حرفهای سرمربی داماش بعد از شش سال سکوت!!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیار میرزا سکوتی که بعد از شش سال گوشه نشینی و دوری از فوتبال شکست ؟! سرمربی تحصیل کرده رشتی که در کارنامه افتخارش از مقام چهارمی فوتسال جهان تا سومی جام ملتهای آسیا در امارت و چهار بار صعود به لیگ برتر کشور با استقلال شهرداری رشت و پگاه گیلان ثبت شده است ساعاتی از وقت خود را در اختیار ما نهاد تا با هم در مورد گذشته و حال گپی دوستان داشته باشیم که ….

آقای جهانپور تقریبا شش سال از نیمکت داغ مربیگیری فوتبال دور شده اید؟

بله آمار شما دقیقا درست است من از سال ۸۶ تا به امروز سکان هدایت هیچ تیمی را عهده دار نیستم البته بعد از جدایی از پگاه گیلان پیشنهاداتی در اوایل از تیم ها خارج از استان به من شد که بدلیل مسایل خانوادگی آنها را نپذیرفتم زمینه کاری در استان هم بامحدودیتهای فراوانی روبروست برای من که سالها با یک اصول استاندارد کارکرده ام بسیار دشوار می باشد که زیر بار اینگونه مسائل بروم برای همین از دور دستی بر آتش داشته و فوتبال را بعنوان یک علاقمند دنبال می کنم ،هر چند بیشتر وقت من با مطالعات تخصصی فوتبال و تمرین با هم سن و سالهایم می گذرد .

شما در سالهای گذشته جزء چهار مربی بودید که در دوره های حرفه ای مربیگیری پذیرفته شدید چه شد که این پروسه را ناقص رها گردید؟

در اولین دوره کلاس تکمیلی بین المللی A فوتبال را به همراه حمید درخشان مجید جلالی ، محمد توانایی پذیرفته شدم این کلاس را باید در یک پروسه یکسال در کشورهای مالزی در فاز اول ـ هلند و انگلیس در مرحله دوم و ژاپن در فاز سوم سپری می کردیم من در مرحله اول با دوستان بودم در هلند و انگلیس در حالی که ویزا من آماده و بلیت هواپیما هم رزرو شده بود بدلیل آن که با باشگاه صنام تهران قرارداد داشتم و تیم هم در مرحله آماده سازی برای شرکت در لیگ برتر فوتبال بود مدیر عامل صنام با رفتن مخالفت کرد چون فدارسیون به A.F.C تعهدات مالی بابت شرکت در این کلاس داده بود از من نامه رسمی باشگاه را خواست تا جریمه هشت هزار دلاری را آنها متقبل شوند که این نامه توسط مدیر عامل صنام برای فدراسیون فوتبال فاکس شد و به همین دلیل من از این دوره باز ماندم البته در سال ۱۹۹۱ در آکادمی فیصل عربستان یکدوره کلاس حرفه ای مربیگری را زیر نظر کارلوس کیروش و چند سال بعد یکدوره کلاس یکماه را در آلمان زیر نظر روته مولر، دکتر ونگلوش، و گروبیزلنس آلمانی طی کردم که موفقیت آمیز بود .

و کارنامه مربیگری شما از آغاز تا کنون؟

من مربیگری را از تیم جوانان رشت در سال ۱۳۵۴ شروع کردم بعد از آن هم در همان سال مربی تیم منتخب جوانان گیلان شدم در سال ۵۷ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته و دو سال بعد بدلایلی تحصیلات فوق لیسانس را نیمه تمام رها کرده به کشور برگشتم بعد از آن با تیم های منتخب گیلان درلیگ قدس.استقلال و استقلال شهرداری رشت، سپیدرود، پگاه گیلان در سطح باشگاهی کار کردم در سال ۱۹۹۲ با مایلی کهن در مسابقات فوتسال قهرمانی جهان در هنگ کنگ چهارم شدیم به همراه ایشان جزء کادر مربیان تیم ملی بزرگسالان در جام ملتهای آسیا امارت که مقام سوم را کسب کردیم بودم بعد از آن هم در مقدماتی جام جهانی ۹۸ فرانسه که در مجموعه تیم ملی با بازیهای پلی اف (ژاپن و استرالیا) ۱۷ بازی را انجام داده بود ما در ۱۴ بازی با تیم ملی بودیم چهار بار هم با تیم های باشگاهی شهر رشت به لیگ برتر صعود کردم.

