حسین لطفی

نمی شود گفت من ذوب در ولایتم ولی،نماینده ولی فقیه را قبول ندارم…

چندی قبل پس از اینکه “گیلانیان” پیام تسلیت رهبر انقلاب به نماینده ولی فقیه در گیلان را منتشر کرد یکی از ذوب شدگان در ولایت، بجهت قداستی که برای خبر مذکور قائل است آن را قابل نشر ندانست و در تقبیح اقدام ما مطلبی حاوی چند ایراد سلیقه ای را منتشر نمود که نیاز به […]

چندی قبل پس از اینکه “گیلانیان” پیام تسلیت رهبر انقلاب به نماینده ولی فقیه در گیلان را منتشر کرد یکی از ذوب شدگان در ولایت، بجهت قداستی که برای خبر مذکور قائل است آن را قابل نشر ندانست و در تقبیح اقدام ما مطلبی حاوی چند ایراد سلیقه ای را منتشر نمود که نیاز به رفع سوء تفاهم دارد .

البته این وجیزه به آن معنی نیست که نقدی ولو هدفدار ( ! ) نباید نوشته شود و یا کسانی برای تامین نظر خود نباید از آن استفاده نمایند و یا نوشته ما وحی منزل است و نباید ایرادی بر آن وارد نمود وقسعلیهذا که نگارش این نوع نقدها خود دلیل مورد توجه بودن مطالب ما است و صد البته در علوم انسانی هر چیز مغایر با سلیقه می تواند مورد رد یا قبول یا نقد و بررسی قرار گیرد و این خود باعث زیبائی کار و خلق اثر یا آثار بدیع و زیبا می شود و همچنان مثل بعضی ها قصد نداریم همگان را با خط کش خودمان اندازه گیری نماییم و هر اظهار نظر مغایر طبع را مردود بدانیم و یا خدای ناکرده بر صداقت و سلامت دوستانی که سال ها خاک جبهه خورده اند خدشه وارد نماییم .

یادم هست روزی در پی انتشار مطلبی بلافاصله یکی از دوستان جوان که از حیث سنی مطلقا تناسبی با من ندارد زنگ زد و ضمن کسب اطلاع از صحت و سقم خبر با نوعی شرمندگی (غلط نگارشی) موجود در خبر را به من تذکر داد ؛ البته مشابه این اتفاق در وقت دیگری نیز رخ داد که یکی از خوانندگان محترم سایت تذکر داد و در مجموع موجب خوشحالی شدند .

این اتفاقات شیرین چنان وجدی در نویسنده ایجاد کرد که این شعر فردوسی چند روزی ورد زبان شد :

چو گوئی که وام خرد توختم – همه هرچه بایستم، آموختم

یکی نغز بازی کند روزگار – که بنشاندت نزد آموزگار 

امااینبار دلسوزی نیامد تا نویسنده را ارشاد نماید بلکه عالمی آمد تا غوغائی کند و مانند شبلی با توجه به شناخی که دارد مصلحت را در سنگسارمان دید ( ! ) همان قصه ای که سال ها در کتاب درسی دبیرستانی وجود داشت !

می گویند : وقتی حلاج را سنگسار می کردند شبلی که همعصر و از جهاتی پیرو وی بود در صحنه حضور داشت . وی برای اینکه متهم به همفکری با حلاج نشود کاه گلی را بسوی او پرتاب کرد ، منصور آه کرد . از او پرسیدند : این همه سنگ زدند آه نکردی ، چه شد بر اثر کاه گل شبلی آه کردی ؟ گفت : آنها مرا نمی شناسند، معذورند ولی شبلی که می شناسد نباید سنگ می انداخت !!؟؟

با توجه به سوابقی که از تعهد و اخلاص منتقد ما در اختیار است در حیرتیم که چرا برای ابراز مخالفت زیرکانه با (بزرگ مرد گیلان) به تعبیر ایشان ، به ایراد های سلیقه ای و تهمت  ناروا متوسل شده اند ؟

عدم رعایت اصل آیین نگارش و رتبه بندی و تعاریف هر یک از ابعاد خبر عدم توجه به مفهوم اختصاصی – غلط املائی انتخاب تیتر اگه این رخ داد بر روی پیام معظم له رسانه ای نمی شد چه بسا کام فرومی بستیم  – نقل منبع   عکس ساختگی و … !!؟؟ اهم موارد مطرح شده ایشان است .

صرفنظر از ایراد اول که خود منتقد نیز گاهی مرتکب آن می شود کما اینکه در نقد خود نوشت تازه به گزارش سایت شما هم نمیشه خواند، چرا که خود دارای منبع است و باید نقل به منبع بشه …این امر در عالم رسانه بجهات مختلف امر اجتناب ناپذیری است و رد یا قبول آن بحث کشافی را می طلبد که در این مقوله نمی گنجد .

عدم توجه به مفهوم اختصاصی : برخی از ایرادهای منتقد محترم سلیقه ای است و استاندارد یا الزامات خاصی برای آن تعریف نشده است تا جائی که خود ایشان روشن نکرده است که واژه اختصاصی (تعریف خاص) دارد یا یک (برداشت) است زیرا این دو واژه با هم تفاوت دارد .

