علیرضا جهانبخش بازیکن لژیونر داماش

در ایران می ماندم دیده نمی شدم/هنوز هم داماشی هستم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا برای علیرضا جهانبخش می‌شود مفصل نوشت. مفصل از همه آرزوهای پسری از رودبار. از شهر باد و زیتون؛ پسری که در فوتبال، آرزوهای بزرگی داشت. از جهانبخش می‌شود مفصل نوشت. از روزهایی که او با داماش شروع کرد؛ روزهایی که کسی روی این بازیکن حساب نمی‌کرد.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا  برای علیرضا جهانبخش می‌شود مفصل نوشت. مفصل از همه آرزوهای پسری از رودبار. از شهر باد و زیتون؛ پسری که در فوتبال، آرزوهای بزرگی داشت. از جهانبخش می‌شود مفصل نوشت. از روزهایی که او با داماش شروع کرد؛ روزهایی که کسی روی این بازیکن حساب نمی‌کرد.

00946217روزهای خاکستری علیرضا جهانبخش را اما باران شهر رشت شست. وقتی خبرش رسید که جهانبخش به یک تیم هلندی رفته، خیلی‌ها با خود گفتند این بازیکن از روی نیمکت ذخیره‌ها بلند نخواهد شد.آنهایی که در فوتبال بی‌آرزو هستند، با خود گفتند کاش جهانبخش به یکی از پیشنهادهای استقلالی یا پرسپولیسی‌‌اش پاسخ می‌داد. کاش علیرضا یک فصل هم در تیم‌های بزرگ توپ می‌زد.

جهانبخش اما با همان سادگی و صداقتی که در او سراغ داشتیم به لیگ هلند رفت. در شهر نایمخن درخشید، به تیم‌ملی ایران دعوت شد و با همان سادگی و صداقت هم به کشورمان برگشت. علیرضا جهانبخش به محض بازگشت به ایران، هم به شبکه باران رفت تا با هم‌زبان‌هایش گفت‌وگو کند و هم به کافه خبر آمد. ساده و صمیمی، بی ‌هیچ منتی. آنچه در اینجا می‌خوانید حاصل گپ و گفت همکاران با علیرضا جهانبخش است؛ مردی که می‌خواهد مسافر جام‌جهانی‌ باشد…

*از لیگ هلند شروع می‌کنیم. ابتدا که رفتی، مردم با دید منفی نگاه می‌کردند. همه می‌گفتند چرا رفته لیگ هلند و یک تیم دسته پایین؟

من خودم تصمیمم این بود که از ایران بروم به یک تیم اروپایی که در سطح خوبی باشد. بعد از بازی‌های آسیایی جوانان، من سه تا پیشنهاد خوب از روسیه، ترکیه و هلند داشتم. با باشگاه حرف زدم، مشورت کردم و هلند را انتخاب کردم؛ آنجا فوتبال آکادمیک دارد و خیلی از فوتبالیست‌های بزرگ از آنجا شروع کرده‌اند. این خیلی خوب بود. من می‌خواستم فوتبال را بیشتر یاد بگیرم. اوایل، سختی زیادی کشیدم.همه چیز متفاوت بود. اوایل خیلی‌ها می‌گفتند می‌توانی در ایران بمانی و در چشم باشی اما نظر من این بود که بروم بیرون. خدا را شکر توانستم برسم. باشگاه هلندی را انتخاب کردم که شنیدم بازیکنان خوبی را تحویل داده است؛ سیلیسه دروازه‌بان تیم‌ملی هلند و آژاکس است.

*یک باشگاه سازنده است.

دقیقاً و جزو سازنده‌ترین‌هاست. در هر لیگ چند تا بازیکن در لیگ هلند بازی کرده‌اند.

*آدم عاطفی‌ای هم هستی؟

بله اما وقتی بحث فوتبال باشد، همه چیز را می‌گذارم کنار. به تنهایی عادت دارم. رفته‌رفته شرایط بهتر شد. توانستم خودم را جا بیندازم. البته به من اطمینان داشتند. از وقتی هم که به تیم‌ملی دعوت شدم، بهتر شد.

*خیلی‌ها می‌گفتند عابدینی که ترانسفرهای خوبی داشته است، در این انتخاب نقش داشته.

