دکتر رضا سراج

تجزیه و تحلیل سناریوی دوقطبی‌سازی در مذاکرات هسته‌ای

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،با الهام از خطوط قرمز تعیین‌شده برای مذاکره توسط رهبر معظم انقلاب می‌توان شاخصه‌های یک توافق خوب را چنین برشمرد: حفظ دانش هسته‌ای، حفظ دستاوردهای هسته‌ای، حفظ عزت ملی، حفظ منافع ملی و حفظ استقلال سیاسی. چکیده در این مقاله در ابتدا روند تحولات هسته‌ای در بازه زمانی سال ۱۳۹۲ […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،با الهام از خطوط قرمز تعیین‌شده برای مذاکره توسط رهبر معظم انقلاب می‌توان شاخصه‌های یک توافق خوب را چنین برشمرد: حفظ دانش هسته‌ای، حفظ دستاوردهای هسته‌ای، حفظ عزت ملی، حفظ منافع ملی و حفظ استقلال سیاسی.13930819000557_PhotoA

چکیده

در این مقاله در ابتدا روند تحولات هسته‌ای در بازه زمانی سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳ مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت و سناریوی طرف غربی در خصوص پرونده هسته‌ای ایران بازخوانی خواهد شد.

در ادامه تصویر مطلوب طرف آمریکایی از توافق مورد اشاره قرار گرفته و چارچوب‌های مورد نظر غرب برای تحمیل به‌ طرف ایرانی جز به جزء بررسی خواهد گردید.

در این خلال به راهبرد داخلی جریان تجدیدنظرطلب هواخواه لیبرالیسم و معتقدان به تعامل با کانون‌های قدرت و ثروت جهانی پرداخته ‌شده و سناریوی دو قطبی سازی آن‌ها که اهدافی فراتر از موضوع هسته‌ای را دنبال می‌کند تجزیه‌ و تحلیل شده است.

در مقابل بر اساس خطوط قرمز مد نظر رهبر معظم انقلاب که از بیانات یک سال گذشته ایشان احصا گردیده است، شاخصه‌های توافق خوب برای جمهوری اسلامی ایران ارائه خواهد گردید.

دو قطبی‌سازی مذاکره – عدم مذاکره تجدیدنظرطلبان خیلی زود مورد استقبال طرف آمریکایی قرار گرفت و آنان از طریق ارسال پیام‌های دیپلماتیک (توسط چین، سوئیس، عمان و …) و احتمال آزادسازی مقادیر قابل‌توجهی از دارایی‌های جمهوری اسلامی ایران، بازیگران جدید قدرت را بیشتر به بازی در این میدان ترغیب کردند.
مروری بر روند مذاکرات هسته‌ای در یک سال گذشته

پس از جابجایی قدرت در انتخابات ۱۳۹۲، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم با دو قطبی‌سازی مذاکره – عدم مذاکره، سعی کردند برای دولت یازدهم ریل‌گذاری کنند. دوقطبی‌سازی مذاکره – عدم مذاکره از یک‌سو جامعه را در حالت شرطی شدن پیرامون مذاکرات باقی نگاه داشت و از سوی دیگر بهبود وضعیت اقتصادی کشور و حل مسائل معیشتی جامعه را منوط به تغییر در سیاست خارجی می‌ساخت.

از منظر تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم، دو قطبی‌سازی مذاکره – عدم مذاکره رهاوردهای دیگری هم داشت که آن را به انتظار نشسته بودند؛ از جمله:

– منفعل ساختن نیروهای مؤمن به انقلاب و به حاشیه راندن گفتمان انقلاب اسلامی؛

– تغییر فضای فرهنگی و سیاسی کشور و احیاء مجدد تجدیدنظرطلبان و فتنه‌گران؛

– فضاسازی برای طفره رفتن از مطالبات مردم و پاسخگو نبودن نسبت به کارآمدی خود

دو قطبی‌سازی مذاکره – عدم مذاکره تجدیدنظرطلبان و ریل‌گذاری آنان برای دولت جدید، خیلی زود مورد استقبال طرف آمریکایی قرار گرفت و آنان از طریق ارسال پیام‌های دیپلماتیک (توسط چین، سوئیس، عمان و …) مبنی بر آغاز مذاکرات ایران با آمریکا و احتمال آزادسازی مقادیر قابل‌توجهی از دارایی‌های جمهوری اسلامی ایران، بازیگران جدید قدرت را بیشتر به بازی در این میدان ترغیب کردند.

