به بهانه بزرگداشت یاد جوانی که چند تن را نجات داد و پرکشید؛

نجات با سوت، طناب و شجاعت؛ بی هیچ حمایت و منجی!

از اینجای ماجرا به بعد اتفاق شومی است که موجب شد صدای سوت و کف مسافرانی که از نجاتِ سه غریق خوشحال بودند، قطع شده و یکی دو نفر به کمک ایشان بشتابند ولی هرچه همکار روزبه تلاش کرد، نه تنفس قلبی مفید فایده افتاد و نه ماساژ قلبی توانست نشانه‌های حیات را به این جوان شجاع برگرداند تا تاخیر بسیار زیاد اورژانس در رسیدن به محل هم موجب شود که …

به گزارش دیارمیرزا نه از دریای طوفانی ترسید و نه از تعداد زیاد افرادی که نیازمند کمک بودند تا در نهایت چهار نفر نجات پیدا کرده و ناجی به ابدیت پیوند بخورد. اینجاست که باید گفت خوش به حال غریق ها چراکه ناجی داشتند؛ برخلاف ناجی جوان که منجی نداشت!
IMAGE635093007170188437-300x200 میانه های هفته گذشته در ساحل قوی انزلی اتفاقی به وقوع پیوست که بی گمان تا ابد در یاد مردمان آن دیار باقی خواهد ماند؛ روزبه فقیه کیا، ناجی ۲۴ ساله ای که به رغم متلاطم بودن دریا در محل خدمت، طرح سالم سازی دریا، مشغول به کار بود، با سر و صدای مردم متوجه شد که سه نفر در میان امواج دریا در حال دست و پا زدن هستند و هر آن ممکن است ترک نفس کنند.

چند متری آن سو تر از محدوده مجاز شنا، روزبه و آرمین بابلی، همکارش تن به آب می زنند و موج ها را یکی یکی قوس می کنند تا به غریق ها برسند.این را آرمین، همکار روزبه  می‌گوید و ادامه می‌دهد: روزبه قبل از این حادثه هم دختر بچه ای را از آب گرفته بود و البته این مورد بسیار رایج و معمولی در کار ماست؛ هر روز چندین و چند بار به آب می زنیم تا افرادی که در خطر هستند نجات دهیم اما آن سه نفر در شرایط به مراتب خطرناک تری بودند و زیر پایشان چاله ای قرار گرفته بود که کار نجات را بسیار سخت تر می‌کرد.

او می‌افزاید: روزبه چند ثانیه قبل از من به کمک شتافته بود و بویه (نوعی گوی شناور) شنا کنان با خود به سمت غریق ها می برد و منم پشت سر او شنا می کردم. وقتی به آن سه نفر نزدیک شدیم، روزبه بویه را به سمت ایشان پرتاب کرد و من به کمک یکی از آنها رفتم تا بتواند بویه را بگیرد و روزبه هم تلاش داشت تا بویه را به سمت ساحل هل بدهد اما کشش دریا در منطقه چاله زیاد بود و مانع از پیش رفت ما می شد تا اینکه روزبه به سراغ طناب متصل به بویه رفت و بویه را شنا کنان به سمت ساحل کشید و من هم از پشت سر کمک می کردم؛ هر دو دست هایمان درگیر بود و تنها بار شنا را با پا زدن می‌کشیدیم.

آرمین می‌گوید: این کار را بارها انجام داده بودیم اما آن روز شرایط سخت بود و شاید ده دقیقه یک ربع طول کشید تا بتوانیم غریق ها را به ساحل نزدیک کنیم؛ وقتی عمق آب کمتر شد و پاهایمان به زمین رسید، غریق ها نجات یافته بودند و من و روزبه این نجات خوب را به هم تبریک گفتیم که ناگهان متوجه شدم دستم را گرفت و بریده بریده گفت: «نفسم بالا نمی‌آید!» و بعد چشم هایش گرد شد و بدنش لخت شد؛ تا او را گرفتم متوجه شدم که سرش به سمت عقب افتاد و بدنش مثل وزنه سنگین شد.

