محبوب روستا

پرسشی به بزرگی تاریخ!

پرسشی به بزرگی تاریخ! در روزگار سیاهی که بشریت دچار سهمگین ترین بحرانها بود و جهان از تباهی و ستم ، قتل و غارت و تجاوز ، گمراهی و بت پرستی ، خودکشی و کشتار و بی رحمی سرشار شده بود خداوند حکیم آخرین پیامبر از سلسله انبیاء الهی را مبعوث و مامور ساخت تا […]

پرسشی به بزرگی تاریخ!
roosta_0951در روزگار سیاهی که بشریت دچار سهمگین ترین بحرانها بود و جهان از تباهی و ستم ، قتل و غارت و تجاوز ، گمراهی و بت پرستی ، خودکشی و کشتار و بی رحمی سرشار شده بود خداوند حکیم آخرین پیامبر از سلسله انبیاء الهی را مبعوث و مامور ساخت تا پرچم هدایت و رستگاری بشر را به اهتزاز درآورد و راه نجات و رهایی را به بشریت نشان دهد . در روزگاری که خانه کعبه مهمترین وسیله امرار معاش گروهی از قبیله قریش و نیز مورد احترام قبائل مختلف بود هم به دلیل سابقه آن و هم به علت اینکه درآن ۳۰۰ یا ۳۶۰ بت به شکل انسان ، حیوان و درخت جای داشت که هرکدام از آن بت ها از آن گروه و قبیله ای بود.
حضرت محمدابن عبدلله صلی الله علیه وآله به پیامبری مبعوث شد تا بذر انسانیت و عدالت ، آزادی و آزادگی ، اندیشه و تفکر ، رافت و رحمت و مکارم اخلاقی را درجهان مردم ظلمت زده بپاشاند و بنشاند . او در روز ۲۷ ماه رجب سال چهلم از عام الفیل و در سن ۴۰ سالگی این بار بسیار سنگین را برعهده گرفت . رسول گرامی اسلام (ص) با دعوت از مردم به توحید و یگانه پرستی ، راه رستگاری و فلاح را به روی ابناء بشر باز کرد ، پیامبر عزیز اسلام (ص) در طول ۲۳ سال ( ۱۰ سال در مدینه و ۱۳ سال در مکه ) اگر چه رنجها و آزارهای فراوانی را متحمل شد تا جایی که خود فرمود: «هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید و رنج نکشیده » اما اساس حکومت بزرگترین امپراطوریهای جهان را درهم شکست و از مردم متوحش آن روزگار مومنان مجاهدی پرورش داد و تربیت کرد که هنوز و تا به همیشه می توانند الگوی کاملی برای زندگی شرافتمندانه در هر عصر و روزگاری باشند .
این پیامبر (ص) در سال پایانی عمر شریف خود در بازگشت از سفر حج ( که به حجه الوداع معروف است ) در صحرای غدیر از جانب خداوند عالم هستی ماموریت یافت تا تا در اجتماع عظیم حجاج بیت الله الحرام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را به جانشینی خود معرفی و با همه مخاطبان تا قیام قیامت اتمام حجت کند که امامت و ولایت علی و اولاد معصومش علیهمصلوات الله تکمیل کننده رسالت همه انبیاء و اتمام نعمت ولایت پرودگار خواهد بود.
در واقعه و حماسه غدیرخم ۱۲۰ هزار نفر از زائران خانه خدا پیام الهی را از زبان و بیان خاتم النبیین (ص) شنیدند و از خرد و کلان ، پیرو جوان با علی ابن ابیطالب علیه السلام بیعت کردند و این مقام ولایت و انتصاب الهی را به او تبریک و شادباش گفتند . از عجایب روزگار است که پیامبر گرامی اسلام (ص) حدود ۷۰ روز بعد از واقعه غدیر و در روز دوشنبه ۲۸ ماه صفر سال ۱۱ هجری رحلت کرد و…
… وامام علی (ع) بنا بر وصیت رسول اکرم (ص) با همراهی فضل ابن عباس بدن مطهر خاتم الانبیاء (ص) را غسل داد و کفن کرد و بر پیکر بی جان حضرت نماز خواند ، در این میان گروهی از صحابه به جای آنکه در کنار علی (ع) و در مراسم تدفین پیامبر (ص) حضور داشته باشند ، بدن پیامبر (ص) و امام علی (ع) را رها کرده و در پی تحصل جانشینی پیامبر (ص) بودند بدین گونه بود که غم انگیزترین وعبرت آموزترین انحراف بعد از پیامبر (ص) کلید خورد!؟

