مهرداد حسینی

اهمیت هنر در آموزش و پرورش و نقش آن در زندگی

اهمیت هنر در آموزش و پرورش و نقش آن در زندگی در هفدهم دیماه سال جاری به نقل از معاون آموزش متوسطه وزارت آمورش وپرورش در خبر گزاری پانا آمده بود : “متاسفانه در برخی مدارس نگاه به درس هنر برای جور کردن ساعات تدریس معلمان است در حالی که در ساعت آموزش این درس […]

اهمیت هنر در آموزش و پرورش و نقش آن در زندگی

hoseiniدر هفدهم دیماه سال جاری به نقل از معاون آموزش متوسطه وزارت آمورش وپرورش در خبر گزاری پانا آمده بود :

“متاسفانه در برخی مدارس نگاه به درس هنر برای جور کردن ساعات تدریس معلمان است در حالی که در ساعت آموزش این درس قوه ی خلاقیت و تفکر دانش آموزان رشد می کند و ارتقا می یابد لذا نگاه به این درس باید تغییر کند. در وهله ی اول باید دبیران این درس متخصص این درس باشند و در رشته های مختلف هنری حرفی برای گفتن داشته باشند و در مرتبه ی بعد ساعت آموزشی این درس کامل باشد . در این صورت است که می توانیم ادعا کنیم زنگ هنر را احیا کرده ایم ”

اینک ضمن ابراز خرسندی از چنین نگاهی به موضوع هنر در آموزش و پرورش، مقاله ای که به قلم نگارنده در سال هشتاد و چهار به چاپ رسیده به جهت ارتباط با موضوع و اهمیت آن و درک سیر تحولی آموزش و پرورش در پرداختن به درس هنر درذیل ارایه می شود

یادم می آید حدود سی و پنج سال پیش وقتی که دانش آموز دوره ی راهنمایی بودم معلم زبان خارجه که درس هنر را نیز به صورت جانبی تدریس می کرد گفت : بچه ها، برای جلسه بعد نقاشی بیاورید. ما هم به پدرمان گفتیم؛ برای نقاشی کردن ما یک بسته ماژیک شش رنگ بگیرد. پس از خرید ماژیک از بازار تا پاسی از یک شب پاییزی، ماشین ژیانی را که متعلق به یکی از معلمان بود و در حیاط مدرسه آن را طراحی کرده بودم دوباره ترسیم و به دلخواه رنگ آمیزی نمودم. خرسند و شاداب سر را بر بالین گذاشتم به این امید که فردا ضمن اخذ نمره ی مطلوب، مورد توجه معلم هم قرار بگیرم و در بین دانش آموزان فعالیت های من به عنوان یک تلاش هنری مورد توجه قرار گیرد. اما معلم پس از نگاه کردن به نقاشی ها از آنجائی که خودش (به گفته ی خود) عاشق طبیعت بود به همکلاسی های خودم که حتی ده دقیقه مانده به زنگ یه شاخه گل کشیده و رنگ آمیزی هم نکرده بودند نمره ی بالاتری از نقاشی من که انصافا قشنگ هم شده بود ارائه کرد. با زبانی کودکانه اعتراض که نه، بلکه گلایه کردم و او گفت : طبیعت بکش پسر، طبیعت !