نجات با سوت، طناب و شجاعت؛ بی هیچ حمایت و منجی!از اینجای ماجرا به بعد اتفاق شومی است که موجب شد صدای سوت و کف مسافرانی که از نجاتِ سه غریق خوشحال بودند، قطع شده و یکی دو نفر به کمک ایشان بشتابند ولی هرچه همکار روزبه تلاش کرد، نه تنفس قلبی مفید فایده افتاد و نه ماساژ قلبی توانست نشانه های حیات را به تک پسر خانواده فقیه کیا برگرداند تا همه اینها در کنار تاخیر چهل، چهل و چند دقیقه ای اورژانس در رسیدن به محل موجب شود که ناجی غریق جوان بدرود حیات بگوید.

آرمین در پاسخ به سوالی درباره چرایی بهره مند نبودن از امکانات اولیه پزشکی می‌گوید: تنها ابزاری که به ما ناجیان غریق داده می‌شود، جز یک سوت، یک بویه و چند متر طناب چیز دیگری نیست و نه امکانات اولیه ای مانند کپسول اکسیژن، آمپول آدرنالین و هیچ چیز دیگری که توقع داشته باشید در اختیارمان نگذاشته اند و تنها در این موارد می‌توانیم سی پی آر بکنیم که من انجام دادم اما فایده ای نداشت.

بدین ترتیب فشار شدید وارد شده به ناجی جوان او را از پای انداخته تا به گزارش پزشکی قانونی وی دچار ایست قلبی شده و از فرط بی امکاناتی، راهی دیار باقی شود؛ آن هم در شرایطی که ظاهرا ماموران هلال احمر در مجاورت طرح سالم سازی دریا حضور داشته اند ولی هیچ عملکردی از ایشان در رابطه با حادثه منجر به وفت ناجی جوان دیده نمی‌شود.

ماجرا زمانی دردناک‌تر می‌شود که بدانیم به رغم جان باختن روزبه، گویا همکار وی با این شماتت از طرف مسئولان مواجه شده که چرا چند متر آن سو تر از محدوده تعیین شده برای نجاتِ غریق اقدام کرده اید؟ شماتتی که معنای تلویحی آن این است که اگر دیدی کسی در حال غرق شدن است، هرچند ناجی غریق باشی و علم نجات آموخته باشی، نباید اقدامی کنی چراکه مسئولیتی در این باره نداری؛ ولو جان چند انسان خطاکار (خطای غریق ها شنا در دریا، در قسمت سالم سازی نشده بود) در میان باشد!

حالا این نکات دردناک را بگذارید کنار بی بهره بودن ناجیان غریق از امکاناتی شبیه قایق، جت اسکی، امکانات اولیه امدادی و چه بسا آموزش‌های تکمیلی برای نجات مصدومان در شرایط بحرانی تا در نهایت امر ملغمه‌ای به وجود آید که هر چند در قالب جان باختن شمار زیادی از هموطنانمان در سواحل دریا، بارها و بارها زنگ خطر را به صدا درآورده، اما هنوز از رنگ و بوی سنتی خود فراتر نرفته و جز سوت و بویه به خود ندیده است.

بدین ترتیب در مجاورت ناجیان غریق چند نفر تا آستانه غرق شدن می‌روند اما با شجاعت ناجیان از مرگ می‌رهند تا زمانی که ناجی به کمک نیاز داشت، حلقه نجات بگسلد و منجی یافت نشود؛ انگار کل ماجرا برای متولیان امر یک بازی بیشتر نیست، بازی ترسناکی که به گواه ناجیان بسیار به خوشی ختم می‌شود اما اگر روی دومش رو کند، بازی با جان معنا خواهد داشت و بس.

در پایان جا دارد که از طرف تحریریه «دیارمیرزا» فقدان این قهرمان جوان را به خانواده محترم ایشان تسلیت گفته و برای وی علو درجات را آرزو نماییم؛ باشد مرور چگونگی وقوع این حادثه تلخ، موجبات پیش گیری از تکرار آن را فراهم آورد. /تابناک

Share