رشت شنیدنی است و حرفهای گفتنی کم نیست ...

بعضی از اعضای شورای شهر به دیوارهای رشت بدهکارند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا رشت همیشه شنیدنی است . شنیدنی تر از اینکه در هوای بهشت رشت قدم بزنی و بهترین اکسیژن دنیا را لمس کنی ، شنیدنی تر از اینکه در خطوط دنیای مجازی اولین خیابان ، اولین تماشاخانه ، اولین فرهنگ را به نام او بخوانی و سرت را بالا بگیری و حس غرور را تنفس کنی و …

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا رشت همیشه شنیدنی است . شنیدنی تر از اینکه در هوای بهشت رشت قدم بزنی و بهترین اکسیژن دنیا را لمس کنی ، شنیدنی تر از اینکه در خطوط دنیای مجازی اولین خیابان ، اولین تماشاخانه ، اولین فرهنگ را به نام او بخوانی و سرت را بالا بگیری و حس غرور را تنفس کنی و …RASHT2

شنیدنی تراز اینکه در هر لحظه از سال آسمان برای ات ببارد و در تمام سال سقفها روی سر پر غرور تو که رو با آسمان گرفتی چکه کنند و با سلام هر چکه به پیشانی ات لبخند بزنی و یک رشتی باصفا باشی …

شنیدنی تر از اینکه در پیاده روهای خسته ی شهر دستت را توی جیب خلوت ات رها کنی و بی خیال کاشی های لق که دنیایی از حادثه را زیر خود مخفی کرده اند تا کفش های تورا سورپرایز کنند و تا زانو گل بشوی و زیر لب زمزمه کنی رشت بهترین شهر دنیاست ، رشت شنیدنی است …

نظارت بر اجرای پیاده روسازی واقعا کار سختی است ، می دانم ، سخت تر از مدیریت و معاونت و عضویت و …اینگونه است  که داشتن دو وجب پیاده روی سالم و چهار عدد کاشی تراز رویا می شود و رشت رویایی شنیدنی …

باور نمی کنید سری به پیاده روی تازه کاشی شده زیر پل هنوز افتتاح نشده باستانی شعار بزنید که به حق و انصاف باید پل “صابرین ” نام می گرفت تا شایسته ” صبر ” شهروندان ترافیک زده رشت باشد ، و اگر بیش از ۶ کاشی تزار در هر متر مربع پیدا کردید از معاونی ، مدیری , عضوی  برای تان یک سکه منقرض شده پارسیان جایزه می گیرم …

رشت شنیدنی است ، چه از نخستین انتخابات شورای شهر که با ” نامی که همه او را می شناسند ” لوتی خوشنام رشتی ، پرویز شریفیان ، شهرتی جهانی یافت و چه این دوره که با کشف بزرگ کارآگاهان فرمانداری رشت ،یافتن  برگه رای ها در میان سوالات امتحانی پایان ترم فلان مدرسه، داستان پرشکوه انتخابات آن خاتمه یافت …

سخت نگیرید ،اینها همه درد دل است ، که رشت را شنیدنی تر می کند …

اما درد دل امروز من شنیدنی نیست و افسوس خوردنی است …

رسم غلطی که در نص صریح قانون انتخابات این شهر و سراسر ایران تخلف محرز انتخاباتی است هموراه زخم دیوارهای این شهر بوده است .

دیوار نویسی که از اخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی ، متاسفانه رواج بیشتری یافت (شاید یه دلیل صرفه جویی کاندیداهای عزیز در مصرف کاغذ که حرکتی زیست محیطی در جهت حفظ درختان این سرزمین است )توسط مسوولین نظارت بر انتخابات نادیده گرفته شد و ساده از آن گذشتند .شاید از این رو بود که در انتخابات شلوغتر شورای شهر این امرمذموم شیوع بیشتری یافت و هیچ دیواری ، دولتی و خصوصی ، سنگ مرمر یا سیمان ، از دست نوشته های طرفداران کاندیداها در امان نماند …

رای ما فلانی ، فلانی فلانی هنوز امید مایی ، بی فلانی هرگز، فلانی قهرمان امروزو اینجا بمان ! قلب جوانان رشت فلانی ، کاندید نسل جوان فلانی ….

و تاسف بیشتر اینکه نام بسیاری از برگزیدگان شورا نیز در میان این فلانی ها به چشم می خورد و هنوز نیز هم …

۷۰ روز از تشکیل رسمی شورای شهر جدید رشت گذشته است ، من ساده دل فکر می کردم این قدر عشق به رشت و احترام به شئون شهروندی در برگزیدگان رشت و حرمت دیوارهای زخمی این شهر وجود دارد که این عزیزان بخشی از نخستین حقوقهای خود را به پاک کردن این لکه های زخم از دیوارهای شهر اختصاص دهند …زهی خیال باطل …انتظار بزرگ و درخواست غیرمنطقی دارم می دانم …

فرض که این عزیزان در ایام انتخابات نقشی در خرید اسپری های رنگ و وارنگ نداشتند …

فرض که ذاتی و مرامی و اندیشه ای با دیوارنویسی مخالف بودند …

اصلا فرض که این دیوار نویسی توسط رقبای این عزیزان انجام شده …

فرض که شهرداری رشت ، دو سه هفته پس از انتخابات با اختصاص هزینه میلیونی ! و خرید چند عدد قلم موی نقاشی و چند سطل رنگ و استخدام نقاشان هنرمند بومی و غیر بومی ! بخشی از این هنرمندی های کاندیدای محترم را به طرز ماهرانه ای محو کرد …

فرض که دیوارها ارث پدری کاندیداهای محترم بوده و به من و امثال من هیچ ربطی ندارد …

آیا واقعا این عزیزان در این شهر شنیدنی که گشت می زنند ، از چاله چوله های خسته که می گذرند ، از ترافیک خیابانها که رهایی می یابند ، از عطر دل انگیز رودخانه های رشت بهره می برند ، آیا از شیشه بخار گرفته خودروی شورای شهر نام خود را بر دیوارها نمی بینند ؟آیا از دیدن نامشان غره می شوند و آدرنالین خونشان بیشتر می شود ؟ آیا سرشان را بالا می گیرند و برای خودشان نوشابه  باز می کنند ؟

باید اذعان کرد که برخی اعضای شورای شهر پیش از ورود به شورا ، پیش از آنکه املایی بنویسند و نمره ای از شهروندان اخذ کنند ، پیش از اینکه تصمیم بزرگ و کوچکی برای مدیریت این شهر بگیرند ، به دیوارهای این شهر بدهکارند…

رشت شنیدنی است و حرفهای گفتنی کم نیست …

مشت مان رو به آسمان ها بود یک نفر داد زد :  برادر !  چاه  !

چاه را مشت مشت پر کردیم ، غافل از اینکه “چاله “جامانده است

….

لهجه ات بوی خاک و باران داشت ،  امی حرفأ چه خوب فهمستی

از تمام اصالت ات چیزی جزهمین «گازخاله » جامانده است ؟!

در گلوی ام که شکل فریاد است ردی از دود و ناله جا مانده است

روی دیوارهای زخمی شهر طرح سطل زباله جا مانده است !

نویسنده:وحید احمدی آرا

Share