در این راستا جان‌کری، وزیر خارجه امریکا، قبل از نشست نیویورک با ارائه یک بسته «هویج اشتهاآور» پیرامون تحریم‌ها اعلام داشت: «اگر ایران اقدامات سریعی را برای همکاری با نظارت‌های بین‌المللی روی برنامه هسته‌ای‌اش عملی کند، واشنگتن می‌تواند تحریم‌ها را در طول چند ماه لغو کند». وعده زمانی جان‌کری برای لغو تحریم‌ها عبارت از سه ماه و یا کمتر بود. اینجا بود که هویج اشتهاآور طرف آمریکایی، معتقدان به تعامل با کانون‌های قدرت و ثروت جهانی را وادار به عبور از خطوط قرمز و اقدامات نابجا کرد.

بدین ترتیب آمریکایی‌ها از طریق تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و ارائه بسته هویج اشتهاآور لغو تحریم‌ها، موفق شدند در چارچوب یک جنگ ادراکی (ساده نشان دادن رسیدن به توافق و کوتاه بودن زمان آن) عملاً بازیگران جدید قدرت را به داخل بازی مذاکرات و اشتباه محاسباتی بکشانند.

هنگامی‌که مذاکرات در مهر ماه ۱۳۹۲ در حاشیه نشست عمومی سازمان ملل و دیدار دوجانبه وزیر خارجه ایران و امریکا آغاز شد و ایالات‌ متحده به اولین هدف خود یعنی القای اثربخش بودن تحریم‌ها برای آوردن ایران به‌پای میز مذاکرات رسید، لحن و ادبیات مقامات کاخ سفید نیز تغییر کرد و درست در آغاز مذاکرات ژنو، آنان به‌یک‌باره وعده لغو زودهنگام همه تحریم‌ها را از ادبیات خود خارج ساختند. اینجا بود که اوباما صراحتاً اعلام کرد؛ «مذاکراتی که هم‌اکنون جریان دارد برای لغو تحریم‌ها نیست».

در سوم آذر ۱۳۹۲ (مقارن با موعد وعده ۱۰۰ روزه آقای رئیس‌جمهور) توافق با ۵+۱ تحت عنوان برنامه اقدام مشترک موسوم به توافق‌نامه ژنو امضاء شد و طرف آمریکایی که تا پیش ‌از این، وعده خود مبنی بر لغو همه تحریم‌ها در زمان کوتاه را تغییر داده بود، این بار به‌صورت رسمی متعهد شد که تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع نکند.

اما بازهم این طرف‌های آمریکایی و اروپایی بودند که به زیر حرف‌های خود زدند و در طول اجرای برنامه اقدام مشترک نه ‌تنها تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کردند، بلکه مانع از اجرای لغو تحریم‌ها در چارچوب توافق‌نامه ژنو شدند. در این میان برحذر داشتن شرکت فرانسوی پژو برای عدم تجارت با ایران از سوی آمریکایی‌ها شاهد مثالی بر این موضوع است.

در ادامه روند مذاکرات، مقامات آمریکایی بازی دیگری را آغاز کردند آنان با دسته‌بندی تحریم‌ها اعلان داشتند:

۱. لغو تحریم‌های شورای امنیت منوط به برطرف ساختن نگرانی‌های تصریح‌شده در قطعنامه‌های این شورا است و اصلاً امکان‌پذیر نیست.

۲. لغو تحریم‌های چندجانبه نیز به دلیل اینکه رژیم تحریم‌ها باید علیه ایران حفظ شود، فعلاً امکان‌پذیر نیست.

۳. لغو تحریم‌های یک‌جانبه (کنگره) به بهانه مخالفت کنگره در حال حاضر عملی نیست و برای آن باید با کنگره مذاکره کرد؛

۴. تعلیق تحریم‌های یک‌جانبه دستورات ریاست جمهوری امریکا در موضوع هسته‌ای که ۱۵% از تحریم‌ها را شامل می‌شود، نیز منوط به اجرای یک دوره تمکین دوساله از سوی ایران خواهد بود.

بدین ترتیب و علی‌رغم این‌که ایران تمام مواد غنی‌سازی شده ۲۰ درصد خود را در طول مهلت ۶ ماهه اکسید نمود و در تمدید مهلت ۴ ماهه مذاکرات نیز ۴ تن اورانیوم ۲.۵ درصد غنی‌سازی شده هم اکسید کرد و نظارت‌های آژانس را نیز پذیرا شد، اما طرف‌های آمریکایی – اروپایی حتی حاضر به تعلیق بخشی از تحریم‌ها هم نشدند.

