آیا آرایش جزئی زنان اشکال دارد؟

به گزارش دیارمیرزا به نقل از جام ، نه تنها هیچ یک از عرف‌ها، عادت‌ها، فرهنگ‌های بومی، باورها و رسوم سنّتی و یا رواج مُد‌هایی که مغایر با حکم خداست، سبب ملغی یا منسوخ شدن حکم خدا و یا حلال شدن حرام الهی نمی‌گردد، بلکه اساساً خداوند متعال انبیای خود را با براهین روشن و […]

به گزارش دیارمیرزا به نقل از جام ، نه تنها هیچ یک از عرف‌ها، عادت‌ها، فرهنگ‌های بومی، باورها و رسوم سنّتی و یا رواج مُد‌هایی که مغایر با حکم خداست، سبب ملغی یا منسوخ شدن حکم خدا و یا حلال شدن حرام الهی نمی‌گردد، بلکه اساساً خداوند متعال انبیای خود را با براهین روشن و کتاب و به همراه اولیایش برای این فرستاد که مردم به جای پیروی از سنّت آبا و اجداد یا اقوام و مد‌ها، از «سنّت الله» پیروی کنند تا از ارتجاع نجات یافته، رشد کرده و به کمال برسند. لذا در مورد آرایش زنان در انظار عمومی نیز می‌فرماید «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏» – یعنی: خود را مانند زنان جاهلیت نخست آرایش نکنید. یعنی مرتجع نباشد و به گذشتگان جاهل تأسی ننمایید. و قابل تأمل آن که این مهم در آیه‌ی تطهیر که با قید صریح خاص اهل بیت (ع) می‌باشد بیان شده است. و این خود نه تنها تأکید بر اهمیّت موضوع است، بلکه می‌رساند که اولاً این آرایش سنّت جاهلی است و ثانیاً دوری از آن سبب «تطهیر» است و انسان تا از آلودگی‌ها دور نشود، رشد نکرده و کامل نمی‌‌گردد و ثالثاً تقلید از الگوهای سخیف، فساد‌آور است و بر خلاف سلوک الگوهای برتر (اهل بیت «ع») می‌باشد.

دقت شود که انسان فطرتاً (از روی عشق فطری به کمال و نیاز فطری ناشی از نقص)، الگو پذیر است. خوردن، خوابیدن، پوشیدن، آرایش، حرف زدن … و به طور کلّی ساختار فرهنگش و شاکله‌ی شخصیتی و هویت شخصی و اجتماعی‌اش، بر اساس الگوپذیری شکل می‌گیرد. لذا برای رشد و کمال لازم است که الگوهای صحیح و برتر را بشناسد و شناساندن برترین‌ها، فقط بر عهده‌ی خداوند متعال است. لذا الگوها را فرستاد، معرفی کرد و فرمود:

«‌لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً» (الأحزاب، ۲۱)

ترجمه: به یقین که رسول خدا براى شما سرمشق (الگوی) بسیار نیکى است (اما) براى آن افرادى که به رحمت خدا و روز قیامت، امیدوار باشند، و خدا را بسیار یاد کرده و مى‏کنند.

دقت شود که کثرت یک خلاف هیچ دلیلی بر موجه و جایز بودن آن نیست و «اکثریت» هیچ ملاک درستی برای تشخیص «حقانیت» نیست. هر پیامبری که آمد، تنها بود و با اکثریتی از قومجاهل و کافر مواجه شد، لذا اگر قرار بود اکثریت را ملاک حقانیت بداند، باید اصلاً دعوتش را آغاز نمی‌کرد. همین‌طور هر علمی که کشف می‌گردد، در مقابل اکثریت قاطع و جاهل به آن علم قرار می‌گیرد. در کربلا نیز اکثریت با یزیدیان بود و امروزه نیز اکثریت با کفار، بت‌پرستان، مشرکین، ظالمین و فاسقین است و تعدادشان به مراتب بیش از اهل فکر، شعور، تعهد و ایمان است. حال چه باید کرد؟ آیا باید از اکثریت و آن عرف و متداول کرده‌اند پیروی و تبعیت نمود و یا صراط مستقیم و راه رشد و کمال را شناخت و آن را پیمود؟

دقت شود که اکثریت ممکن است تابع رسوم سنّت‌های جاهلی خود یا دیگران و یا به تعبیر دیگری «مُد» باشند و رفتاری ناهنجار [چون آرایش نامطلوب زنان یا مردان در انظار عمومی و ناهنجاری‌های رفتاری شخصی یا اجتماعی دیگر] را به رفتاری عمومی و متداول مبدل کرده باشند. این اکثریت ممکن است به دنبال «اوهام» و «گمان»های خود بروند. گمان می‌کنند که این‌طوری زیباتر، جذاب‌تر، اجتماعی‌تر و … می‌شوند و سبب رشد و کمال آنها می‌گردد، در حالی که این گمان‌ها همه خطاست و واقعیت و نیز حقیقت‌اش چنین نیست. چرا که نمایش زیبایی‌ها و جذابیت‌ها برای عموم، و ایجاد زمینه برای لذت رایگان عمومی که سبب ترویج و اشاعه‌ی فساد و فحشا، سوء استفاده‌ها و ناهنجاری‌های دیگر می‌شود، نزد همگان قبیح است، اما به این نمی‌اندیشند! حال آیا باید از این «وهم، ظنّ و گمان» آنها به دلیل اکثریت یا عرف شدن پیروی نمود؟! یا باید الگوهای برتر و حقیقی را شناخت و به آنها تأسی کرد؟

«وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ» (۱۱۶)

ترجمه: و اگر از اکثر افراد اهل زمین اطاعت کنى تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد. آنان غیر از گمان پیروى نمی‌کنند (و امور خود را با) غیر از پنداشتن‏هاى نادرست سر و صورت نمی‌دهند.

ملاحظه:

در ضمن دقت شود که از یک سو معصیت جزئی و کلّی ندارد، چرا که هر چه باشد، نافرمانی در مقابل ارم خداوند کریم و منّان است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: بزرگ‌ترین گناه، آن گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد. و از سوی دیگر شاید آرایش کم در انظار مقابل آرایش بسیار، جزیی قلمداد گردد، اما چه کسی از تأثیرات سوء آن بر دل‌ها و نفس‌ها و عواقب آن در اشخاص و خانواده‌ها و نسل‌ها خبر دارد؟

Share