نه آقای عابدینی دخالتی نداشت اما در پای قرارداد و نوع قرارداد، ایشان دخالت داشتند.

*نقش اول در این انتخاب را چه کسی داشت؟

نام بردن از یک نفر سخت است. امیر هوشنگ سعادتی اوایل ارتباطات را برقرار کرد. مدیر فنی آن باشگاه در بازی‌های آسیایی، بازی من را دیده بود. بعد از آن، آنها خودشان مستقیم وارد مذاکره شدند. آمدند ایران و کار را قطعی کردند. خود عابدینی در قراردادم کمک کرد، همچنین مدیر برنامه‌هایم آقای هاشمی‌مقدم. اگر کلی بخواهی حساب کنی، خیلی‌ها تأثیر داشتند.

*در یکی از سایت‌ها خبر آمده بود که شما از آژاکس پیشنهاد دارید؟

چیزی نشنیده‌ام. با مدیر برنامه‌هایم هم حرفی نزده‌اند. من آمدم ایران این شایعه را شنیدم. من فعلاً قرارداد سه ساله دارم با باشگاه.

*به رفتن به مثلث سه‌ضلعی هلند فکر می‌کنی؟

خودم دوست دارم چند سال در هلند باشم. فوتبال هلند می‌تواند به پیشرفتم کمک کند. دوست دارم انتخاب بزرگتری داشته باشم.

*هفته پیش عادل گفت جهانبخش از پول گذشت فقط به خاطر یاد گرفتن فوتبال. واقعاً هدفت همین بود؟

اگر انتخابم پول بود، در ایران می‌ماندم. بیشتر دوست داشتم تیمی را انتخاب کنم که به فوتبالم کمک کند. الان راضی هستم و امیدوارم روند مثبتی که داشتم را ادامه بدهم.

*به نظرت اگر در ایران می‌ماندی به این جایگاه می‌رسیدی؟

اتفاقا چند نفر از خانواده خودم هم همین را می‌گفتند. من اگر می‌رفتم و دیده هم نمی‌شدم، مهم نبود چون هدفم فوتبال بود. من فکر می‌کنم رفتن من حتی به تیمی که مطرح نبود، بهتر بود.نمی دانم شاید اگر در ایران می ماندم دیده نمی شدم.

*حالا استقلالی و یا پرسپولیسی نیستی؟

نه، اصلاً. به هیچ‌کدام از دو تیم تمایلی ندارم اما اگر واقعاً پیشنهاد‌ها جدی می‌شد، انتخابی می‌کردم که از لحاظ فنی بهتر باشد. خدا را شکر می‌کنم که انتخاب خوبی کردم. الان گذشته و مهم آینده من است.

*شما چند سال در لیگ ما بازی کردی و الان در لیگی توپ می‌زنی که مهد فوتبال پایه است. در هلند شنیده‌ایم که زمین‌های فوتبال زیادی وجود دارد.

در هلند همه با فوتبال زندگی می‌کنند و این برای من جالب بود. تیم‌های آماتور آنجا سه تا زمین و یک ورزشگاه اختصاصی دارند. از شمال تا جنوب این کشور ۳۸۰ کیلومتر است که ۳۰۰ کیلومتر آن زمین فوتبال است. امکانات پیش پا افتاده که دغدغه ماست را آنها ندارند. آنها به فکر ارتقای فوتبال هستند ولی ما به فکر امکانات. نکته‌ای که هم ناراحتم می‌کرد و هم برایم جالب بود، نسبت به استعداد‌ها بود. در ایران ما فوتبالیست‌های خوبی داریم و حتی بهتر از آنجا. من دقیق نمی‌توانم دنبال این ماجرا باشم.

*در مجموع شیوه تمرینات شما چگونه است؟ ما آمادگی بالای شما را دیده‌ایم و تفاوت‌ها را. معلوم است که تغییر زیادی کرده‌‌اید. فوتبال ایران سال به سال دارد پسرفت می‌کند. مربیان ما اصلاً کاری برای تاکتیک‌های هجومی نمی‌کنند.

