درگیری لفظی شدید دو چهره شاخص اصولگرا و اصلاح طلب گیلان

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا درگیری لفظی بین چهره های سیاسی در سطح کشور هر از چندگاهی رخ می دهد و چهره های اصولگرا و اصلاح طلب بعضا واکنش های تندی نسبت به اظهارات یکدیگر نشان می دهند.در آخرین نمونه سردار آقازاده چهره شاخص جناح اصولگرا با دکتر فیاض زاهد از چهره های شناخته شده ی اصلاح طلب درگیری لفظی شدیدی پیدا کردند.
ماجرا بر می گرد به اظهارات منتسب به فیاض زاهد که در روزنامه کیهان و چند سایت دیگر بازنشر شده بود و این ماجرا موجب شد فیاض زاهد ضمن تکذیب اظهارات منتسب به خود موضع گیری سفت و سختی نسبت به یکی از رسانه های غیرمجاز گیلانی داشته باشد.

آقازاده: فیاض زاهد حرف بی ربط زیاد می زند

اما این پایان ماجرا نبود و در همین خصوص سردار علی آقازاده، عضو جبهه اصولگرایان استان گیلان در واکنش به اظهارات فیاض زاهد در گفتگو با خزرآنلاین گفت: «شخصیت آقای زاهد طوری است که از این حرف های بی ربط زیاد می زند. زاهد همواره مواضع اش را جابجا کرده و تحت تأثیر جاه طلبی بوده است و به دلیل همین تناقض گویی حتی در بین همفکران خود و در زمره اصلاح طلبان افراطی هم نتوانسته جایگاه خوبی برای خود دست و پا کند و در انزوای سیاسی به سر می برد.»

آقازاده افزود: «از همین رو فردی مانند زاهد تلاش می کند تا با این اظهارات خارج از عرف به نوعی خودنمایی سیاسی کند و البته این مسبوق به سابقه است. اخیراً هم گفته است که دولت آقای روحانی هیچ گونه هویت و شناسنامه سیاسی ندارد که باید بگویم دلیل اصلی نداشتن این هویت سیاسی این است که دولت فعلی خود را در زمینه هایی وصل به جریان سیاسی اصلاح طلبان تندرویی مانند همین فیاض زاهد کرد.تا زمانی که ما در جبهه بودیم ندیدیم که ایشان در جبهه بوده و به عنوان یک رزمنده در جبهه خاک خورده باشد بلکه همواره در عقب جبهه ها مشغول فعالیت بوده است.»

این اظهارات آقازاده موجب شد« فیاض زاهد» واکنش تندی نشان دهد و بگوید: «من بیش از ۴۳ ماه برای خدمت به کشور و مردمم و به خواست امام رحمت الله علیه به جبهه رفتم.شما راست می گویی که من در پشت جبهه ها بودم و چند بار مجروح شدم و شما در حال فتح بغداد بودید و تن به سلامت بردید تا به سرداری رسیدید!!»

اظهارات کامل فیاض زاهد که در سایت خبرآزاد منتشر شده است بدین شرح است:

جناب سردار آقازاده!!

سلام

امروز دیدم که تلاش کرده اید تا از قافله عقب نمانده با توهین و هتاکی به معلم به تعبیر خود حاشیه نشینی بتازی و مدالی بر افتخارات شگرف خود بیافزایی! گویا تاختن به امثال دکتر زاهد در این روزگار وانفسا برای شما و همفکرانتان آسانتر از رخ نمودن در وادی اصلی جنگ و دلاوری است.چرا که سردار بودن و سردار ماندن لیاقت می خواهد واز خدا می خواهم شما شایسته آن باشید.از شما می خواهم که با خود خلوت کنید و اگر ذره ای وجدان در خود سراغ دارید ببینید توهین و هتاکی به اینجانب، برای رضای خدا بوده یا شاید برآوردن طبع جاه طلبتان.خوشحالم که با هتاکی به من مشهور می شوید و از همقطاران سیاسی خود امتیاز می گیرید.این نشان می دهد که ما هنوز زنده هستیم وگرنه از سردار بزرگی چون شما که جبهه ها فتح کرده!! لگد زدن به مرده اصلاح طلبان قباحت دارد.برای شما اگر ذره ای ایمان مانده باشد، بایستی به تعبیر قرآن کریم تحقیق می کردید که آیا آورنده خبر فاسق است یا مومن. ولا تقف ما لیس لک به علم.

سردار!