سالهای بعد از رحلت پیامبر (ص) ، آنچنان بر علی علیه السلام و و خاندان گرانقدر پیامبر (ص) سخت و طاقت سوز بود که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: که من در این مدت استخوان در گلو و خار در چشم صبر کردم !.
به راستی که ۲۵ سال خانه نشینی علی (ع) هم برای او هم برای جامعه اسلامی آن روز و هم برای جهان بشریت آنچنان پرهزینه و گران تمام شد که حضرت در خطبه ۱۶ نهج البلاغه می فرماید: « اکنون مصیبت و گرفتاری ( جامعه و رهبری ) شما ، به یقین به حالت آن روز بازگشته است که خداوند پیامبر خود را برانگیخت » یعنی بازگشت جامعه اسلامی به دوران جاهلیت قبل از بعثت !؟
از این کلام دردمندانه تا حدودی می توان فهمید که بعد از پیامبر (ص) چه بر سر اسلام و مسلمین آمده است!.
امام علی (ع) از این واقعیت تلخ و ناگوار در عهدنامه مالک اشتر پرده برداشته و می فرماید : درباره گزینش قاضی و رسیدگی به نحوه قضاوت های او نیک بنگر … زیرا این دین ، اسیر دست اشرار شده بود و آنان طبق هوای نفس عمل می کردند و دین را وسیله ای برای طلب دنیا و مال و مقام و استیلا قرار داده بودند. . زحمات طاقت فرسای پیامبر اکرم (ص) و تربیت امت به تباهی کشیده شد به خصوص در دوران خلافت عثمان که گروه بسیاری به ثروت اندوزی و غضب اموال عمومی و تضییع حقوق جامعه پرداختند و بعد از مرگ عثمان که مردم به در خانه علی (ع) ریختند و او بر اساس تکلیف الهی امامت را بر عهده گرفت آن حضرت تنها کمتر از ۵ سال زمامداری ، جنگ های متعددی را بر او تحمیل کردند و گرفتاریهای زیادی را ایجاد نمودند تا آن حضرت نتواند آنگونه که باید جامعه را در مسیر هدایت الهی پیش ببرد ، به هرحال امام علی (ع) خلافت خود را با مصادره و پس گرفتن اموال و زمین هایی که عثمان به اشخاص و نزدیکان خود بخشیده بود و رد کردن آنها به بیت المال آغاز کرد.
سپس حکام و استانداران حکومت اشرافی پیشین ازجمله معاویه را عزل کرد ، چیزی نگذشت که معاویه باطن خبیث خود را آشکار ساخت و سرزمین شام و سوریه را از حوزه خلافت علوی خارج کرد و در مقابل خلیفه بر حق الهی ایستاد ؛ وااسفا ! که ۵ سال فرصت حکومت امیرالمومنین ( ع) از جانب مخالفان پیامبر (ص) (ص) به صورت های گوناگون به تباهی کشیده شد ، طلحه و زبیر و عایشه جنگ جمل را و معاویه جنگ صفین را بر علی (ع) و جامعه تحمیل کردند و….
سرانجام پرچم دار عدالت و جانشین بلد فصل خاتم الانبیاء (ص) بعد از ۲۵ سال سکوت در برابر خلافت خلفا و ۵ سال حکومت ظاهری به جرم عدالت در محراب مسجد کوفه مظلومانه به شهادت رسید و…
با شهادت مظلومانه امیرالمومنین (ع) امامت امت بر عهده امام مجتبی (ع) قرار گرفت و آن حضرت نیز در آن دوران سخت و نفس گیر و طاقت سوز پیشنهاد صلح معاویه را قبول کرد تا شاید اسلام ناب محمدی (ص) محو نگردد و از صحنه حجاز محو نشود ، امام حسن مجتبی پیشنهاد صلح معاویه را به شرط اینکه معاویه حق ندارد جانشین و ولیعهدی برای خود انتخاب کند پذیرفت ، با این تدبیر امام حسن (ع) توانست در رسوایی هرچه بیشتر معاویه و جلوگیری از تشکیل سلطنت اموی گام بلندی بردارد. با این وصف امام حسن مجتبی (ع) چونان پدرش علی ابن ابیطالب خون دل خورد و صبر کرد او ده سال لعن بر علی (ع) را از منابر شنید و در سال ۵۰ هجری با دسیسه های شوم اموی توسط همسر ملعونه اش به زهر جفا مسموم و شهید شد و بار سنگین ادامه راه پیامبر(ص) و علی (ع) را به عهده برادر والامقامش حسین ابن علی (ع) نهاد.