گفته می شود بعد از اتفاقات بازیهای آسیایی هیروشیما و قبل از جام ملتهای آسیا امارات فدارسیون تحت فشار بود که سریعا یک سر مربی را برای تیم ملی انتخاب کند و به همین جهت تعیین محمد مایلی کهن را بعنوان سکاندار تیم ملی به سازمان تربیت بدنی آن زمان نسبت می دهند نه فدراسیون فوتبال آیا این موضوع صحت دارد؟

حاج آقا مایلی کهن کارمند سازمان تربیت بدنی بود و ارتباط نزدیکی با آقایان فائقی و هاشمی طبا از لحاظ کاری داشتند البته ایشان دارای سوابق خوبی نیز بود که تمام این دلایل در آمدن مایلی کهن به تیم ملی فوتبال موثر بود بله من هم معتقدم سازمان تربیت بدنی در انتخاب ایشان دخیل بود و این صحبتها در آن زمان کاملا واضح و روشن مطرح شد.

بعد از تیم ملی همیشه فریاد شیران و مایلی کهن با هم در تیم های مختلف باشگاهی حضور داشتند چرا شما که جزء این کادر بودید در لیست ایشان جای نداشته اید؟

در مقطعی که حاج آقا مایلی کهن و فریاد شیران در تیم سایپا بودند من هدایت پگاه گیلان را بر عهده داشتم و امکان همکاری وجود نداشت در مواقعی هم بیکار بودم ایشان چند بار به من پیشنهاد دادند که شرایط برای ملحق شدند مهیا نبود در کل حاج آقا همیشه به من لطف داشته اند که جای تشکر و قدردانی دارد.

شما جزء معدود مربیانی هستید که در لیگ یک فوتبال کشور عملکرد بی نظیر و قابل دفاعی دارید ولی حضورتان بعنوان سرمربی در لیگ برتر در هیچ مقطعی به یک فصل ختم نشد؟

اولین بار با استقلال شهرداری رشت وقتی به لیگ برتر صعود کردیم شورای شهر تصمیم گرفت دیگر تیم دار نکند اعتراض تماشاگران به اعضای شورا آنان را مجاب کرد که دو هفته مانده به شروع لیک دوباره تغییر سیاست داده برای تیم هزینه کنند همین مسئله باعث شد فرصتهای زیادی را برای انتقال بازیکنان و آماده سازی تیم از دست بدهیم در پگاه نیز تغییر مدیریتها ضربه بزرگی به باشگاه زد چنان که اصلا سیاستهای کلی پگاه به هیچ وجه به شکل مدون ترسیم نشده بود و عدم نتیجه گیری تیم نیز در همین راستا باید مورد بررسی قرار گیرد هر چند مهندس یاسائی زحمات زیادی را در بسط و توسعه ورزش و کارخانجات پگاه متقبل شده بودند اما تغییرات همیشه نتایج خوبی دربرندارد.

