فیاض زاهد در گفتگو با یک نشریه اصولگرا

افراطی ها بیشتر حرف بزنند بنفع اصلاحات است/عصبانیت نباید استراتژی دائم روحانی باشد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نظر نمی‌رسد رفتار آقای روحانی تندتر‌کردن فضا باشد. او به‌دنبال استراتژی پاسخ حمله با حمله است. کابینه او در یک سال اخیر زیر حمله شدید بود. بارها در معرض استیضاح، پرسش، تحقیق و تفحص، کارت زرد و قرمز قرارداشت.

منتقدان افراطی بیشتر حرف بزنند بنفع اصلاحات است/عصبانیت نباید استراتژی دائم روحانی باشد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا آنچه به‌عنوان یک استاد دانشگاه می‌توانم به آن اذعان کنم این است که امروز بیشتر گرایشاتی که در دانشگاه‌ها دیده می‌شود، دیدگاه چپ است، نه دیدگاه چپ اسلامی، بلکه چپ به معنای کلاسیک آن.

دیارمیرزا مصاحبه فیاض زاهد با هفته نامه مثلت را بازنشر می کند.

همان‌طور که می‌دانید سخنرانی برخی افراد که عمدتا از مخالفان دولت بودند، در روز دانشجو لغو شد. سخنرانی آقای شریعتمداری در دانشگاه امیرکبیر لغو شد و آقایان رسایی و نبویان نیز نتوانستند در روز دانشجو در برنامه‌های مربوط به خود شرکت کنند. نظر شما درباره لغو‌شدن این سخنرانی‌ها چیست؟
منتقدان افراطی بیشتر حرف بزنند بنفع اصلاحات است/عصبانیت نباید استراتژی دائم روحانی باشدبه‌طور دقیق علت و چرایی این اتفاق را نمی‌دانم اما به اعتقاد من این سیگنال و علامت مثبتی نیست. شخصیت‌هایی که از آنها یاد می‌کنید، افرادی هستند که دیدگاهشان همواره در اقلیت بود ولی آنها همواره ادای در اکثریت را در می‌آوردند. جریان راست افراطی هیچ وقت در اکثریت نبوده، اما همواره ادعای در اکثریت بودن را در‌می‌آوردند. اینکه به آنها اجازه حرف زدن ندهند با این تعریف که اکثریت‌ خواهان شنیدن صدای موافق است، اگرچه درست است، اما با مفاهیمی ‌که دموکراسی به ما یاد می‌دهد چندان سازگار نیست. چراکه به هرحال در دموکراسی همواره باید حقوق اقلیت را نیز در نظر گرفت.
به اعتقاد من، این بخش از منتقدان دولت که منتقدان افراطی هستند، هرقدر بیشتر حرف بزنند به نفع نیروهای اصلاحات خواهد بود. به این دلیل که آنها حرف جدید و زیادی برای گفتن ندارند. به باور من آنها هرچقدر بیشتر در میان دانشجویان حضور پیدا کنند، بیشتر به خودشان ضربه می‌زنند.
نسل جدید ما با افکار و عقاید آنها به‌طور کامل آشنا نیست. افکار، عقاید و اندیشه‌های آنها و همچنین مسائل مربوط به آنها اگر در میان دانشجویان مطرح نشود، بنابراین دعوا بین اقلیت دانشجو که به یک صورت فکر می‌کنند و سایر دانشجویان ممکن است روز به روز بیشتر شود.
اگر دانشجو تن به مشارکت بیشتر در امور اجتماعی و فعالیت سیاسی عمیق‌تر نداده باشند باید نگران بود. اگر آنها به‌دنبال استفاده از ظرفیت‌های موجود در قانون اساسی نباشند و از آنجا که نسل پویا و کاوشکری هستند، ممکن است در بستر‌های نامناسبی گسترش پیدا کند. مسئولان ‌باید به این مساله در دانشجویان توجه ویژه‌ای داشته باشند.
آنچه به‌عنوان یک استاد دانشگاه می‌توانم به آن اذعان کنم این است که امروز بیشتر گرایشاتی که در دانشگاه‌ها دیده می‌شود، دیدگاه چپ است، نه دیدگاه چپ اسلامی، بلکه چپ به معنای کلاسیک آن.
اینکه ما به مخالفان اجازه ندهیم حرف بزنند و فضا را در اختیار کسانی قرار دهیم که حرف‌های تکراری دارند یا‌ تریبون را در اختیار کسانی بگذاریم که به پرسش‌های امروز پاسخ‌های دیروز را می‌دهند، به‌طور طبیعی مطلوب و راهگشا نخواهد بود.