خدا را شکر من نسبت به سنی که دارم با مربیان خوبی کار کرده‌ام. من بیست سال دارم؛ با علی دوستی، منصوریان، درخشان، دینورزاده، محمدی و…  من سیستم‌های متفاوت را دیده‌ام. اولین مشکلی که داشتم، بیست روز مانده به آغاز لیگ رسیدم هلند. آنها بدنسازی‌هایشان را انجام داده بودند اما وقتی رفتم، دیدم بدنسازی بدون توپ ندارند. خیلی به توپ علاقه دارند. همه جا توپ دارند. یک خوبی هم که دارد، این است که فشار تمرین را دقیقاً حس می‌کنی. ما هر روز در تمرینات کار با توپ داریم. پاس دادن مهم است. پاس و حرکت برای آنها مهم است. تأکید زیادی دارند و هر روز مرور می‌کنند. درباره هجومی بودن هم باید بگویم که مردم دوست دارند گل زیاد ببینند. به همین دلیل هم هست که در دفاع زیاد خوب نیستند. در جام‌های جهانی و مسابقات مختلف بارها دیده‌ایم که دفاع آنها ضعیف بوده است.

*یعنی دفاع را خوب یاد نمی‌دهند؟

چرا اما همه دوست دارند مهاجم باشند. همه دوست دارند گل بزنند. در هلند خط حمله بهتر از دفاع بوده است.

*یک دفاع ایرانی با این شرایط می‌تواند لژیونر شود؟

دقیقاً. ما در ایران به دفاع خیلی اهمیت می‌دهیم. همیشه تمام فوتبالیست‌هایی که خط جلو بوده‌اند، همه از هلند شروع کرده‌اند. رونالدوی برزیلی، سوارس و…

*ما بازی شما با آژاکس را دیدیم. شما در نیمه دوم وارد زمین شدید و خیلی هم خوب بودید. از آن بازی بود که ریتم رو به رشد خودت بهتر شد. تو مقابل یکی از تیم‌های خوب هلند بازی کردی و بازیکنان این تیم را کلافه کرده بودی. سؤال ما این است که چرا زیاد از شما استفاده نمی‌شود؟

من دیر به تمرینات رسیدم و اویل برایم سخت بود و بدن‌درد داشتم. فشار آب و هوا و تمرینات و تنوع غذا. ما یک تیم دو داریم که زیر ۲۳ سال هلند بازی می‌کنند. اوایل برای این تیم بازی می‌کردم. بعد رفته‌رفته به من بازی دادند که سعی کردم خودم را نشان بدهم. خدا را شکر بیشتر و بیشتر شد. البته یک بازی هم من بازیکن فیکس نبودم اما بازیکن ما موقع گرم کردن مصدوم شد و مربی ما گفت آماده باش، باید بازی کنی. من دو روز قبل بازی کرده بودم اما انگیزه داشتم. ۷۵ دقیقه بازی کردم. در خارج از خانه خوب بودم و تیم ما هم خیلی خوب بازی کرد. روز بعد مربی با من حرف زد و گفت خوب کار کردی، من از همه بیشتر از تو راضی بودم اما باید باز هم روی نیمکت بنشینی! این روند تکرار شد. آنها می‌دیدند اما منتظر یک فرصت بودند تا به من بازی بدهند.

*تو را مربی قبلی تیم خواسته بود، درست است؟

شرایط من نسبت به آن مربی که اول فصل دیده بود با الان فرق دارد. الان شرایطم بهتر است. فکر می‌کنم تیم ما به این تغییر نیاز داشت.

*الان هم ته جدول هستید؟

بله. من از وقتی که به تیم‌ملی دعوت شدم، شرایطم بهتر شد. نظر آنها تغییر کرد. رفتن تیم‌ملی به جام‌جهانی‌ تأثیر‌گذار بود. در بازی با اف‌سی توئنته من رفتم داخل زمین. ورزشگاه آنها جو خاصی داشت. تیم آنها صدر جدول بود. در یک بازی دیگر در نیمه اول سه بر صفر عقب افتادیم. در نیمه دوم مربی دو تا تعویض کرد و من رفتم داخل زمین و سه بر صفر شدیم. دقیقه ۹۴ بود، من وسط نیمه بودم. دفاع راست ما جمع شده بود و من استارت زدم که پوشش بدهم. آنها سانتر کردند و من تکل زدم که به توپ برسم اما زدم توی گل خودمان.

*از نگاه یانسن به خودت بگو.

