عبدالله مرغوب

ملوان عزیز دردانه فدراسیون است / صادق صدیقی دربست در خدمت ملوان است!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا این مصاحبه جنجالی ترین مصاحبه ی سال می تواند باشد. مرغوب در این گفتگو حرف هایی زده که مطمئنن واکنش هایی در برخواهد داشت.. مرغوب دل پری از حواشی دربی گیلان دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا عبدالله مرغوب مرد پشت پرده داماش که همیشه در مورد او از سوی موافقان و مخالفان حرف و حدیث های ضد و نقیض شنیده می شود. اما آنچه درباره او کمتر گفته می شود، بازیکن سازی های او در سطح رشت است. اغلب بازیکنان نامدار رشتی در یک دوره از زندگی شاگرد او بوده اند. او چهار بار مربی تیم ملی دانش آموزی ایران بود که حاصلش دو نایب قهرمانی در چهان و آسیاست و دو عنوان سومی و چهارمی. مرغوب بیست و پنج سال است که مربی گری می کند و چند سالی است که مدیرفنی داماش و مشاور اول عابدینی است. مرغوب دل پری از حواشی دربی گیلان دارد:

250724_heroa

قدرالسهم بیشتر ملوان

همیشه اقبال عمومی در فوتبال کشور نسبت به ملوان بیشتر است. انگار باید همیشه یک قدرالسهم بیشتری برای انزلی نسبت به رشت قایل شد. گرایش آقایان برای موفقیت ملوان و چربش برای آنها همیشه بیشتر است. این یک واقعیت است، این تبعیض البته در بین رشت و انزلی واقع می شود و وقتی در ارتباط با سایر تیم ها می شود به ضرر ملوان گرفته می شود، اما در زمانی که صحبت رشت و انزلی است همه ی سوت ها و تصمیم ها به سمت ملوان چربش می کند.

صحبت مسایل اقتصادی می شود، شور و هواری که برای ملوان می کشند برای داماش نمی کشند. تازه زمانی هم که قرار است کوچکترین کمکی بکنند می آیند می آیند و مو را از ماست بیرون می کشند. گروه تحقیقاتی می آورند اما برای ملوان همه ی حرف ها را چشم بسته قبول می کنند، اگر بگویند منطقه آزاد پول نداده قبول می کنند و هیچ احتیاجی به مو شکافی نیست! ملوان عزیز دردانه تر از داماش است و همه ی تیم های رشتی متاسفانه!

بازی در ورزشگاه انزلی خلاف قانون آسیا است

فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش و جوانان و … همه ی اینها اقبال عمومی را به سود ملوان می گیرند. تا قرار می شود بازی در رشت انجام شود صحبت از زمین می شود، صحبت امنیت عمومی می شود و در همه ی مسایل ریزنگری می شود. ولی در انزلی که انگار قرار نیست هیچ خبری باشد! آدم هایی برای تعیین زمین در این چند مدت دخالت کردند که اصلا واجد شرایط نبودند. وقتی صحبت زمین عضدی و سردارجنگل می شود، آقایان فراموش می کنند که سردار زمین شماره ملوان است و از ما می خواهند که آنجا بازی کنیم. این که ملوان زمین تختی را نتوانسته معرفی کند و بعد همه ی بازی هایش را آنجا انجام می دهد یعنی اینکه دارد خلاف مقرارت رفتار می کند، اما کسی حرفی نمی زند که چرا داماش در انزلی باید برود در یک ورزشگاه خلاف قوانین ای اف سی بازی کند اما می آیند و از ورزشگاه دکتر عضدی که بالاترین نمره را از ناظران آسیا گرفته و موجب شده ایران چهار سهمیه لیگ قهرمانان را بدست بیاورد، ایراد می گیرند و می گویند بروید بازی خانگی تان را در ورزشگاه اول ملوان بازی کنید!

