سیدرحمان موسوی

حسادت،مهمترین عامل بازماندگی در توسعه ورزش;مربیان ایرانی ریشه کیروش را خواهند زد؟!

 همانطور که میدانید ما در اکثر چیزها در جهان اولیم. پس از قرار گرفتن در رده باهوش ترین ، جوانترین ، زبل ترین و سرخوش ترین مردم دنیا ، به گزارش سازمان دیده بان جهانی حسادت بدون حدومرز، مردم ایران به عنوان یکی از حسود ترین مردمان دنیا نسبت به یکدیگر شناخته شده و میزان […]

 ۲۸۰۱۲۴۴-۴۱۶۳۸۲۵همانطور که میدانید ما در اکثر چیزها در جهان اولیم. پس از قرار گرفتن در رده باهوش ترین ، جوانترین ، زبل ترین و سرخوش ترین مردم دنیا ، به گزارش سازمان دیده بان جهانی حسادت بدون حدومرز، مردم ایران به عنوان یکی از حسود ترین مردمان دنیا نسبت به یکدیگر شناخته شده و میزان حسادت نقطه به نقطه در مرز هشدار و شرایط بسیار ناسالم تشخیص داده شده است.

حسادت یک بیماری روحی – روانی است که آرامش و شادکامی ازآدمیان را می ستاند. در راستای کامیابی و سرفرازی، هر آدمی باید کوشش کند تا داشته ها و توامندی های خودش را پیدا کند، تا بتواند مقایسه خود با دیگران را به گونه ای درست به پیش ببرد و گرنه آسان و شتابان به گرداب حسادت و از آن بدتر و پلیدتر، بخل فرو می افتد. چرا که آدم حسود کسی است که بسیار کم درباره خودش و فراوان درباره دیگران می داند و در واقع آگاهی اندکی از توانایی های خودش دارد و خود را با گروهی از مردمان مقایسه می کند که از ریشه و سرچشمه در طبقه اجتماعی – اقتصادی دیگری زندگی می کنند.بنابراین در گذر از رشک و حسرت به حسادت و سپس بخل، نخست دچار سرخوردگی و ناکامی می شود که آسان و شتابان به خشم، کینه، پرخاش، دشنام، درشتی و زشتی تا فراتر از غیبت و تهمت و ترور شخصیت فرو می غلتد.
نابرابری های پیدا و پنهان در اجتماع، دانه حسرت، حسادت و بخل را در دل مردمان نسبت به آشنا و بیگانه می کارد تا سال ها و دهه ها بعد به آسانی توفان خشم و پرخاش از این کشتزار رشک و کینه درو شود. تبعیض ها و تفاوت های بی دلیل ستمگرانه و سودجویانه، روح و روان ناکامان سرخورده و به بند گرفتار آمده را دچار افسردگی، آزردگی، کینه توزی و ستیزه جویی می کند تا یا سرفرازی را در پرخاشگری فعالانه یعنی ستیز و گلاویز شدن پیکری بجویند و یا این که سرخورده و در پرخاشگری منفعلانه به توهین، تهمت، هتک حرمت، ترور شخصیت و کارشکنی پناه برند.

جان مایه یادداشت مرا استاد محمود سریع القلم استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی تهران به زیبایی اشاره کردند که من نیز معتقدم << باید حسادت را در جامعه ایرانی درمان کنیم چون افراد خیلی به هم حسادت می‌کنند و این مخرب است.>>اما متاسفانه این حسادت ها گاه موجب از دست رفتن بزرگترین فرصت ها و سرمایه های ملی خواهد شد که اکنون میخواهم پیرامون حوزه ورزش فوتبال نکاتی را یاداور شوم.

پس از مدت ها کش و قوس و آزمودن قریب به اتفاق مربیانی که خود را لایق نشستن بر نیمکت تیم ملی فوتبال کشورمان میدانستند که جملگی آن ها اگر نگوییم موجب سرافکندگی و کم سویی غرور ملی ما شدند،در هر زمینه ای که فکر آن را کنیم شکست خوردیم و نا امید بودیم و نا امید و نا امید..

بعد از فشار افکار عمومی و نظرسنجی های برنامه ۹۰ که مردم خواهان آمدن مربی خارجی باکیفیت در راس کادر فنی تیم ملی فوتبال ما بودند،فدراسیون فوتبال سرانجام تکمین کرد و دعوتنامه ها را یکی پس از دیگری فرستاد که به مانند چک برگشتی در آن بازار بد و وضعیت نابسمان اقتصادی برگشت میخورد.

کسی نیامد که هیچ،بهانه های نیامدنشان حتی ذره ای مسئولین دولت وقت را به فکر نینداخت که شاید فقط اندکی و اندکی در روابط سیاسی خود با جامعه بین الملل راه را بد و یا کج رفته باشند!! تا آنجا که یکیشان گفت نمی آیم چون نوه ام از ایران خوشش نیامد!!

به هرزحمتی که بود کارلوس کیروش با یک سابقه مربی گری فوق العاده به ایران آمد، کسی که هنوز تعریف و تمجید الکس فرگوسن از او در ذهن هواداران فوتبال ایران مانده است.او آمد و همزمان با آمدن او آژیر و زنگ خطر برای مربیان فوتبال کشور نیز به صدا در آمد.

خیلی زودتر از آنچه تصورش را میکرد مواضع علنی و تند مدعیان داخلی علیه او شعله ور شد و کار به جایی رسید که هرکسی که از کیروش حمایت میکرد لقب غرب زده،وا داده،بیگانه پرست و وطن فروش میگرفت که بارها و بارها عادل فردوسی پور مورد خطاب قرار گرفت اما ایستادگی کرد.

بعد از درخشش ملی پوشان در بازی با آرژانتین در جام جهانی۲۰۱۴ همچنان صدای مربیان داخلی و مدعیان نیمکت تیم ملی بلند بود تا جایی که حتی به نظرسنجی های پی در پی آن روزها از مردم که عملکرد تیم ملی و کادر فنی در جام را تایید می کردند،توجهی نداشتند.
سرانجام فدراسیون فوتبال باز هم مجبور شد کیروش را نگه دارد اما این بار برخلاف قبل چندان آقای رئیس راضی نبود و اشاره کرد که تا جام ملت ها به کیروش فرصت خواهیم داد.

حال جام ملت ها تمام شد و مردم غالبا از عملکرد تیم ملی و چهره های جوانی که کیروش به فوتبال ما معرفی کرد،رضایت دارند.

اما نمیدانم ما را چه شده و یا چه می شود که هنوز بازی تمام نشد که باز هم حمله ها به سرمربی تیم ملی قوت گرفت،مخالفان حتی راضی نبودند که صبر کنند تا ملی پوشان برگردند.

این بار باید دید که فدراسیون و شخص کفاشیان در برابر این فشارها چه خواهد کرد.آیا کیروش که اکنون به تیم ایران شخصیت تازه ای بخشیده و جوانانی که به او اعتماد کردند و با پول اندک به اروپا رفتند تا اینکه در ایران یا کشورهای حاشیه خلیج فارس با مبالغ سنگین بازی کنند خواهد رفت؟ آیا کار کیروش با معرفی کردن دژاگه،قوچان نژاد،جهانبخش،سردار آزمون و… در فوتبال ما تمام می شود؟؟

سیدرحمان موسوی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share