با چشمان ِ اشکبار و با تاسف از داشتن چنین معلمی در درس هنر که البته درس زبان خارجه را خوب تدریس می کرد راهی خانه شدم ! پدرم دلداری ام داد و مادر نوازشم کرد و گفتند : پسر، عیبی ندارد بار دیگر یک منظره بکش و هرگز از خاطرم نمی رود که به ناچار تا پایان سال مزرعه ای را که دور و برش یک درخت، یک منزل و یک رودخانه بود می کشیدم و همواره نمره ی ۲۰می گرفتم ! اگرچه نمره ی ۲۰ داشتم ولی هرگز مرا ارضا نمی کرد. اکنون پس از سال ها در کنار استفاده از دبیران هنر باز هم در وقت جابجایی دبیران مشاهده می شود که در تقسیم دروس گاهی چند ساعتی از درس هنر به دبیران دیگر واگذار می شود که البته آنان هم هیچ مهارتی در این زمینه ندارند و با ارایه ی نقاشی و یا خط، ساعت هنر را پشت سر می گذارند و بعضا نمراتی که به دانش آموزان داده می شود سوال بر انگیز است چرا که شاید در ارزیابی بهترین آثار و دادن نمره، دچار مشکل شوند زیرا خود از مهارتی که در ارزشیابی نیاز است برخوردار نیستند. بعضا نیز مشاهده شده دبیر به دانش آموزی که در درس خویش نمره ی مطلوبی دارد در درس هنر نیز نمره ی بالاتری ارایه می کند که البته چندان منطقی به نظر نمی رسد چون در ابتدا روحیه ی دانش آموزان حساس اهل ذوق و هنر را که با تلاش در این ماده ی درسی نمرات مطلوب گرفته اند مخدوش نموده و این شائبه قوت می گیرد که کسی به اهمیت فعالیت او پی نبرده است و چنانچه در منزل هم ماوایی نداشته باشه خیلی حزن انگیز است و دیگر اینکه در نظام آموزشی کشور برای هر دوره و پایه ی تحصیلی مواد درسی از پیش تعیین شده ای قرار دارد که به عنوان واحد های درسی به آنان ارایه می شود و هر ماده برای خود نمره ای جداگانه داشته و سرنوشت دانش آموز مورد محاسبه قرار می گیرد و نیز قرار دادن یک واحد درسی طبعا به خاطر اهمیتی است که آن درس در ساختار نظام آموزشی از آن برخوردار است.

 

پس لازم می آید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و مانند هر ماده ی درسی که معلم تربیت شده ی جداگانه ای دارد درس هنر هم معلم تربیت شده خود را داشته باشد و برابر تجربه ای که در آموزش و پرورش از آن بهره مندیم از اولیای دانش آموران هم توقع آن است که با نگاهی دوباره به درس هنر برای آن جایگاه واقعی اش را قایل شوند و آن را به عنوان یک ماده ی درسی که از روی برنامه در سازمان برنامه ریزی و تالیف کتب درسی در واحد ها گنجانده شده بپذیرند و قبول کنند که دانش آموز آنان باید در این ماده، همچون سایر مواد درسی از خود فعالیت هایی بروز دهند تا نمره ای به آنان تخصیص داده شود، ولی در بسیاری از موارد به عنوان اولین مدعی بیان می کنند که چگونه است فرزند من که در همه ی دروس نمره ی خوب گرفته چرا شما در درس هنر به وی نمره کمتر از حد انتظار داده اید و مصرانه درخواست می نمایند که چون آرامش روحی فرزنداشان به خاطر کسر شدن معدلش به هم خورده مدرسه نسبت به تغییر نمره اقدام نماید ! البته بنده قصد ندارم به یکباره معلمان هنر فشار روحی و روانی خاصی بر خانواده ها و دانش آموزان روا دارند و با دادن نمرات واقعی دانش آموزان، خاطر مبارک همه را مکدر سازند ! بلکه می توان مرحله به مرحله این امر را به انجام رساند تا روزی که هدف مورد نظر نهادینه شود اما آنجه مایه ی نگرانی است در رویارویی با دانش آموزان و ملاحظه ی امور، چنین به نظر می رسد که لا اقل در خط تحریری دانش آموزان تحول مثبتی دیده نشده و بعضا در مقایسه با گذشته سیر نزولی را طی می کند . اگرچه نسبت به گذشته کتب درسی دوره ی ابتدایی و راهنمایی ما از الگو های زیبای خط تحریری برخوردار است و در کتب هنر هم به زیبایی، این هدف متصور است و می تواند منشا اثر باشد، ولی در ساعت هنر و به هنگام تدریس و تعلیم رسم الخط های تعبیه شده در متون درسی فارسی آنچه لازم است مهارت مدرسان است که می تواند اثر گذار باشد و متاسفانه به خاطر نبود اطلاع کافی از خط و رسم الخط، آن طور که باید و شاید به نظر مولفان متون مورد نظر پرداخته نمی شود و می طلبد که برای آن مجددا برنامه ای نو اندیشیده شود تا به تدریج روند امور رو به بهبود گراید. البته به کارگیری هنرمندان اهل فن و گذاشتن دوره های متنوع جهت افزایش آموخته های معلمان در این حیطه تاثیری مثبت خواهد داشت، اما شاید آنچه که بیشتر نگارنده را واداشت تا به این موضوع بپردازد آن است که هنر و هنرمند در فرهنگ ایرانی ما که متاثر و نشات گرفته از آموزه های دینی ماست از قدر و منزلت بسزایی برخوردار است چنانچه سعدی “علیه الرحمه ” می فرماید : “هنرمند هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند .” ما در گذشته ی پر افتخار خویش هنرمندان بزرگ و نام آوری در رشته های مختلف داشته ایم که : دانش آموزان ما می توانند هر یک از آنان را الگو های خود قرار داده و مثل آنها و یا انشاالله فراتر از آنان ظاهر شوند، البته رسیدن به این هدف دور از انتظار نیست. خوشبختانه با تلاشی که آموزش و پرورش لا اقل در سال های اخیر در تهیه و تدوین کتاب ها و تخصیص همیشگی آن به عنوان یک ماده ی درسی به عمل آورده می تواند باور دانش آموزان را قوی تر نموده تا بتوانند از اندوخته های پیشینیان در جهت تکامل خود بهره برده تا پرداختن به امر هنر در این سرزمین نهادینه گردد.متاسفانه در فضای غیر از آموزش و پرورش که نوع تفکر آن بعضا به درون جامعه فرهنگیان هم راه یافته به امور و مهارت هایی پرداخته می شود و یا بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که بتواند منافع مادی را سریع الوصول نماید و یا به تعبیری با آن فعالیت ها منافع مادی فراوانی به دست آید. اگرچه هنر این قابلیت را داشته و چنین نقشی را هم می تواند در حوزه ی مادیات ایفا نماید لکن باید متولیان امر زمینه را به نوعی مهیا کنند که نگرانی از آینده مبهم را هم از اهل هنر دور کرده تا آنان بتوانند با روحیه ای مضاعف بدین وادی گام نهند. هرچند هنر بالفطره ارزشمند است و اگر تحقق امور مادی را هم میسر نسازد می طلبد که انسان به آن بپردازد.