من قبل از اینکه شرایطم خوب شود گفتم تیم‌ملی کشورم رفته جام‌جهانی‌ و گفتم می‌خواهم به تیم‌ملی برسم. گفت منظورت چیه؟ می‌خواهی بازی به تو بدهم؟ گفتم نه می‌خواهم کمکم کنی. او گفت از من نخواه که تو را بازی بدهم اما می‌توانم روند رو به رشد تو را ارتقا بدهم. او به من گفت از این خوشم آمد که از من نخواستی تو را بازی بدهم. هلندی‌ها اعتماد به نفس بالایی دارند. بازیکنان آنها خودشان را با مسی مقایسه می‌کنند. بیشتر در مربیان‌شان این‌طور است.

*آنجا هم مثل ایران در مطبوعات با هم کری می‌خوانند؟

نه، اگر اشتباه نکنم، مربی فاینورد کتابی بیرون داده بود. من شنیدم که او قبلاً با بعضی از مربیان اختلاف داشته. در این کتاب تمام کسانی که با او اختلاف داشتند از او به خوبی یاد کرده بودند. در نهایت رقابت خیلی به هم احترام می‌گذارند. بعد از هر بازی در لیگ هلند مربیان در کنار هم می‌نشینند و حرف می‌زنند. هر کری‌ای دارند با هم در همان‌جا می‌خوانند. در یک بازی ما در زمین خودمان ۵ تا گل خوردیم. مربی ما الکس پاستور آمد گفت ما بهتر از پی‌اس‌وی بودیم اما خب فوتبال است و باختیم.

*اسطوره هلندی‌ها چه کسی است؟

همه عاشق رود گولیت هستند. البته فان‌باستن را هم دوست دارند.

*آنها را دیده‌ای؟

رودگولیت را نه اما فان‌باستن را دیده‌ام. او مربی تیم هیروین است و دو بار مقابل آنها بازی کرده‌ام.

*لقب مروارید ایرانی را به تو داده‌اند. لقب دیگری به تو نداده‌اند؟

آن هم در ورزشگاه داده بودند که البته خودم نشنیدم. بعداً در روزنامه‌های آنها خواندم. از ۶ بازی مانده به آخر نیم‌فصل، در ورزشگاه بیشتر صدایم می‌کنند. بعضی اوقات من را بیشتر از کاپیتان‌شان صدا می‌زنند. در هر صورت من به فوتبال بیشتر اهمیت می‌دهم.

*ما شنیده‌ایم که یکی از سایت‌های هلندی نوشته قوچان‌نژاد دارد می‌‌آید به لیگ هلند.

گودیگرز. رضا در آنجا بازی کرده است. تیم آنها در دسته یک بود که رضا آنجا بازی کرده است. من هم شنیده‌ام. اگر بیاید خوب است. رضا آنجا بزرگ شده است.

*خودت دوست داری یک زوج ایرانی در کنارت در لیگ هلند باشد؟

این خیلی خوب است و می‌توانیم بیشتر به هم کمک کنیم. بعضی مواقع آدم نیاز دارد با هم‌زبان خودش حرف بزند. در لیگ هلند به بازیکنان جوان اهمیت بیشتری می‌دهند.

*یعنی نگاه ستاره‌ای ندارند؟

نگاه آنها، نگاه پایه‌ای است.

*نظرت درباره جام‌جهانی‌ چیست؟ آنها دقیقاً می‌دانند که شرایط حضورت در جام‌جهانی‌ می‌تواند همه چیز را تغییر دهد.

جام‌جهانی‌ ویترین است و خیلی تأثیر‌گذار است. آنجا میدان بزرگی برای هر فوتبالیستی است. اگر شرایط تیم مثبت باشد می‌تواند برای ایرانی‌ها خوب باشد.

*قرارداد تو چطور است؟ اگر پیشنهاد بهتری داشته باشی به مشکل برنمی‌خوری؟

فکر نمی‌کنم. همه چیز بستگی به باشگاه دارد. هلند بدون جوان نمی‌ماند. اگر یک جوان برود، جوان دیگری می‌‌آید.

