توهین صداوسیما به شعور همه مخاطبان

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا محمدرضا رستمی در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت: کسانی که از شبکه نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شاهد پخش مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بودند، یکی از به یاد ماندنی‌ترین رویکردهای رسانه ملی را دیدند. رویکردی که بی شک باید ثبت و ضبط شود و در دانشکده‌های علوم […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا محمدرضا رستمی در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت:

342567_332کسانی که از شبکه نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شاهد پخش مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بودند، یکی از به یاد ماندنی‌ترین رویکردهای رسانه ملی را دیدند. رویکردی که بی شک باید ثبت و ضبط شود و در دانشکده‌های علوم ارتباطات تدریس شود تا دانشجویان دریابند که چگونه می‌شود با استفاده از این روش همزمان هم به شعور مخاطبان یک رسانه توهین کرد و هم به هنرمندان و سینماگران یک کشور.

زمانی که اعلام شد شبکه نمایش قرار است مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر را به صورت زنده پخش کند، خوش باورترین آدم‌های این دیار هم باور نمی‌کردند که صدا و سیما، مراسم یاد شده را بدون سانسور روی آنتن بفرستد، اما کاری که صدا و سیما با این مراسم کرد فراتر از رویکرد معمول این رسانه بود. در گذشته اگر مخاطبان رسانه آقای ضرغامی فقط شاهد نماهای دوری بودند که لحظه جایزه گرفتن و حرف زدن هنرمندان زن پخش می‌شد، این بار به چشم خود دیدند که هرجا مسئولان پخش صدا و سیما احساس می کردند که هنرمندان این سرزمین حرف‌هایی می‌زنند که نباید آن را به زبان بیاورند (به زعم مدیران سازمان صدا و سیما البته) و شنیدن این حرف‌ها برای مخاطبانی چون ما ضرر دارد، بلافاصله پخش مراسم را قطع می‌کردند.

در این لحظات  مجری برنامه از کارشناسی که در استودیو بود(محمد تقی فهیم منتقد سینما) یک سوال (بی یا با ربط) می‌پرسید. آقای کارشناس هم تا می‌آمد پاسخ درخوری به این پرسش بدهد، حرف‌های غیر قابل پخش تمام می‌شد و دوباره پخش مراسم از سر گرفته می‌شد.

این بازی موش و گربه با سالن برپایی مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر از آغاز برنامه شروع شد و تا پایان آن هم ادامه داشت. به همین خاطر مخاطبان رسانه ملی نه تصویری از فرش قرمز و ورود میهمانان به سالن همایش‌های برج میلاد دیدند و نه فهمیدند که علیرضا قربانی در این مراسم چه قطعاتی را اجرا کرد و نوازندگان همراه او چه کسانی بودند.

شاید اگر مسئولان پخش این برنامه جرات داشتند، قطعا سخنرانی آقای علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی  و محمد نهاوندیان رئیس دفتر نهاد ریاست جمهوری را هم حذف می‌کردند، چون حرف‌های این دو نفر به مراتب تندتر از حرف‌هایی بود که سینماگران در این مراسم زدند.

این رویکرد نشان می‌دهد که مدیران صدا و سیما کماکان مردم را نامحرم می‌دانند و برای شعور مخاطبانی چون ما احترام چندانی قائل نیستند، به همین خاطر به خودشان اجازه می‌دهند بخش‌هایی از یک مراسم رسمی را نشان ما بدهند که از نظر آن ها برای ما مفید است. حالا اگر این مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کن بود یا مراسم قرعه کشی جام جهانی فوتبال، باز آدم‌های خوش باوری چون ما این حق را به مدیران رسانه آقای ضرغامی می‌دادیم که تصمیم بگیرند چه بخشی از مراسم بلاد کفر را نشان ما بدهند که نه دنیای‌مان از دست برود و نه آخرت‌مان.

اما روز سه شنبه ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۲ در برج میلاد تهران نه از اهدای جوایز اسکار خبری بود و نه از قرعه کشی جام جهانی نشانی، اینجا پای یکی از مراسم رسمی کشورمان وسط بود که اتفاقا با سرود جمهوری اسلامی و تلاوت قرآن آغاز شد.

تازه مگر محمدمهدی عسگرپور، سیدجمال ساداتیان، مصطفی کیایی، محسن دارسنج و … چه حرف‌هایی زدند که صدا و سیما باید آن‌ها را سانسور می‌کرد. آیا صحبت عسگرپور در مورد سرو دست شکستن عده ای برای شورای پروانه ساخت و شورای صنفی پروانه نمایش و بی میلی همان عده برای انجام کاری مثل رای گیری و شمارش آرای مردمی جشنواره فیلم فجر، ربطی به امنیت ملی ما دارد که نباید پخش شود؟

این که آقای دارسنج جایزه‌اش را که یک دیپلم افتخار ساده است به محسن امیریوسفی کارگردان فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» اهدا کند، زیر پا گذاشتن خطوط قرمز نظام است که مردم نباید حرف‌های او را بشنوند و دلیل این کارش را بفهمند؟

آیا وقتی ساداتیان از لزوم وجود همه سلیقه‌ها در سینما ایران سخن می‌گوید، دارد با این حرف تیشه به ریشه انقلاب می‌زند که باید حرف‌های او را سانسور کرد؟ مدیران صدا و سیما در زمان پخش این برنامه گویا یادشان رفته بود که همه این آدم‌ها سینماگرانی هستند که در دل این نظام، دارند فعالیت می کنند و قطعا خودشان بهتر از جناب ضرغامی و مدیرانش می‌دانند که باید پشت یک تریبون رسمی چه چیزی را بگویند و چه چیزی را نگویند. آیا حذف حرف‌های این اشخاص توهین به آن‌ها، جشنواره فیلم فجر، سینمای ایران و مخاطبانی نیست که یکبار دیگر از فرط ناچاری به تنها رسانه دیداری شنیداری سرزمین خود اعتماد کرده اند. رسانه ای که دست برقضا مدیریت آن با افرادی است که به راحتی مخاطبانی چون ما را فاقد شعور می‌دانند.

Share