سخنانی به زبان رانده اید که شایسته خودتان است. گویا به آینه رخ نموده بودید و وصف خویش باز می گفتید.افکارعمومی هم مرا می شناسد و هم شمارا.همه می دانند با تکیه بر چه جایگاهی چنین بی محابا سخن می رانید.

قصد کردستند این دل پاره ها                        که بپوشانند خورشید تو را

سردار آقازاده!

آیا معنای آقازادگی را می دانید؟ یا این هم از آن دسته نامگذاری های طنازانه تاریخ ماست.آنجا که برای کور عینعلی و برای دیگری زلفعلی نام می نهادند.آقازادگی حکم می کند اگر با من و اندیشه ام مشکل دارید چونان بزرگان و آقاها سخن بگویید نه لمپنها و نوچه های چاله میدانی.سخنان منتسب به من با ذکر شوخی در متن منتشر شده.اما شما آنقدر آزادگی ندارید که طنز را بهانه تسویه حساب با اصلاح طلبان نگذارید.هر چند از کسی که مرید احمدی نژاد و حسین شریعتمداری است انتظاری بیش از این عبث است.

شما را نمی دانم در سرداری خود چه ها کرده اید. اما من کارم سخن گفتن است و از سلاح قلم برای پیشبرد حق بهره بردن.من می دانم بی ربط نگویم. اما شما را که به چنین میدان خطیری می آورندت کمی مشق نگارش لازم است.اینکه مبتدا و منتهای سخن باید به هم بخواند. جایی گفته اید که زاهد بی ربط حرف می زند و به همین دلیل منزوی است.جایی دیگر فرموده اید که علت بی شناسنامه بودن دولت روحانی  آن است که به امثال زاهد تن داده است! سردار به راستی در میدان نبرد هم اینگونه زیگزاگ می رفتید؟ سرانجام من کدامیک از اینهایی که گفتید هستم؟ من در دوران اصلاحات یک استاد دانشگاه و نویسنده بوده ام و امروز و فردا هم چنین خواهم بود.علم و کتابت امپراطوری من است.نه سرداری چون شما،  که فاتح استرلیتز و واترلو هم نمی تواند مرا در این آوردگاه شکست دهد.

اما در باب جبهه!

سردار! گویا آنقدر مشتاق جمع آوری غنایم و مدالهایتان بوده اید که فراموش کرده اید پیشگامان جبهه و جهاد چه کسانی بوده اند؟ من نه دیروز که مدال می دادند و نه امروز و نه فردا از خدمتی که به ملت و سرزمینم کرده ام سخنی نخواهم گفت.اصلاٌ همه بار جنگ بر دوش امثال شما بود آقای آقازاده.به راستی هم چنین بود که کار ما امروز بدینجا کشیده است.

اما سردار فاتح!

اینجا رزمگاه شما نیست.من هم افسر بعثی نیستم. خدا لعنت کند کسانی را که پا بر وصیتنامه امام نهادند و شما ژنرالها را از پادگان خارج ساختند و به سیاست و منافع آن آلوده ساختند.

من بیش از ۴۳ ماه برای خدمت به کشور و مردمم و به خواست امام رحمت الله علیه به جبهه رفتم.شما راست می گویی که من در پشت جبهه ها بودم و چند بار مجروح شدم و شما در حال فتح بغداد بودید و تن به سلامت بردید تا به سرداری رسیدید!!

حداقل بخشی از پزشکان این شهر می دانند از چه حرف میزنم.خدا می داند که همین چند سطور را برای دفاع از رزمندگان گمنامی می نویسم که در موقع تقسیم غنایم و مدالهای برخی از سرداران یا نخواستند پا پیش بگزارند و یا نگذاشتند دیده شوند.خدا را شکر خاطرات بزرگانی چون شهید سردار باقری به چاپ رسیده است تا برای روز مبادا حضور در پشت جبهه ها نیز انکار نگردد.در پایان مدعای سردار را با شعری از حضرت مولانا به پایان می برم و به ایشان توصیه می کنم اگر میخواهد همچنان سیاست ورزی کند مراقب پوست خربزه هایی که زیر پایش می اندازد باشد.سرخوردن سرداری با چنین یال و کوپالی زیبنده نیست.

آن یکی پرسید اشتر را که هی/ از کجا می آیی ای اقبال پی

گفت از حمام گرم کوی تو/ گفت خود پیداست از زانوی تو

گر ز چشمه آمدی چونی تو خشک/ ور زناف آهویی کو بوی مشک

گر تو می آیی ز گلزار جنان/ دسته گل کو از برای ارمغان

زآنچه می گویی و وصفش می کنی/ چون نشانی در تو نبود ای سنی

عزت ملت ایران مستدام