غرب امیدوار است با گذشت زمانی در حدود یک نسل انسانی، عملاً نسل فعال و پیگیر حقوق هسته‌ای کشور از عرصه‌های اجتماعی و سیاسی خارج ‌شده و فرسودگی و مستهلک شدن قطعات و دستگاه‌های هسته‌ای از یک‌ سو و نیز عقب افتادن از فناوری روز، عملاً ایران اسلامی را از پیگیری صنعت هسته‌ای بازدارد.
امریکا برای توافق نهایی چه می‌خواهد

امریکا برای توافق نهایی با ایران بر موارد زیر تأکید دارد:

۱. راکتور آب‌سنگین اراک که دارای کارکردهای چهارگانه تولید پلوتونیم و رادیوایزوتوپ‌ها و تولید برق است تنها به یک راکتور عادی برای تولید برق با سوخت غیرطبیعی (سوخت غنی‌سازی شده) تبدیل شود. این مهم عملاً به معنای تعطیلی واحد اراک خواهد بود.

در همین چارچوب طرف آمریکایی حتی کاهش میله‌های سوخت نیروگاه فعلی اراک از ۱۵۰ میله سوخت در راکتور به ۲۰ میله سوخت را نپذیرفته‌اند.

باید خاطرنشان نمود با توجه به اینکه در آستانه پایان عمر مفید راکتور تهران هستیم، در صورتی که راکتور آب‌سنگین اراک در آینده نزدیک راه‌اندازی نگردد، در تأمین رادیوایزوتوپ‌های موردنیاز برای درمان حدود یک‌میلیون بیمار در کشور دچار چالش جدی خواهیم بود.

۲. در مذاکرات برای ظرفیت غنی‌سازی تنها با ۴۷۰۰ سانتریفیوژ با تزریق گاز کم که آن‌هم به‌صورت شفاهی موافقت کرده‌اند.

۳. تحقیق و توسعه از سانتریفیوژهای نسل یک بالاتر نرود و فردو به یک مرکز مطالعاتی فاقد کارکرد تحقیق و توسعه تبدیل شود.

۴. عدم پذیرش تحقیقات باز فراوری

۵. کاهش ذخایر ۳.۵ درصد از ۸.۵ تن به ۵۰۰ کیلو (بنا بر برخی گزارش‌ها، در مذاکرات به‌صورت شفاهی ۲ تن را پذیرفته‌اند).

این احتمال وجود دارد که برای تمدید مذاکرات یکی از شروط طرف آمریکایی و اروپایی اکسید ساختن بخش اعظمی از ذخایر ۳.۵ درصد باشد

۶. ایران متعهد به امضاء و تصویب پروتکل الحاقی شده و نظارت و بازرسی‌های فراتر از پروتکل‌های الحاقی را نیز بپذیرد.

۷. موضوع بُرد موشک‌های ایران حداکثر تا ۱۵۰ کیلومتر تعیین تکلیف شود

۸. ایران پیمان «منع جامع آزمایش هسته‏ای» (C.T.B.T) رسماً پذیرفته و به تصویب برساند.

شایان‌ذکر است که بازرسی‌های موردنظر CTBT در تضاد کامل با استقلال و امنیت کشورهای عضو است. علاوه بر اجازه عکس‌برداری هوایی، بر اساس مفاد این معاهده،‌ تیم بازرسی در انجام مأموریت‌های خود برای دسترسی به هر نقطه از کشور محل مأموریت، حتی دفتر ریاست جمهوری و … از آزادی کامل برخوردارند.

۹. زمان طولانی (۳۰ ساله) برای عادی شدن پرونده ایران

روشن است که غرب امیدوار است با گذشت زمانی در حدود یک نسل انسانی، عملاً نسل فعال و پیگیر حقوق هسته‌ای کشور از عرصه‌های اجتماعی و سیاسی خارج ‌شده و فرسودگی و مستهلک شدن قطعات و دستگاه‌های هسته‌ای از یک‌ سو و نیز عقب افتادن از فناوری روز، عملاً ایران اسلامی را از پیگیری صنعت هسته‌ای بازدارد.

اقدامات امریکا در مذاکرات ژنو و بندهای هشت‌گانه برای توافق نهایی با ایران ناظر بر یک نقشه راهبرد است که ۳ مرحله را در بر می‌گیرد:

الف) متوقف‌سازی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران؛

ب) معکوس‌سازی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران؛

ج) برچیده‌سازی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران.