حدود ۶ سال بعد از شهادت امام حسن(ع) این معاویه بود که عهدش را شکست و برخلاف عهدنامه ای که با حسن ابن علی (ع) بسته بود یزید را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرد و تاسف بارتر اینکه به دلیل دنیازدگی اهل دین ، تسامح در اعطای مسئولیت ها ، کوچک شمردن منکرات از طرف مردم و سکوت مرگبارشان در برابر بی عدالتی ها ، یزید را به عنوان امیر مسلمین پذیرفتند ، یزیدی که آشکار شراب می نوشید و صبحگاهان مست از خواب بر می خواست !؟
در ماه رجب سال ۶۰ معاویه مرد و یزیدابن معاویه لعنه الله علیه بر جایگاه پیامبر(ص) تکیه زد، او با ارسال نامه ای به والی مدینه دستور داد تا از سه شخصیت مؤثر حجاز برای خلافتش بیعت بگیرد و تاکید کرد هرکدام از بیعت با اوسرباز زده و امتناع کردند را بلادرنگ به قتل برساند ! حضرت اباعبدلله الحسین (ع) که پیش از این اعلام کرده بود که : « زمانی که اسلام گرفتار حاکمی چون یزید باشد باید با اسلام خداحافظی کرد » وقتی با پیشنهاد ولید حاکم مدینه مبنی بر پذیرش بیعت با یزید روبرو شد فرمود : « همچون منی با مثل یزید هیچگاه بیعت نمی کند » و بعد از وداع شبانه با قبر پیامبر(ص) ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری از راه اصلی به سوی مکه حرکت نمود و خاندان خود را نیز با خود همراه برد و در نامه ای که به برادرش محمد حنفیه نوشت تاکید کرد که : « من نه از روی هوس و سرکشی و نه به قصد فساد و ستمگری بلکه برای اصلاح امور جدم قیام می کنم و میخواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و در این کار به روش جدم و پدرم علی ابن ابیطالب (ع) رفتار خواهم کرد و… .
کاروان حسینی روز سوم شعبان وارد مکه شد و آن حضرت حدود ۴ ماه در مکه سکونت کرد و سخنرانی های ایراد نمود ، وقتی که مردم کوفه اطلاع یافتند که امام حسین (ع) بیعت با یزید فاسق و بی دین را نپذیرفته و به قصد اعتراض علیه حکومت یزید مدینه را به قصد مکه ترک گفته و در مکه مستقر شده است برای او نامه های زیادی نوشته و ضمن اعلام آمادگی برای پذیرش رهبری و امامت آن امام همام از او دعوت کردند که حضرت هرچه زودتر به کوفه حرکت کند، امام حسین (ع) برای اطمینان از بیعت کوفیان ، مسلم ابن عقیل را جهت بررسی اوضاع و احوال با پیامی به کوفه فرستاد ، مسلم بن عقیل در کوفه با استقبال گسترده ای روبرو شد و مراتب را طی نامه ای به امام ابلاغ کرد ، خبر به یزیدابن معاویه رسید و او سخت احساس خطر نمود و در نتیجه عبیدالله ابن زیاد را به عنوان والی به کوفه فرستاد ، ابن زیاد فردی بی رحم و بسیار خشن بود در پی اعمال سیاستهای شیطانی او ، مردم از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده شدند و در نهایت مسلم بن عقیل و هانی که از شیعیان امام بود را دستگیر و به طرز فجیعی به شهادت رساند و به این ترتیب از مردم زهر چشم گرفت.
هنوز خبر بیعت شکنی کوفیان به حسین (ع) نرسیده بود که عده ای از مزدوران یزید قصد کشتن امام حسین (ع) را کردند ، امام حسین (ع) به محض اطلاع برای حفظ حرمت کعبه و جلوگیری از خونریزی احتمالی در حرم امن الهی در روز هشتم ذالحجه ( دوروز مانده به عید قربان ) در حالی که مسلمانان از همه جا به مکه روان بودند بر خلاف جهت آنان در مهمترین ایام حج از مکه خروج کرد و به سوی کوفه روان شد. این اقدام جگرگوشه پیامبر(ص) همگان را به تعجب و کنجکاوی وا داشت ، بعد از چند روز خبر شهادت مسلم و هانی به امام حسین (ع) می رسد و او اینکه نه تنها از راه برنمی گردد بلکه برای اهل کاروان خطبه می خواند و اعلام می کند که :
« مگر نمی بینید که به حق رفتار نمی شود و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید ؟ در چنین شرایطی افراد با ایمان باید آرزوی شهادت و ملاقات پروردگار را بنمایند ، من مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و ملال نمی دانم .