شب بازی همیشه برای داماش حاشیه درست می شود و برای ملوان هیچ اما و اگرپی نباید اتفاق بیفتد! همیشه این مسایل باعث آزار ما می شود، همیشه فدراسیون فوتبال وقتی ناظر و داور می فرستند به آنها سفارش می کنند که هوای ملوان را نگه دارند، یعنی حداقل می گویند که آرامش آنها بر هم نزنند. اگر ما تیم را مقابل ملوان در برابر اعتراض به بی عدالتی بیرون نکشیدیم، فقط برای کنترل امنیت ورزشگاه بود و معلوم نبود که چه اتفاقاتی بعد از آن در ورزشگاه می افتاد. جو ورزشگاه ظرفیت این کار را نداشت و گرنه که از سیاهی بالاتر که رنگی نبود!

ویلای مظفری زاده، باعث اجحاف به داماش؟

مظفری زاده در انزلی ویلا دارد و این را همه ی دنیا می دانند. صادق صدیقی چرا باید در همه ی جاهایی که حساس است ناظر ما باشد؟ او انزلی چی است و رد پای او در همه ی نقل و انتقالات ملوان دیده می شود و دربست در خدمت آنهاست. چرا هر جا که کار ما گیر می افتد پای این آقا آنجا باز می شود؟ پارسال که ما و ملوان هردو در خطر سقوط بودیم و منافع و مصالح مشترک داشتیم همه جا صادق صدیقی بود. ایشان اصلا مسئول ارنج کردن همه ی ناظرهاست.

عابدینی آدم سالمی است و از این کارهای پشت پرده بلد نیست انجام دهد. بروید ببینید درودگر برای ملوان چه کاری کرده است؟ ورزشگاه درست کرده یا پیشکسوتان را دور هم توانسته جمع کند؟  تخلف آدمها یک قیاس معل الفارغ است! مجید جلالی خیلی بالاتر از فراز کمالوند است اما زمانی کمالوند در این فوتبال در چشم بود و حالا ببینید کجاست؟ امیر عابدینی بزرگ است چون در فوتبال تصمیم گیرنده است و البته پاک است.

در بازی ما با ملوان این ما هستیم که همیشه مورد اجحاف قرار می گیریم و باید انگار آن حق السهمی را که گفتم به ملوان بدهند. امنیت را برای هواداران آنها بهتر تامین می کنند. فکر می کنند که باید عوامل استان در خدمت آنها باشند. شرایط را طوری هدایت می کنند که در رشت میزبان از مهمان بیشتر مورد استرس قرار بگیرد. بر تماشاگران ما تهدید های امنیتی بیشتر است. در همین بازی رفت که در انزلی به میدان رفتیم ما دو ساعت زودتر در ورزشگاه حاضر بودیم و در ماه رمضان از ساعت ۸ شب فقط فحش شنیدیم از نوع رکیک ترین شان تا پس از بازی که در جاده فقط شیشه شکسته ماشین هواداران ما بود و آخرش هم که شیشه اتوبوس ما را خرد کردند! اما در نهایت چه اتفاقی افتاد؟ هیچ!

ریشه فحاشی ها کجاست؟

این فحاشی ها باید ریشه یابی شود. یکی اش این است که وقتی آنها به رشت می آیند یک سری عقده های غیرفوتبالی با خود به رشت می آورند. ما را به عنوان مرکزیت استان و بزرگتری که رشت نسبت به انزلی دارد و تجمع مراکز تصمیم گیری که اینجا وجود دارد و دهها دلیل دیگر خود را به نادرست در برابر رشت مظلوم می بینند و به قول خودشان می آیند تا از حق خود دفاع کنند.

اینکه از قبل و بعد بازی روی ما فشار روحی می آید باید راه چاره پیدا کرد. شاید ما نسبت به تیم ملوان احساسی تر و ملایم تر باشیم و ظریف تر هستیم. آنها با حرکات خود بچه های ما را تحریک می کنند ما در انزلی وقتی از ملوان جلو می افتیم هرگز بچه های ما حرکات ناشایستی که باعث تحریک هواداران و تحقیر آنها شود انجام نمی دهند. ما خوشحالی می کردیم که تیم ما جلو افتاده است نه اینکه با حرکات زننده موجب تحقیر حریف و هوادارانش شوند.