در این راستا به نظر می‌رسد مرحله متوقف‌سازی با توافق اقدام مشترک انجام شد و برای تمدید مذاکرات و دوره تمکین، مرحله معکوس‌سازی عملیاتی می‌گردد و به بهانه طول قرنطینه برای برچیدن تحریم‌ها در یک دوره ۱۰ تا ۲۰ ساله و حتی تا سی‌ساله، عملاً مرحله سوم (برچیده‌سازی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی) اجرایی می‌گردد.

بازی بسیار خطرناک تجدید نظر طلبان لیبرالیسم برای تسریع روند دو قطبی‌سازی، گره زدن موضوع مذاکرات به فضاهای سیاسی امنیتی است. انگاره‌سازی نتیجه مذاکرات و توافق هسته‌ای با گشایش میدانی برای فتنه‌گران بازی خطرناک تجدیدنظرطلبان برای تسریع روند دو قطبی‌سازی است.
دو قطبی‌سازی توافق – عدم توافق

به نظر می‌رسد تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و معتقدان به تعامل با کانون‌های قدرت و ثروت جهانی در مواجهه با زیاده‌خواهی‌های طرف‌های آمریکایی و اروپایی و عدم پای‌بندی آنان به تعهداتشان پیرامون لغو تحریم‌ها اکنون برای برون‌رفت از وضعیت خود ساخته به ‌جای تکیه بر قدرت ملی و توسعه نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه‌ای، راه‌حل بسیار خطرناکی را برگزیده‌اند و آن دو قطبی‌سازی توافق – عدم توافق است.

تجدیدنظرطلبان و معتقدان به تعامل‌گرایی خود را ناچار به دوقطبی‌سازی می‌بیند. آنان با این تصور که همه سرمایه و حیات خود را گره ‌زده به مذاکرات می‌بینند، ازاین‌رو اصالت را به موضوع توافق می‌دهند نه محتوا و کیفیت آن.

در این ‌ارتباط تاکتیک‌های مورد استفاده جریان‌های یاد شده برای دو قطبی‌سازی مذکور، تاکنون ناظر بر عدم توافق هراسی، هر توافقی بهتر است از عدم توافق است و همچنین مفهوم توافق مناسب به‌جای توافق خوب است.

اما در این میان بازی بسیار خطرناک تجدید نظر طلبان لیبرالیسم برای تسریع روند دو قطبی‌سازی، گره زدن موضوع مذاکرات به فضاهای سیاسی امنیتی است. انگاره‌سازی نتیجه مذاکرات و توافق هسته‌ای با گشایش میدانی برای فتنه‌گران بازی خطرناک تجدیدنظرطلبان برای تسریع روند دو قطبی‌سازی است.

دراین‌ارتباط حسین مرعشی مدعی می‌گردد: «فکر می‌کنم فرصت توافق هسته‌ای می‌تواند با تدبیر آقای روحانی، گره‌های باقی‌مانده در سیاست داخلی مثل حصر و آزادی زندانیان سیاسی و … را حل کند.»

چنین رویکردی می‌تواند موضوع هسته‌ای را از یک مسئله مورد اجماع ملی و انسجام بخش به یک موضوع چالش‌آفرین در حوزه‌های سیاسی و امنیتی تبدیل نماید.

شاخص‌های توافق خوب

به نظر می‌رسد هرگونه دو قطبی‌سازی پیرامون یک موضوع ملی و انسجام بخش در نوع خود اشتباه خواهد بود. در این ‌ارتباط در وهله اول می‌بایست تصریح کرد که رسیدن به توافق خوب مورد انتظار و اجماع همه نیروهای مؤمن به انقلاب و آحاد مردم است و در مرتبه دوم نیز توافق خوب را شاخص سازی کرد و به‌صورت ایجابی آن را تبیین و در معرض مطالبه افکار عمومی قرار داد.

در این میان حتی توافق خوب را نباید در غیریت با توافق تعریف کرد چراکه باز در درون خود دچار دو قطبی‌سازی می‌شود.

تبیین توافق خوب و مطالبه آن از یک‌ سو انسجام ملی را تحکیم می‌بخشد و از سوی دیگر جامعه را از حالت شرطی شدن پیرامون مذاکرات خارج می‌کند. در این ‌ارتباط برای شاخص سازی پیرامون توافق خوب می‌بایست به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون خطوط قرمز مذاکرات توجه نمود.