*به نظرت ایران در جام‌جهانی‌ می‌تواند موفق باشد؟

به نظر من همیشه طرز تفکرها مهم است. از الان نباید به این چیزها فکر کرد. ژاپنی‌ها الان دغدغه حضور در جام‌جهانی‌ را ندارند. آنها دغدغه این را دارند که چطور در این جام حضور داشته باشند. نسبت به شرایطی که وجود دارد، لژیونرهایی که آمده‌اند، با بازیکنان قبلی خودمان تیم خوبی داریم. فکر می‌کنم دو تا پوئن مثبت داریم؛ یکی وجود کروش است و دیگری تیم‌ملی منظم ماست. از همه مهمتر اردوهای تیم‌ملی است. آن زمانی که ما دغدغه بازی با لبنان را داشتیم، کره با بلژیک بازی می‌کرد.

*شما فکر می‌کنید می‌توانیم صعود کنیم؟

در هلند من درباره جام‌جهانی‌ با دوستانم حرف زدم. نیجریه تیم خوبی است اما کار، نشد ندارد. آنها فیزیکی هستند.

*و البته تکنیکی.

همین فکر منفی است. البته باید واقع‌بین باشیم و همه چیز را در نظر بگیریم. هلندی‌ها می‌گفتند شما باید با سه تا تیم مبارزه کنید. آنها برای ما شانس قائل هستند و می‌دانند به عنوان اولین تیم آسیا راهی جام‌جهانی‌ شده‌ایم.

*خیلی‌ها نگاه‌شان این است که ما در رنکینگ اول آسیا هستیم اما نباید روی این رنکینگ حساب کرد؟

همین که ما با هر شرایطی در آسیا اول هستیم، اتفاق خوبی است.

*اما به لحاظ فنی تیم اول نیستیم.

ببینید تیم ما کیفیت داشته که به جام‌جهانی‌ صعود کرده است. آنها از امکانات و طرز تفکر خیلی جلوتر از ما هستند. ژاپنی‌ها دارند از اسپانیایی‌ها الگوبرداری می‌کنند. همه تیم‌های آنها یک سبک بازی می‌کنند. یادم می‌‌آید بازیکن شماره ۳۹ تیم‌ملی کره‌جنوبی در سال ۲۰۱۰ در تیم‌ملی بزرگسالان داشت با شماره ۱۰ برای بزرگسالان بازی می‌کرد. می‌خواهم بگویم همه آنها با یک سبک بازی می‌کنند.

*نظرت درباره حضور دورگه‌ها در فوتبال ایران چیست؟ برخی‌ها منتقد این اتفاق هستند اما ایده کروش واقعاً جواب داد.

یکی از دلایل این اتفاق پرورش یافتن آنها در فضایی دیگر است. خدا را شکر نتیجه داده است. اینکه وقتی می‌بینید یک چیز مثبت است، آدم دلگرم می‌شود. آنها هم به تیم‌ملی کمک کرده‌اند و هم اینکه رقابت بین بازیکنان داخلی هم بیشتر می‌شود.

*آن استعداد‌های داخل ما کشته نمی‌شوند؟

درست است، اما این برمی‌گردد به رابطه مربیان تیم‌های پایه با مربی تیم‌ملی بزرگسال. فوتبالیست‌ها باید پایه به پایه به تیم‌ملی دعوت شوند. به نظر من این دو مورد می‌تواند تأثیر‌گذار باشد.

*دید بازیکنان تیم‌ملی چطور است؟

من اردوهای زیادی را نبوده‌ام اما رابطه بچه‌ها خوب بوده است. تیم ما دارد نتیجه می‌گیرد.

*یک سایت هلندی نوشته بود که جهانبخش جزو ۵ خرید ‌برتر لیگ هلند در سال ۲۰۱۳ بوده است.

من شنیدم. سایت را هم ندیدم. جای امیدواری دارد برای من. این مسیر خوب پیش رفته است. اگر چنین چیزی باشد افتخار خوبی است و مثبت است. هم برای من و هم برای باشگاهم.

*آنها فوتبال ایران را می‌شناسند؟

از وقتی تیم‌ملی ما رفته به جام‌جهانی، نظر آنها مثبت شده و طرز تفکرها خیلی مثبت شده.

*حضور در جام‌جهانی؟

اولین هدفم رسیدن به تیم‌ملی بود. الان می‌خواهم تلاشم را بکنم که بازی کنم. همه کسانی که هستند، دوست دارند بازی کنند. بازیکن خوب زیاد داریم. قطعاً این‌طوری است که هرکس عملکرد بهتری داشته باشد، بازی می‌کند.

