سيد حجت مهدوي سعيدي

روانشناسیِ انسانِ پیسکولوژیک

روانشناسیِ انسانِ پیسکولوژیک انسان پیسکولوژیک فردی ست که به بیماری آزمندی و خود شیفتگی مبتلاست . او نمی خواهد و بلکه نمی تواند دست از نمایش گری و صحنه آرائی های خود ، بردارد . مدام پیش این و آن پز بیهوده می دهد چرا اینکه به شدت احساس حقارت دارد و نمی تواند خود […]

روانشناسیِ انسانِ پیسکولوژیکدکتر-مهدوی
انسان پیسکولوژیک فردی ست که به بیماری آزمندی و خود شیفتگی مبتلاست . او نمی خواهد و بلکه نمی تواند دست از نمایش گری و صحنه آرائی های خود ، بردارد . مدام پیش این و آن پز بیهوده می دهد چرا اینکه به شدت احساس حقارت دارد و نمی تواند خود را محسود این و آن جلوه ندهد. وقتی با هزار و یک ترفند در منصبی می خزد ! و یا به صدارتی می رسد !‌جاه پرستانه و غارتگرانه ، همه امکانات کشور را به نفع خود مصادره می کند . توجیه گری ،‌دروغ زنی ، حسادت و مقایسه و کینه و نفرت نمی گذارد که انسان پسیکولوژیک و عقده مند ، در چارچوب شرع و قانون خادم و ‌همواره در صلح و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران زندگی کند. همه هویّت او حاصل نقاب پردازی و بازی با کلمات است!
او همیشه در تب و تاب جلوه پرستی های خویشتن به سر می برد.غرور عصبی و پسیکولوژیک ، لحظه ای دست از سر او بر نمی دارد. چشم ندارد همسطح و برتر از خود را ببیند! وجودی پر از تضاد و تعارض دارد که می توان در رفتار و گفتار و نوشتارِ پر از یاوه بافی های او به وضوح به نظاره نشست ‌،‌گویا فرد پسیکولوژیک از کودکی این گونه شرطی و برنامه ریزی شده است .
انقلاب ، نظام ، رهبری ، قانون اساسی ، مصالح و منافع مردمی ، خون شهیدان و همه سرمایه های اجتماعی ، برای او سکوی پرش است و بس .با هر جناح حاکمی ، سر سازش کاری دارد ! او هرچه دارد از این نان به نرخ روز خوردن ها ، فراچنگ آورده است ، فرد پسیکولوژیک مدّعیِ همه دانی ست ! مباحثات و مناظرات او بر دو محور می چرخد : اثبات خودیّت و انتشار مشتی چرندیّت ! ‌همین .
«یک نکته در این معنی گفتیم و همین باشد » پرده در و آبرو بر است از نظر او پرده و پروایی برای تصاحب و تحفظ قدرت نیست ! ادعا می کند که به جایی رسیده است ، کدام جا ؟ لاف زنی و ناواقع گرایی سکّه رایج کار و بار اوست ! همه باید در مدح چنین فردی داد سخن دهند . همه باید فرو کوبیده شوند تا او در راس باشد ،‌همه باد در خفقان باشند تا او گویا باشد ! در پرده پندار او ، جز او احدی حرفی برای گفتن و طرحی برای اجراء نمودن ندارد . هرکس که با او نسبت ندارد عدمش به زِ وجود!‌ هر که با او هم کاسه ‌نیست علیه اوست! به زعمِ فردِ پسیو کولوژیک ، همراه نبودن دیگران ، از این جهت است که او پستی برایشان تدارک ندیده است !
«آری کافر همه را به کیش خود پندارد » در یک کلام ، انسان پسیوکولوژیک و عصبی ، فردی سخت بیمار و توهم زده است ،پر از باد و بیداد . لذا باید مدام از زبان مولانا به او گفت :
باد را بشکن که بس فتنه است باد
پیش از آن کت بشکند او همچو عاد

سید حجت مهدوی سعیدی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share