اما در مورد (غلط املائی) باید گفت : بین (غلط املائی) و (غلط نگارشی) تفاوت فاحشی وجود دارد ؛ از قلم افتادگی یک کلمه در یک جا و یک حرف در جای دیگر از یک متن نمی تواند (غلط املائی) باشد زیرا صورت نگارشی کلمه تغییر نیافته و مثل واژه مورد استفاده خود منتقد نیست که به جای (ملاحظات) از واژه مجعول (ملاحضات!!) استفاده نمود که نمونه بارز غلط نگارشی است !؟

صد البته مطلقا هدف از توجه دادن به غلط نگارشی وجود در متن منتقد که معنی ای با این صورت نگارشی در هیچ فرهنگی دیده نشده یک اقدام مقابله به مثل نیست بلکه صرفا برای بیان این مهم است که دانایان رسانه ای هم ممکن است مرتکب چنین اشتباهی بشوند

از این موارد که بگذریم تصور می رود منتقد خواسته نظر مرحوم دکتر محمد پروین گنابادی را القا نماید که می فرماید : واژه (املاء) از ریشه (ملو) عربی بمعنی فروخواندن و فرونویسانیدن است .

با توجه به اینکه منتقد خبر ما که خود اهل بخیه است بنظر می رسد منظور وی از اصطلاح (غلط املائی) حتی (غلط نگارشی) نباید باشد بلکه بیشتر معنی لغوی آن باید مراد وی باشد که در این مورد به صراحت اعلام می نماییم : کسی خبر تسلیت را بر ما (املاء یا دیکته) نکرده و ساختن عکس مورد استفاده در خبر را سفارش نداده است (!!) و ما بر اثر مستندی که دریافت شد و عکسی که در اختیار بود این خبر را منتشر کردیم .

البته منتقد محترم نیز پیام تسلیتی را بدون (ذکر منبع) منتشر کرد و هیچ اشکالی هم ندارد اما ما به دلیل حساسیت نادرست بعضی ها به منبع اعلام خبر – مثل همین مورد – از ذکر آن خود داری کردیم ؛ حال دانستن اینکه این پیام به کدام (دیار) ارسال شده مشکل منتقد را حل نمی کند ، اگر موجب تشدید ناراحتی منتقد نشود باید گفت : این مهم است که نماینده ولی فقیه در گیلان بعنوان یک شخصیت دینی و علمی بارز گیلانی در نزد رهبری از جایگاه ویژه ای برخوردار است ؛ این تقصیر او نیست که برای گیلانی آبرو خریده بلکه مشکل ما گیلانی ها است که بقول میرزا کوچک جنگلی : “تا زمانی که ما دور هم هستیم، با هم نزاع داریم، تا یک نفر از میان ما رفت تقدیسش می کنیم؛ مرده پرست هستیم! ”

برای اینکه ایراد های سلیقه ای از نوع وارده بصورت عادت درنیاید و تعمیم نیابد و برخی ها به ایراد گرفتن های بی اصل و اساس و یا کم ارزش عادت نکنند اصل پیام منتشر می شود تا شبهه افکنان بتوانند با توجه به شماره و تاریخ آن استعلام نمایند بلکه به قول منتقد ما (کام فروبندند!؟).

رهبر1و اما در مورد اتهام وارده : کثرت علاقه منتقد محترم با توجه به سوابق و لواحقی که دارد نباید باعث انکار واقعیت ها شود و اعلام نماید (تصویر مرد بزرگ گیلان) در محل (اسناد) قرار داده شده است ؛ بعبارت بهتر عکس منتشره اصل نیست بلکه مونتاژ است و بعضی ها را متهم به تصویر سازی ، آنهم تصویر رهبری نماید !؟ ان شاء الله که عکس های ارائه شده رفع شبهه نماید !

اگرچه شیوه برخورد ایشان دور از انتظار است و مطلقا با مرام و مسلک پیروان ولائی سازگاری ندراد مع الوصف با توجه به عملکرد گذشته و حال منتقد بزرگوار در مورد اینکه نقد ایشان دلسوزانه است یا خصمانه هنوز به نتیجه متقنی نرسیدیم و این بینش تعبیر مناسبی برای ایشان و همفکران شان نخواهد داشت که ظریفی گفت :

نمی شود گفت من ذوب در ولایتم ولی چون نماینده ولی فقیه را قبول ندارم، باید نماینده ولی فقیه را بزنم ! 

اگر مردم کوفه به مسلم لبیک می گفتند واقعه کربلائی پیش نمی آمد ؛ بنابراین اگر به جسم از ولی فقیه دوریم، دور نماینده اش جمع شویم و در کنارش باشیم که اگر با هم متحد شویم بسیاری از مشکلات استان حل خواهد شد” .

خدا همه ما را عاقبت بخیر بفرماید. آمین یا رب العالمین.

12

0301 پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار  یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آنها  نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران و رعایت اصول حرفه ای خبرنگاری از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share