کاروان حسینی همچنان در مسیر کوفه به راه خود ادامه میدهد و بعد از حدود ۲۰ روز با لشکر حربن یزید ریاحی روبرو می شود ، او از جانب ابن زیاد ماموریت یافته بود تا با هزار سرباز مسلح کاروان حسینی را متوقف کند .
امام حسین (ع) باز خطبه می خواند نه تنها برای اهل کاروان آنروز خویش ، که برای همه مردمی که در طول زمان تا قیام قیامت خواهند آمد ، ایشان خطاب به مردم می فرماید : رسول اکرم (ص) فرمود : هرکس حاکم ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال می شمارد و عدل الهی را شکسته و بر خلاف سنت رسولش عمل می کند و در بین مردم به گناه و ستم رفتار می نماید اگر علیه او با زان و عمل قیام نکند سزاوار است که خداوند ، مظلوم سلطه پذیر را با آن طاقی سلطه گر یکجا به جهنم ببرد ، آگاه باشید که این قوم شیطان را تبعیت کردند و فرمان خدا را رها ساختند و فساد را آشکار نموده و حدود الهی را تعطیل و بیت المال را در انحصار خود درآورده و حلال خدا را حرام و حرامش را حلال کردند.
سرانجام امام حسین (ع) همراه با خاندان و یاران خویش وارد سرزمین کربلا شدند و در کنار فرات چادر زدند ، عصر روز نهم ماه محرم سال ۶۱ هجری بود که سپاهیان یزید قرارگاه امام و یارانش را مورد حمله قرار دادند و اباعبدلله الحسین (ع) برادر رشید و دلاور خود حضرت ابوالفضل العباس را همراه تنی چند فرستاد تا با دشمن صحبت کنند و آن شب را مهلت بگیرند و در نهایت چنین شد.
وقتی که تاریکی همه جا را فرا گرفت امام حسین (ع) بازهم خطبه خواند و به آنان گفت : « پیمانی که با من بسته اید را نادیده می گیرم وبیعتی را که با من کرده اید از گردن شما برمی دارم من اکنون همه شما را به اختیار خود میگذارم ، می توانید مرا تنها بگذارید و از این سرزمین بروید ، این سپاه و لشکریان تنها مرا می جوید »
آن شب عده ای از همراهان که سست عنصر و دنیاطلب بودند فرزند پیامبر(ص) را رها کردندو راهی شهرها و خانه های خود شدند اما آنانکه مومن واقعی و پیرو راستین خط سرخ امامت بودند بر سر پیمان خویش محکم و استوار ماندند و تا پای جان و تا آخرین قطره خونشان اسلام و امام و قرآن را یاری و حمایت کردند و در فردای آن شب یعنی روز عاشورا در برابر ۳۰ هزار نفر از لشکریان ددمنش و خون آشام یزید آنچنان مردانه به مبارزه برخاستند که تا قیام قیامت مبارزات و مجاهدات و ایثارگریهای به یادماندنی شان سرمشق همه آزادگان جهان خواهد بود . باری !
حسین (ع) نیز به تکلیف الهی خویش جانانه عمل کرد و طبل رسوایی و نابودی ستمگران را برای همه عصرها و نسل ها به صدا درآورد ، شهادت مظلومانه اباعبدلله الحسین (ع) و فرزندان و یاران با وفایش پرچم آزادگی و آزادی را برافراشت و بدین سان نهضتی عظیم در تاریخ بوجود آمد و شکل گرفت و به تاریخ شکل داد ، آری! وقتی امام حسین (ع) دید گره ایجادشده در جامعه اسلامی دیگر با دست باز شدنی نیست با خون سر ، به باز کردن آن گره اهتمام ورزید.
و به قول استاد گرانمایه استاد محمدرضا حکیمی ، تا هم اکنون نیز هر نهضتی که در برابر ستم و تباهی و روشهای بیدادگرانه در دنیای اسلام و شیعه پا می گیرد مایه اصلی آن نهضت عاشورا و قیام حسین (ع) است.
و در پایان پرسشی به بزرگی تاریخ که : آیا اگر پس از رحلت جانگداز پیامبر اسلام (ص) امت و بویژه خواص به ولایت و امامت علی بن ابیطالب (ع) تن می دادند آیا بعد از حدود ۵۰ سال از درگذشت پیامبر خاتم (ص) واقعه جانگداز و حادثه عبرت آموز کربلا رخ می داد؟!

محبوب روستا

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share