با اشاره‌ای که کردید، به نظرتان مطالبات امروز دانشجویان از جامعه و دولت چیست؟
فکر می‌کنم رشد و نضج جریان چپ کلاسیک و بازخوانی آرای مارکس و تکیه بر نوع بازیابی ماتریالیسم از فرآیندهای اجتماعی بیشتر ریشه اقتصادی و اجتماعی دارد. به این معنا که فاصله و شکاف طبقاتی عمیقی در جامعه به‌وجود آمده است. از سویی دیگر متولیان امر نتوانستند پاسخ‌های اقتصادی مناسبی به نیازهای اجتماعی جامعه بدهند. به نظر می‌آید حس بی‌عدالتی بسیار گسترده در سطوح اجتماعی وجود دارد. این امر سبب می‌شود تا حس ‌بی‌عدالتی در حوزه اجتماعی سرریز کرده و بازخوانی نوعی انتظار اقتصادی، احساس ‌شود. در این شرایط جامعه احساس می‌کند به‌شدت از ارزش‌های مبتنی بر عدالت تهی است و نسخه‌هایی که در سال‌های اخیر پیچیده شده است، جواب نخواهد داد.
دولت آقای خاتمی در اداره کشور، ادعای گفتمان عدالت‌گرایانه نداشت و تکیه آن بیشتر بر مفاهیم مربوط به آزادی بود. اما آقای احمدی‌نژاد تلاش داشت رئیس‌جمهور پابرهنه‌گان و پرولتاریا باشند و تکیه شدیدی بر بحث عدالت‌محوری داشت. اما همان‌طور که مطالعات جامعه‌شناسی می‌گوید این‌گونه دولت‌ها آلوده‌ترین دولت‌ها را به ظهور می‌رسانند. امری که در مورد دولت قبل نیز به روشنی قابل دیدن است. الان می‌بینیم که پرونده‌های مربوط به فساد در دوره‌ای که قرار بود عدالت گسترش پیدا کند، از میان مسئولان و نزدیکان آن به چشم می‌خورد. من فکر می‌کنم که این تنها بخشی از آن قله کوه فسادی است که از آب بیرون آمده و در سال‌های اخیر در کشور شکل گرفته است. این شرایط جمعیت دانشجوی آرمانخواه، عدالتگر و ماجرا‌جو را کاملا ناامید می‌کند. از همین روست که آنها مستعد رفتن به سمت نسخه و الگوهای دیگری هستند و من شخصا از این بابت احساس نگرانی می‌کنم.
چرا آقای روحانی عموما در میان دانشجویان حرف‌های تندتری را به زبان می‌آورد، علت این مساله چیست؟
به نظرم آقای روحانی می‌داند که خاستگاه اصلی رای و پایگاه اصلی او از میان دانشجویان و نیروهای جوان بود. حالا هم سعی می‌کند برای اینکه بتواند آنها را پشت‌سر خودش نگه دارد‎، با زبان آنها صحبت کند.
آقای روحانی در میان دانشجویان از «تازه‌به دوران رسیده‌ها» گفت و آنها را مورد انتقاد قرارداد. به نظرتان منظور از این تازه به دوران رسیده‌ها چه کسانی هستند و چرا آقای روحانی در میان دانشجویان اینگونه تند حرف می‌زند؟
فکر می‌کنم منظور ایشان از آن حرف کاملا مشخص است. او گروه‌های افراطی و نزدیک به پایداری را مدنظر دارد. برخلاف آقای خاتمی که استراتژی‌اش در مقابله با مخالفان سکوت بود، من فکر می‌کنم آقای روحانی استراتژی «بهترین دفاع، حمله است» را انتخاب کرده و برمبنای آن عمل می‌کند.
روحانی در این مدت نشان داد یک رقیب سرسخت است. شاید اطلاع روحانی از وضعیت اقتصادی و حجم گسترده مشکلات باقیمانده و تمکین و مدارای او در برملا‌نکردن هرچه بیشتر اتفاقاتی که بر کشور در سال‌های گذشته رفته است، به یک شکلی دست او را باز می‌گذارد که در این حوزه‌ها مانور بیشتری داشته باشد.
فکر می‌کنید روحانی سعی می‌کند فضا را تند‌تر کند؟