در انزلی وقتی بازی تمام می شود ما را بلافاصله از ورزشگاه بیرون می اندازند در صورتی که تمام کوچه و پس کوچه های انزلی آنها کمین کرده بودند و با سنگ شیشه اتوبوس را شکستند اما ملوان را چند ساعت نگه می دارنند در ورزشگاه که هم با این حرکت جوسازی شود که چقدر وضعیت شهر رشت بد است و هم آب از آب در دل ملوانی ها خدای نکرده تکان نخورد. احساس ما این است که بار این حواشی همیشه باید روی دوش بازیکنان ما سنگینی کند چون بچه های ما با معرفت تر هستند و احساسی تر!

ما فقط شرمنده هواداران مان هستیم. ما نباید جلوی این هوادار این مدلی می باختیم و این حرف همه ی بچه ها بود. کاش این باخت در برابر تیم دیگری به ما تحمیل می شد. من نگران هواداران مان هستم وگرنه باخت هم جزیی از فوتبال است. در برخی از از بازی ها شرایط مسابقه بد می چرخد و کاری هم نمی شود کرد. همانطور که در بازی با سایپا و ذوب آهن برای ما خوب چرخید و در برابر سایپا بعد از دقایقی ما تصور کردیم که میزبان هستیم و آنها مهمان. ما از تیم هایی که در رده پایین ما قرار دارند هفت هشت امتیاز جلو بودیم و البته حق استفاده از این پس انداز امتیازی را در این بازی نداشتیم.

دلیل باخت در الگیلانو

در دربی گیلان دو تیم مساوی بودند ما باید روی مسایل ذهنی بازیکنانمان بیشتر کار کنیم تا در برابر حواشی بازیکنان ملوان ایستادگی کنند. وقتی ما در برابر تیم های قوی بازی کنیم، اگر ببازیم هوادارانمان از ما دلگیر نمی شوند و وقتی مهره را با هم سبک و سنگین می کنند در آخر بازی ما را تشویق هم می کنند. بچه ها امروز شرمنده هواداران هواداران هستند. که چرا به تیمی باختند که مردم در برابر آنها رقابت داشتند. ما اگر به تیم های بزرگ ببازیم مردم پشت تیم ما می ایستند. اما در برابر ملوان سه فشار از سوی هواداران روی بازیکنان ما هست:

اول اینکه ما باید بهتر از ملوان باشیم. دوم اینکه هواداران به هیچ وجه ظرفیت باخت را ندارند و سوم ما باید حتما برنده شویم. هر کدام از این سه اتفاق روی ندهد هواداران ما ناراضی خواهند بود و این بار روی دوش بازیکنان ما سنگینی می کند و من البته می گویم که کاملا حق با هواداران است. وقتی ما از نفت و ذوب عقب می افتیم و هواداران از ما حمایت می کنند ما می توانیم با بازی برگردیم اما پس از اینکه از ملوان عقب می افتیم فشاری که روی هواداران است موجب می شود که بازیکنان ما هم کم می آورند.

قبل از بازی به بچه ها گفتیم که گاهی از شما می خواهند که کلیه ات را اهدا کنی، شما زمان می خواهی برای فکر کردن، اما وقتی پای کلیه فرزندت است دیگر درنگ نمی کنی. اگر دست و پایت بشکند و گردنت آسیب ببیند مهم نیست و دو دو تا نمی کنی! امروز همان لحظه است که نباید فکر کنی. باید بروی و سرت را جلوی توپ بگذاری! چون برای مردم شهر ما این لحظه مرگ و زندگی است. استرس بهانه است.ارزش این بازی برای هوادار ما به اندازه کل لیگ است و البته نه اینکه بعضی ها می گویند اگر سقوط کنیم مهم نیست فقط ملوان را ببرید، نه تا این حد!

