ملوان بندرانزلی تیم غصب شده !

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا  همیشه یک رابطه ی تصاعدی هست بین دور شدن از پایتخت و نزدیک شدن دل‌ ها به هم . هر چه قدر از پایتخت دور تر می‌ شوی ، دل مردم را به هم نزدیک‌ تر می‌ بینی . به خصوص اگر آن جا ، جایی باشد در نوار […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا  همیشه یک رابطه ی تصاعدی هست بین دور شدن از پایتخت و نزدیک شدن دل‌ ها به هم . هر چه قدر از پایتخت دور تر می‌ شوی ، دل مردم را به هم نزدیک‌ تر می‌ بینی . به خصوص اگر آن جا ، جایی باشد در نوار سرسبز شمالی کشور . شاید در ابتدا قدرت معجزه‌ آسای مردم در این جا برای پیدا کردن نسبتی فامیلی با دوستان‌ شان قدری عجیب به نظر برسد اما کافی است قدری با آن ها نشست و برخاست داشته باشی تا همه ی این پسرخاله و دخترخاله خواندن‌ ها را از سر مهر بی حد و مرزی ببینی که تنها یک دلیل دارد و آن‌ هم این است که طاقت غریبه ماندن با کسی را ندارند .malavan

  به همین خاطر اگر نوجوان ۱۴ ساله‌ یی باشی که برای تیم فوتبال شهرشان توپ می‌ زند ، آن قدر مهرشان را به پایت می‌ ریزند که سرشار می‌ شوی از انگیزه و انرژی بی حدی که برای رسیدنت به بالاترین درجه ی فوتبال کفایت می‌ کند . روزی که بازیکن ملوان شوی دیگر در انزلی روز پادشاهیت است . این جا همه ، ملوانی‌ ها را مثل پسران شان دوست دارند و فاصله‌ یی بین خانه‌ شان و تیم نمی‌ بینند .

  انگار ملوان آمیخته شده با پوست و استخوان شان … و چه افتخاری بزرگ تر از این که تا به حال این خانه به دست غریبه‌ ها نیفتاده . باید یک‌ بار از زبان یک انزلی چی شنیده باشید که « ۴۰ سال است مربی غیربومی نداشته‌ ایم . » تا بدانی این موضوع تا چه اندازه برای شان حیثیتی است !

  همه ی افتخارشان این است که تیم‌ شان را خودشان اداره می‌ کنند و به خاطر فرزندان‌ شان که در این تیم توپ می‌ زنند ، آن را با تمام وجود دوست دارند . دلیل قانع‌کننده‌ ی شان هم برای دفاع از این استدلال این است که در همین انزلی از مدیر کاربلد و مربی ی حرفه‌ یی تا‌ بازیکن با تکنیک و فنی چیزی کم نداریم . تنها کمبود ملوان این بوده که باشگاه بودجه و منابع مالی کافی نداشته تا بتواند سرمایه‌ های انسانی‌ اش را در انزلی و ملوان حفظ کند و از توانایی‌ های‌ شان در جهت پیشرفت فوتبال انزلی استفاده کند .

 

 – قصه از کجا شروع شد ؟ ‌

 

یک سال و نیم پیش بود که کسی پیدا شد تا مردم انزلی را به تمام شدن همه ی این دغدغه‌ های مالی امیدوار کند . وقتی حسین هدایتی آمادگی‌ اش برای خرید سهام ملوان را اعلام کرد و برای نخستین بار به انزلی رفت ، برق شادی و پیروزی را می‌ شد در چشم هواداران ملوان دید . قرار بود بعد از آن تنها مشکل ملوان که مشکل مالی بود ، حل شود تا انزلی‌چی‌ ها بدون دغدغه تیم شان را بسازند . در نخستین قدم اما هدایتی ، صادق درودگر را به‌ عنوان مدیرعامل باشگاه انتخاب کرد تا برای نخستین بار مردم طعم حضور یک مدیر غیربومی را بچشند . آن قدرها هم بد نبود . به هر حال هدایتی داشت برای شان پول خرج می‌ کرد و شاید عیبی نداشت که یک مدیر غیربومی را هم سر کار بگذارد . در عوض پیشکسوتان باشگاه به کار او نظارت داشتند و آن چه عملی می‌ شد ، خواسته ی آن ها بود .

 

 – دلیل درودگر برای ماندن چه بود ؟

dorodgar

 

تعویض عجیب فرهاد پورغلامی که نتایج چندان بدی با ملوان نگرفته بود و جایگزینی محمد احمدزاده به جای او اما نخستین شوکی بود که ناکامی‌ های احمدزاده و اختلاف‌ های مدیریت با سرمربی جدید را به دنبال داشت تا بالاخره درودگر احمدزاده را هم نخواهد .

 

این کشمکش‌ ها و نتایج ناامید کننده ی تیم ، کم کم هدایتی را از مالکیت ملوان دلسرد کرد . سهامش را به مسوولان استان بازگرداند و گفت پولش را هم نمی‌ خواهد و رفت . طعم مدیریت باشگاهی چون ملوان چنان به درودگر مزه کرده بود که حتی با رفتن هدایتی هم حاضر نشد ، صندلی‌ اش را به شخص دیگری ببخشد .

 

برای ادامه ی بقایش اتفاقاً خیلی زود ترفند لازم را پیدا کرد تا به بهانه ی گرفتن یک میلیارد تومانی که در دست هدایتی بود ، ماندنش را تضمین کند .

