت زندگیه و نباید به اسکناس‌ بی اعتنایی کرد؟! با حرف آن راننده تاکسی از آن به بعد همیشه خدا پولهایم را در کیف پولی نگهداری می‌کنم و وقت خرج کردن طرف مقابل فکر می‌کند اسکناس‌های من همگی اطو خورده هستند؛ خوشبختانه این زمانه عابر بانکها جای کیف پول را گرفته‌اند، یعنی با کارت عابر بانک آدمهای دوراندیش دیگر مایل نیستند پول نقد با خود حمل کنند؛ چرا که نگهداری پول نقد، خطرات بیشماری دارد از جمله گم کردن یا دزدیده شدن بوسیله جیب‌برهای ماهر!

مرد میانسال خواست چیزی بگوید که یکباره متوجه تابلوی انتظار بانک شدم که درست شماره نوبت من بود که با عذرخواهی از وی به سمت صندوق بانک برای وصول حقوقم رفتم و زمانی که برگشتم دیگر آن مرد را در بانک ندیدم و این‌گونه شد که آن روز را یکی از روزهای خوب زندگی‌ام منظور کردم.
so-7
افکار عمومی و بحران زباله

خزر در سرمقاله خود نوشت:بحران زباله و خطرات ناشی از جاری شدن رودخانه ای از شیرابه از محل دفن زباله در جنگل سراوان که ۴ تا ۱۸ لیتر در ثانیه برآورد می شود، موجب نگرانی هایی در افکار عمومی استان به ویژه رشت گردید. چنانکه بسیاری از مردم پس از انتشار این اخبار خواستار اطلاع از ابعاد ماجرا و روند مقابله مسئولان مربوطه با آن شدند. مسئولیتی که البته بیش از همه متوجه شهرداری های استان به ویژه رشت بود و سازمان حفاظت محیط زیست نیز وظیفه دارد در صورت تعلل و اهمال شهرداری ها با آنها برخورد کند.
واضح است که به دلیل عدم دفن اصولی و جانمایی نامناسب دفن زباله در گیلان از جمله جنگل سراوان خسارات سنگینی به محیط زیست و سلامت مردم منطقه وارد می آید و سازمان محیط زیست باید در مقابل شهرداری ها واکنش موثرتری انجام دهد اما در این میان آنچه که می تواند بحران زباله که اکنون یکی از چالش های اساسی زیست محیطی و بهداشتی در گیلان محسوب می شود را کنترل کند، فشار افکار عمومی به مسئولان است.
واقعیت این است که تا مردم نخواهند و درک درستی از خطرات زباله نداشته باشند، اراده لازم برای حل بحران زباله نیز پدید نخواهد آمد.
Pag1pdf4

خبرهای خوش برای چایکاران در روزهای پایانی سال

نسیم نوشت:تا قبل از شروع سال ۱۳۹۴ شاهد تشکیل صندوق حمایت از توسعه سرمایه گذاری چای و اختصاص تسهیلات به زراعی خواهیم بود و علاوه بر آن، امیدواریم قیمت تضمینی برگ سبز چای توسط شورای اقتصاد اعلام شود.

  رئیس سازمان چای کشور از بازگشت سطحی از باغ های چای به سمت تولید خبر داد و گفت: با حمایت هایی که دولت تدبیر و امید از مجموعه صنعت چای داشته است، تعدادی از چایکاران که از این شغل خارج شده بودند، با دریافت دفترچه چایکاری، باغ های خود را احیا کردند.

محمد روزبهان افزود: در سال جاری اعتبار مناسبی توسط دولت و مجلس به بخش چای اختصاص یافته است که این امید به ادامه فعالیت در چایکاران با افزایش ۵۰ درصدی قیمت تضمینی برگ سبز چای در سال گذشته کلید خورد.

وی خاطرنشان کرد: طرح به زراعی باغ های چای که هرساله توسط چایکاران انجام می شود، امسال نیز توسط چایکاران انجام شد و بر اساس برنامه های حمایتی دولت، امید می رود که تا چند روز آینده شاهد اختصاص اعتبار آن به این بخش باشیم.
۷۹۱۸۱ img_54fb2a6fcf2c8 so-16

Share