شعر/دنیای بیامام به پایان رسیده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در آستانه ولادت باسعادت مولود کعبه، علیبن ابیطالب علیه السلام و روز پدر با چند شعر آیینی از شاعران خوب کشورمان در خدمت شما مخاطبان دیارمیرزا هستیم. هر سرخ و سیاهی که شقایق نشود هر کس که پِی اش آمده لایق نشود مولاست ، اگر به سنگ هم […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در آستانه ولادت باسعادت مولود کعبه، علیبن ابیطالب علیه السلام و روز پدر با چند شعر آیینی از شاعران خوب کشورمان در خدمت شما مخاطبان دیارمیرزا هستیم.
هر کس که پِی اش آمده لایق نشود
مولاست ، اگر به سنگ هم زل بزند
آن سنگ محال است که عاشق نشود
کاظم بهمنی
*************
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک می ریزد
کرک و پر از همه ی خیل ملک می ریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک می ریزد
دلم از ریخت که افتاده، دلم را تو نریز
خود به خود چینی ام از رد ترک می ریزد
دهنت بادۀ “الله معی” می نوشد
لب ما ساغر “الله معک” می ریزد
ذوالفقار تو در آن جا که دهد جولانی
سر چنان ریزه شن از چشم الک می ریزد
ما رسیدیم و بیا، ز سر شاخ بچین
میوه ها را به لب حوض دل کاخ بچین
محمد سهرابی
******************
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی که مکه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحبخانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد
کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد
وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد
کعبه سه روز دور سر او طواف کرد
حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است
با جامه سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل کعبه برآمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت
حسنش «بهاتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری کن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بکش بهروی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد
تیر تو جز بهجانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد*
ای شاه حُسن! با تو «گدا معتبر شود»
آری! «بهیمن لطف شما خاک زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به کام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
بر پای تو هر آنکه نماند نماندنی است.
محمدعلی محسن عرب خالقی
دیدگاه