تبیین توافق خوب و مطالبه آن از یک‌ سو انسجام ملی را تحکیم می‌بخشد و از سوی دیگر جامعه را از حالت شرطی شدن پیرامون مذاکرات خارج می‌کند. در این ‌ارتباط برای شاخص سازی پیرامون توافق خوب می‌بایست به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون خطوط قرمز مذاکرات توجه نمود.
با مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب  در یک سال گذشته، محورهای ذیل به‌عنوان خطوط قرمز مذاکره قابل احصاء است:

۱. حرکت علمی هسته‌ای به‌ هیچ ‌وجه نباید متوقف یا حتی کند شود.

۲. مذاکره‌کنندگان ایران باید بر ادامه تحقق و توسعه و پیشرفت هسته‌ای پافشاری کنند.

۳. کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هسته‌ای را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.

۴. مذاکره‌کنندگان کشورمان نباید هیچ حرف زوری را از طرف مقابل قبول کنند.

۵. روابط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ایران باید به ‌صورت متعارف و غیر فوق‌العاده باشد.

۶. مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند.

۷. حفظ تشکیلاتی مانند «فردو» که دشمن قادر به تخریب آن نیست و برایش غیر قابل دسترسی است.

۸. تأمین نیاز قطعی کشور در زمینه ظرفیت غنی‌سازی به میزان ۱۹۰ هزار سو.

۹. نباید نیازمندی‌های کشور و برخی مسائل همچون تحریم‌ها به مذاکره گره‌ زده شود.

۱۰. این مذاکرات فقط در مورد مسائل هسته‌ای است و لاغیر.

۱۱. تا دشمنی آمریکایی‌ها و اظهارات خصمانه‌شان درباره ایران ادامه دارد، تعامل با آن‌ها نیز هیچ ‌وجهه ا‌ی ندارد.

با الهام از این خطوط قرمز به نظر می‌رسد یک توافق خوب بایستی حائز شرایط ذیل باشد:

۱- حفظ دانش هسته‌ای

۲- حفظ دستاوردهای هسته‌ای

۳- حفظ عزت ملی

۴- حفظ منافع ملی

۵- حفظ استقلال سیاسی

شایان‌ذکر است که مهم‌ترین شاخص عملیاتی این توافق که به موضوع حفظ منافع ملی بازمی‌گردد، رفع یک‌باره‌ی همه تحریم‌ها به ‌صورت همزمان خواهد بود.

بر این اساس است که مهر ماه سال جاری، رئیس‌جمهور محترم در نشست مطبوعاتی در جمع نمایندگان رسانه‌های بین‌المللی در نیویورک تصریح نمود: «وقتی راجع به تحریم صحبت می‌کنیم، مقصود ما همه تحریم‌هایی است که از نظرمان غیرقانونی است؛ چه تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا، چه تحریم‌های اتحادیه اروپا و چه قطعنامه‌هایی که مربوط به شورای امنیت است باید در توافق به ‌طور کامل برداشته شود.»

و پس از امضای توافقنامه نیز تصریح کرده‌اند: «با اجرای این توافق تحریم نیز شکسته خواهد شد؛ چه دیگران از این لفظ خوششان بیاید و چه بدشان بیاید. ترک‌ها در سازمان تحریم از دیشب آغازشده و هر چه زمان بگذرد فاصله این ترک‌ها بیشتر خواهد شد و در اولین قدم برخی از تحریم‌ها با اجرای این توافق برداشته خواهد شد. تحریم‌ها که به ‌صورت فزاینده ادامه می‌یافت از امروز یعنی از شروع اجرای توافق متوقف خواهد شد و بخشی از تحریم‌های بانکی در اجرای این توافق شکسته خواهد شد.»

سخن پایانی

در این مقاله کوشیده شد با بازخوانی روند تحولات پرونده هسته‌ای، شاخصه‌های توافق خوب مورد بررسی قرار گیرد. روشن است که اکنون باید منتظر ماند و دید که تیم مذاکره ‌کننده محترم که مورد حمایت آحاد ملت و نظام اسلامی بوده و هستند تا چه حد در استیفای حقوق ملت موفق خواهند بود.

این مقاله را با توصیه‌ای از امام راحل عظیم‌الشأن به پایان می‌بریم که در وصیت‌نامه الهی سیاسی خویش فرمود: «وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمان‌های بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه‌ها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال  و منافع کشور و روابط حسنه  با دولت‌هایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند؛ و از هر امری که شائبه وابستگی با همه ابعادی که دارد به‌ طور قاطع احتراز نمایید.»

 رضا سراج؛ کارشناس ‌ارشد مسائل راهبردی و عضو هیئت ‌علمی دانشگاه

Share