*به نظرت توپ طلا را کدام بازیکن می‌برد؟

رونالدو بیشتر حقش است نسبت به مسی. شخصاً خودم رونالدو را ترجیح می‌دهم.

*تیم‌ملی محبوبت کدام است. به کدام تیم علاقه داری؟

تیم‌ملی خاصی که دوست ندارم اما رئال و لیگ آلمان را دوست دارم.

*یک بار هم گفته بودی هدفت رفتن به فوتبال آلمان است.

خودم لیگ آلمان را دوست دارم. قطعاً نمی‌توانم حرف بزنم اما علاقه‌ای که خودم دارم، دوست دارم در فوتبال آلمان بازی کنم.

*از صحبت‌های کروش نسبت به خودت بگو. به نظر تو را قبول دارد؟

کروش مربی باهوشی است و می‌داند با هرکس چطور حرف بزند. مهم‌ترین چیزی که کروش گفته، این بوده که تلاشت را بیشتر کن تا بتوانی آماده باشی برای اردوهای تیم‌ملی.

*کی روش با چه اسمی تو را صدا می‌کند؟

یاکان‌بخش اما بیشتر به من می‌گوید علیرضا.

*ما لژیونرهای زیادی داشته‌ایم. اصلاً به این فکر می‌کردی که لژیونر شوی؟ بلندپرواز بوده‌ای؟

آدم وقتی هدف بزرگ داشته باشد، تلاشش بیشتر می‌شود. من هدفم لژیونر شدن بود. ما بازیکنان خوبی داشته‌ایم. خودم مهدوی‌کیا و طرز تفکرش را دوست داشتم؛ نوع فوتبالی که بازی می‌کرد و محبوبیتش را. من با مهدی مشورت کردم و رفتم هلند.

*به تو چه چیزی گفت؟

من به او توضیح دادم که چه تیمی است. او موافق رفتن من بود. او می‌گفت اگر بتوانی خودت را با شرایط وفق بدهی خوب است. نظر او خیلی تأثیر‌گذار بود.

*نگفت به آلمان بروی؟

نه اما حس کردم که دوست دارد به آلمان بروم. او می‌گفت هلند پل فوتبال آلمان است.

*شما یک بازیکن جوان هستی. توصیه‌ای برای جوان‌ها داری؟

دوست ندارم نصیحت کنم. من واقعاً خودم را در آن حد نمی‌بینم اما به نظر خودم چیزی که تأثیر‌گذار بود، توکل به خدا بود. خدا را شکر می‌کنم. تا الان اصلاً مهم نیست و مهم از این به بعد است.

*بهترین دوستی که در آنجا داری؟

مدیر برنامه‌هایم و خانواده است.

*ماجرای کارواش چه بود؟

من ناراحت شدم از انتشار این خبر. این به بازی‌ها مربوط نمی‌شد. من در جریان نبودم. عکس آن را دیدم. آخرین بازی دوستانه قبل از فصل بود، بازی با اوساسونا. به نظر چنین چیزی وجود داشت اما من چیزی ندیدم.

*کمی درباره داماش حرف بزنیم. اوضاع دارد بدتر از قبل می‌شود.

من دو، سه سال آنجا بودم و این شرایط را لمس می‌کردم. این تیم روی فوتبال من تأثیر زیادی داشت. هواداران حمایت می‌کردند. این چیزهایی که می‌بینم، ناراحت‌کننده است.

*می‌دانی که برای بازی با استقلال پول نداشته‌اند.

شنیدم و ناراحت شدم. امیدوارم شرایط طوری شود که همه چیز خوب شود. ما فصل قبل استقلال و سپاهان را بردیم. الان تیم با بدترین شرایط در لیگ مانده است. من خودم گیلانی هستم و خیلی از گیلانی‌ها داماش را دوست دارند.

*در دربی گیلان هم بدجوری باختید.

ناراحت شدم. هنوز هم به این تیم تعصب دارم. هنوز هم داماشی هستم.

*اگر بخواهی برگردی به فوتبال ایران…

سخت است الان بخواهم تصمیم بگیرم. امیدوارم بتوانم تصمیم خوبی بگیرم.

 

 

Share