وقتی صحبت از فوتبال استان و الخصوص شهر رشت می شود بی انصافی است از سپیدرود یکی از ریشه دار ترین تیم های گیلانی حرفی به میان نیاورد؟

بله شرایط فعلی این تیم تاسف بار و دردناک است ولی مطمئنم یک روز سپیدورد مجددا به سطح اول فوتبال کشور باز خواهد گشت همانطور که تراکتور سازی بعد از چندین سال دوری این خلاء را با صلابت جبران نمود سپیدرود، ملوان، تراکتور، شاهین بوشهر، نساجی قائم شهر و … تیم های قدیمی و با اصالت کشور می باشند که تقویت آنان به رشد و توسعه فوتبال در مناطق مختلف ایران کمک شایان توجهی خواهد کرد تعجب من به بی اعتنایی مسئولان به این تیمهای قابل احترام است که پتانسیل زیادی را در خود نهفته دارند مسئولین استان، اداره ورزش و جوانان، هیات فوتبال باید بسیار حساستر به این موضوع بنگرند تیم های مثل سپیدورد محیطی امنی برای حضور استعدادهای گم شده فوتبال رشت جهت پرورش و رشد می باشد.

بحث دخالت مدیران باشگاها در امور مربوط به کادر فنی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست شما با مدیر عاملان زیادی از جمله مرحوم ایرج زهرابی کار کرده اید آیا با این نوع نگرش مواق هستید؟

مطلقا به هیچ وجه ؟! مدیرانی که در تصمیمات فنی دخالت مستقیم داشته باشند آن تیم در طول فصل محکوم به شکست است جایگاه مدیر عامل در چارت باشگاه کاملا مشخص و تعریف شده می باشد همانطوریکه من به عنوان یک سرمربی نمی توانم در سیاستهای اتخاذ شده مدیر عامل در قبال پاداشها، جرایم، قراردادها… دخالت نمایم مدیر نیز باید حدود و اختیارات خود را زیر پا ننهاده و به حوزه استحفاظی کادر فنی احترام قائل باشد .هر چند اعتقاد دارم مدیران فشارهای زیادی را بابت نتایج تیم تحمل می کنند و از سرمربی پاسخگو تر، مدیر باشگاه به مسئولین است اما به هیچ وجه موافق ورود مدیران به مباحث تخصصی کادر فنی نمی باشم. شاید نمونه بارز این ادعا مرحوم ایرج زهرابی است که به عنوان یک مدیر فوتبالی در تمام مقاطعی که من سرمربی تیم های استقلال شهرداری رشت و پگاه گیلان بودم به هیچ وجه در امور کادر فنی دخالت نمی کرد و فقط به عنوان مشورت مطالبی را به من یا زیرمجموعه ام انتقال می داد در همین حد و بس.

و نظر شما در مورد تیم ملی و کارلوس کی روش؟

صعود به جام جهانی یک اتفاق بزرگ برای فوتبال کشور محسوب می شود که اثرات مثبت آن در برزیل کاملا مشهود و قابل لمس خواهد بود اما متاسفانه خبرهای خوبی از فدراسیون فوتبال این روزها به گوش نمی رسد لغو اردوی تیم ملی در پرتقال ،عدم تحقق برنامه های سرمربی تیم ملی آن هم در سال جام جهانی زیاد خوشایند نیست مسئولین فدراسیون باید دو کار را در اولویت قرار دهند اولا امکانات خوبی را در اختیار کادر فنی تیم ملی قرار داده و ثانیا در شرایط پنجاه پنجاه (برد برد) واقع بینانه برای تیم ملی برنامه ریزی نمایند باید در تمام مسائل تیم ملی منافع باشگاهها لحاظ گردد و فقط از دریچه چشم کیروش با آینده نگریسته نشود تمام برنامه ریزیها اجرائی باشد تا در فرصت باقیمانده تیم خوب تدارک و آماده حضور موفق در جام جهانی باشد همه ما باید به تیم ملی کمک کنیم تا برای اولین بار به مرحله بعدی در جام جهانی صعود کند.

و حرف آخر ؟

از شما بخاطر این مصاحبه تشکر می کنم معتقدم نقش رسانه های نوشتاری و تصویری در پیشبرد اهداف فوتبال کشور غیر قابل انکار می باشد.