هنر وادی زیبا و قشنگی است که وارد شدگان به آن عرصه به غایت معنی از آن لذت برده و می برند چون با سرشت آدمی سازگار است، چون هنر رایحه ای است که روح لطیف انسان را به سوی آرامش نوازش می دهد و آنچه در جهان هستی برای همه ی انسان ها بیشتر از هر چیز ارزش دارد و هر یک به طریقی در پی آن رفته و تلاش می کنند تا بدان دست یابند آرامش درونی است و سعادت و خوشبختی انسان چیزی جز رسیدن به آرامش نیست و این میسر نیست الا به یاد خدا بودن و ذکر خدا کردن . هنر و هنرمند هم می توانند هر یک به طریقی خدا را صدا زنند و از آن در کسب آرامش بهره برند .

از صدای دلنشین اذان موذن اردبیلی که از مساجد پخش و قلوب مسلمین را به نور حق متبادر و دل ها را آماده اقامه نماز می کند گرفته تا صدای آرام و آسمانی یک موسیقی که در آن ابتذال و انحراف راهی نباشد و نقاشی یک نقاش چیره دست که چشمان هر بیننده را نوازش می دهد و یا نمایشی که پیامش مسیر درست زندگی به انسان است هر یک به سهم خود می توانند در آرامش روانی افراد موثر افتد. پس می توان ادعا کرد وادی هنر لذتی به انسان می دهد که کمترین حالتش نشاط درونی و عشق به خالق همه ی هنرهاست. چون با دیدن و یا شنیدن هر اثر ذهن جست و جو گر به این نکته توجه دارد که به راستی یک اثر هنری که این قدر زیبا می نماید عالم جذاب هستی چه اثر شگرف و بی همتایی است که همگان را مجذوب خود کرده است پس می توانیم بگوییم هنر واژه ی مبارکی است که لازم است بیش از آنچه که بوده بدان توجه شود و آموزش و پرورش به عنوان نخستین مرجع پرداختن به این امر باید با مدد متخصصان امر زمینه را برای تحقق چنین هدفی مهیا سازد تا مرز های وادی هنر بیش از گذشته در هم شکسته و با همت و تلاش همه ، نام آوران هنر دوباره جلوه گر شوند و انشاا… محقق خواهد شد چنانچه دانش آموختگان هنر بر ساعات پر ارج دروس هنری سایه افکنند.

 مهرداد حسینی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی  لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share