 

او مدعی بود که هیچ کس جز او نمی‌ تواند این پول را از هدایتی بگیرد و اگر او برود ، ملوان دیگر به یک میلیاردش نمی‌ رسد . با همین بهانه هم اتفاقاً توانست پیشکسوتان و مردم را به ادامه ی حضورش در این شهر راضی کند .

 

 – ۷۰ درصد سهام هدایتی چه شد ؟ ‌

 

ماندن درودگر بعد از رفتن هدایتی که تضمین شد ، نوبت به تکلیف سهامی رسید که هدایتی به مسوولان شهر سپرده بود . مسوولانی که هیچ تخصص و آشنایی با ورزش نداشتند و گذشته از این سهام‌ نمی‌ توانست به نام « مسوولان شهر » شود ! درودگر هم از همین موضوع استفاده کرد تا ۷۰ درصد سهام هدایتی را بین اعضای هیات مدیره که خودش آن ها را انتخاب کرده بود و نام خود را هم در میان آن ها قرار داده بود ، تقسیم کند . با همین روش او ۷۰ درصد سهام را بین ۵ نفر از اعضای هیات مدیره تقسیم کرد و خودش صاحب ۱۴ درصد از سهام باشگاه شد .

 

– انزلی چی‌ ها دیر به خود شان آمدند

 

این اما پایان ماجرا نبود . درودگر علاوه بر به‌ نام زدن ۱۴ درصد از سهام ملوان ، حمایت لیدرها را جلب کرده بود و همین کافی بود تا هر روز شعارهای « صادق انزلی چی » ، « صادق ملوانی » و « ایران ، ملوان ، حاج صادق درودگر » را از روی سکوهای ورزشگاه‌ ها بشنویم . از همین زمان‌ ها بود که وقتی درودگر ندای آوردن سرمربی خارجی را سر داد ، کم کم سر و کله ی نشانه‌ های بومی زدایی در ملوان پیدا شد .

 

اسکوچیچ آغاز این پروسه بود که به دنبال آن ، انزلی چی‌ ها رفتن محمد احمدزاده ، فرهاد پورغلامی ، پژمان نوری ، محمد نزهتی و دیگر مهره‌ های بومی شان را به نظاره نشستند .

 

کار تا جایی پیش رفت که غفور جهانی و بهمن صالح‌نیا هم کم کم از ملوان کنار گذاشته شدند و انزلی چی‌ ها وقتی به خودشان آمدند که دیگر کوچک ترین سهمی در تیم شهرشان نداشتند . تیمی که دیگر نمی‌ توانستند درباره ی آن بگویند « ۴۰ سال است مربی غیربومی نداشته … » چرا که حالا دیگر هیچ نشانه‌ یی از ملوان انزلی در این تیم نمانده است . حالا دیگر حسین هدایتی هم آب پاکی را روی دست ملوانی‌ ها ریخت و اعلام کرد تا وقتی درودگر در این باشگاه است پولی به ملوان نمی‌ دهد . حالا نه تنها انزلی چی‌ ها به پول نرسیدند که سرمایه‌ های انسانی‌ شان را از دست دادند .

 

  – پیشکسوتان به دنبال پس گرفتن ملوان

 

دیگر کار از کار گذشته … این را همه ی انزلی‌چی‌ ها می‌ دانند . ملوان دیگر آن ملوان سابق نیست و گروه فعلی هم به این راحتی میدان را خالی نمی‌ کنند ! با این‌ حال اما چشم امیدی که به امثال غفور جهانی و بهمن صالح‌نیا دوخته شده ، چاره‌ یی برای شان نمی‌ گذارد جز این که حداقل برای پس گرفتن این تیم غصب شده ، کاری کنند . پیشنهاد یکی از بازیکنان سابق ملوان بهترین بهانه برای شروع این کار بود . ۷ نفر از پیشکسوتان ملوان جمع شدند و بنا به طرحی که داشتند ، تصمیم گرفتند درخواست رسمی تقسیم سهام باشگاه بین مردم انزلی را در ازای دریافت ۵۰ هزار تومان به ازای هر سهم را ارایه دهند . گر چه مورد خطاب نامه ی پیشکسوتان ، سعادتمند داوودی ، رییس هیات مدیره و فرماندار انزلی است اما درودگر در مقام پاسخ گویی به آن ها برآمد و برای رفتن اعلام آمادگی کرد .

 

 – یا مبارزه کن یا قید عشقت را بزن

 

تنها جواب به نامه ی پیشکسوتان را شاید بتوان همان مصاحبه ی درودگر دانست . پاسخی که تقریباً همه می‌ دانند کوچک ترین اراده‌ یی در عملی کردن آن وجود ندارد و درودگر به این سادگی‌ ها ملوان را ترک نمی‌ کند .

 

  تلاش پیشکسوتان باشگاه در اوج این ناامیدی هم چیزی جز آرامش خاطری نیست که به خاطر تلاشی هر چند بیهوده به دنبالش می‌ گردند .

 

با این حال مسلم است که امروز هیچ یک از مردم انزلی دیگر درودگر را نمی‌ خواهند و با همه ی این تفاسیر باید دید آیا عزم انزلی چی‌ ها می‌ تواند ملوان را به پیشکسوتان بازگرداند یا باید حالا حالا‌ ها به حضور غیربومی‌ ها در باشگاه ملوان عادت کنند و قید این عشق را بزنند که یک سال و نیم است در ورزشگاه و موقع تشویق تیم شان پیدا نمی‌ شوند .

Share