به نظر نمی‌رسد رفتار آقای روحانی تندتر‌کردن فضا باشد. او به‌دنبال استراتژی پاسخ حمله با حمله است. کابینه او در یک سال اخیر زیر حمله شدید بود. بارها در معرض استیضاح، پرسش، تحقیق و تفحص، کارت زرد و قرمز قرارداشت. وقتی رفتار مجلس را با رفتار یک سال اول دولت احمدی‌نژاد کنار هم قرار می‌دهیم (آن اشتباه فاحش)، به نظرم آقای روحانی می‌خواهد به افکار عمومی بگوید مشکلات به کجا بر‌می‌گردد. او تلاش می‌کند آرام‌آرام جامعه را به سمت انتخابات مجلس هدایت ‌کند تا مجلسی شکل بگیرد که بیشترین همگرایی را با دولت را داشته باشد و این قابل درک است که آقای روحانی می‌داند تا حل پرونده هسته‌ای، دو سال از عمر دولت او می‌گذرد، اما درعین حال دوسال از عمر آن باقی است.
فکر می‌کنم تحلیل آقای روحانی این است که بدون حل مشکلات بین‌الملل مشکلات اقتصادی در حوزه داخلی حل نخواهد شد و معنای این حرف این است که اگر در دو سال آینده مشکلات در حوزه خارجی حل شود، عمر اصلی این مجلس مخالف و ناهماهنگ با دولت نیز به پایان خواهد رسید. در این صورت آقای روحانی از فقدان پرداخت به حوزه داخلی چندان هم ضرر نخواهند کرد.
از سوی دیگر کاهش قیمت نفت، ضریب آسیب‌پذیری کلیت نظام را افزایش می‌دهد. آقای روحانی میراثی را در اختیار دارد که ویرانه و خرابه‌ای از دولتی است که بالای یک‌دوم کل درآمدهای نفتی تاریخ ایران را در اختیار داشته است. بنابراین اگر گاهی او را عصبانی می‌بینیم به نظر قابل درک است. فقط یک توصیه به آقای روحانی می‌کنم، اینکه عصبانیت نباید استراتژی دائمی ‌او باشد. چون رقبا را وادار خواهد کرد، با ایجاد زمین‌های بازی فرعی او را گرفتار حاشیه کنند.
می‌دانیم که نیلی‌احمد‌آبادی به‌خاطر این از طرف مجلس رای اعتماد نگرفت که شایع شد مجید انصاری معاون پارلمانی دولت گفته است: «اگر این وزیر رد شود وزرای بعدی در همین راستا معرفی می‌شوند.» البته در روز رای‌گیری این موضوع رد شد، اما بسیاری از مخالفان بر این مساله حساس بودند. حالا آقای روحانی در گرگان همین حرف را تکرار کرده و در روز دانشجو هم همین‌طور. این به نظر شما خط‌ونشان کشیدن برای مجلس نیست؟
به نظرم خط و نشان کشیدن نه اما پاسخ به مجلس است. این بازی را مجلس آغاز کرد نه رئیس‌جمهور. آنها کابینه را برای ماه‌های طولانی از وزیر خالی نگه داشتند و این بازی را روحانی شروع نکرد.
این کار در شرایطی که دولت لایحه بودجه را تقدیم مجلس کرده و به تصویب آن نیاز دارد، استراتژی درستی می‌تواند باشد؟
فکر می‌کنم مساله اقتصاد پاشنه آشیل شرایط کلی ماست. من فکر می‌کنم نه مجلس و نه دولت چندان علاقه‌مند نباشند دعوا را وارد این حوزه‌ها کنند. از سویی چه‌بسا این آتش تهیه‌ای باشد برای استراتژی تصویب بودجه. فکر می‌کنم رفتار آقای روحانی یک رفتار تاکتیکی است تا یک رفتار استراتژیک.
از یک طرف می‌بینیم که سخنرانی منتقدان سرشناس دولت لغو می‌شود و از سوی دیگر آقای روحانی در میان دانشجویان حرف‌های تندی می‌زند، حرف‌هایی که اتفاقا خشم منتقدانش را بر‌می‌انگیزد. فکر نمی‌کنید دولت وارد مرحله جدیدی از رویارویی با مخالفش شده باشد؟
با این تحلیل شما موافقم. این به این معناست که دولت منتقدانش را در وضعیت ضعیف‌شده می‌بیند. دولت فکر می‌کند پرونده هسته‌ای را جمع خواهد کرد. در عین حال گناه ناکامی ‌اقتصادی را به گردن منتقدان و متولیان امر در گذشته می‌اندازد و در افکار عمومی نمایندگان فعلی را مسئول و همراه با گرفتاری‌های اقتصادی که در کشور وجود دارد معرفی می‌کند و آن‌قدر از دولت گذشته و عناصر اصلی آنها نقطه ضعف در دست دارد که نشانه‌هایی را می‌بینیم که دولت می‌خواهد بگوید من از این دعوا کنار نخواهم کشید.

Share