کمای بازیکنان

همه ی عشق بازیکنان ما مردم هستند. بازیکنان ما هنوز در کما هستند. خیلی خوشحال کننده است. وقتی مثلا سایپا را می بریم هواداران ما نصف شب به استقبال ما در دروازه شهر می آیند و من حالا می فهمم که چه حالی دارند. اما بدانند که ما با همه ی مشکلات ادامه می دهیم.فوتبال رشت ختم به خیر خواهد شد و شرایط ما خوب می شود و شک نکنید که دوباره بر می گردیم.

در مورد تعویض های دربی باید بگویم که برای ما چند اتفاق غیرقابل پیش بینی افتاد. ما روی نقطه دفاع ملوان زوم کرده بودیم و نمی خواستیم اجازه دهیم که آنها با خط هافبک شان ارتباط برقرار کنند. در حالی بازی مساوی بود از نظر موقعیت در یک حادثه از روی پنالتی گل خوردیم. ما بعد از آن سه موقعیت گل داشتیم که نتوانستیم استفاده کنیم.بلافاصله آن اخراج اشتباه به وقوع پیوست و بازیکن ما که درعمرش اخراج نشده بود و کمترین کارت زرد را در کارنامه دارد بی جهت اخراج شد.ساز و کار ما به هم ریخت. ما می خواستیم د ادامه چاوشی و حسن زاده را بیاوریم اما حاجی زاده مهره گردنش آسیب دید و مصطفی حاجتی علی رقم اینکه خیلی خوب بازی می کرد اما به شدت عصبانی بود و هر لحظه احتمال اخراج اش را می دادیم و ما مجبور شدیم سه تعویض مان را هر کدام بر مبنای جبر بازی انجام دهیم.  یعنی دو تعویض ما در نیمه اول و ابتدای دوم سئخت و تعویض سوم را کردیم تا خط هافبک داشته باشیم و مثلا اگر چاوشی می آمد دیگر خط میانی نداشتیم تا بتواند برای مهاجمان فضا سازی کند.

دلیل تعویض ها

ما هرگز پیش بینی این را نداشتیم که حاجی زاده و کاردوست باهم از دست بدهیم. تیمی که عقب است و نفر کم دارد در هشتاد درصد نمی تواند و برگردد و ما تمام توان مان را معطوف به آن بیست درصد شانس مان زوم کرده بودیم. ببینید به تعویض هایمان در برابر مس و سایپا هم ایراد می گرفتند اما جواب داد. این را هم بگویم ملوان مربی با دانشی داشت و خیلی خوب مارا ارزیابی مرده بود، بهتر از آنالیزی که ما روی آنها داشتیم.

مشکل ما این است که همش باید جوری تیم بسته شود که فقط به فکر نیفتادن باشیم. ما سه سال است که ۸۰ درصد خروجی های ما به خاطر مشکلات مالی ست. خیلی از بازیکنان حاضرند که با مبلغی پایین تر از سایر تیمها به داماش بیایند اما به شرطی که بخشی از پولشان را بگیرند. در فوتبال گیلان چه داماش و چه ملوان بازیکنانی جواب نمی دهند که از فوتبال این دو شهر خود را بالاتر می دانند. باید بازیکنانی بیایند که به فوتبال این منطقه احتیاج داشته باشند. مثل یوسفی یا فشنگچی که سال پیش از دست رفته بودند و حالا آمدند و در ملوان احیا شدند.

ما باید یک تیم در زیر گروه داشته باشیم تا بازیکنان ما به جای هرز رفتن و کوچ کردن به سایر تیمها در آنجا پرورش بیابند و با تفکراتی شبیه تیم اصلی ما تمرین کنند و در آنجا درجا نزنند. بازیکنی که به رشت می آید باید عرق داشته باشد و بعد از رفتن در تلویزیون مصاحبه نکند که بدترین روزهای من در رشت بود و نباید از اول می رفتم. ما بازیکنی می خواهیم مثل حسین ابراهیمی که هنوزم با افتخار از داماش حرف می زند و می گوید دوباره به شهرم بر می گردم.

Share