نظام پارلماني بهتر است يا نظام رياستي :

تفاوت نظام ریاستی با نظام پارلمانی چیست؟

دیارمیرزا:در قانون اساسی ایران علی رغم نظام ریاستی ، مجلس دارای اختیارات زیادی است و دارای اختیارات نظارتی بر دولت است. اما در مقابل دولت برامده از مجلس نیست و چندان عملا در برابر قوانینی که موافق خواستش می باشد ، تمکین نمی کند

دیارمیرزا: در این روزها سخن از احتمال تغییر نظام سیاسی کشور و تغییر در قانون اساسی و لو در آینده دور به گوش می رسد. در یکی دو ماه گذشته برخی نمایندگان مجلس از جمله آقای کاتوزیان نماینده تهران خبر از بررسی جمعی از اهالی پارلمان برای ارائه پیشنهادی مبنی بر تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی(رییس جمهور به عنوان رییس قوه مجریه یا دولت و رییس کشور ) به نظام پارلمانی ( انتخاب رییس قوه مجریه و رییس حکومت توسط پارلمان به صورت غیر مستقیم ) داد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سفر به کرمانشاه ، تغییر نظام سیاسی کشور را در آینده دور امکان پذیر دانستند. حال این سوال پیش می آید دقیقا منظور از تغییرات انجام شده کجاست و الزامات آن چه می باشد؟در این مطلب به شکل ساده و مختصر به این سوالات پاسخ داده خواهد.

۱- تفاوت نظام ریاستی با نظام پارلمانی چیست؟

در ابتدا برای تبیین موضوع باید به تبیین برخی تعاریف پرداخت. طبق تعریف دولت(دولت-ملت) واحد سیاسی است که دارای استقلال و جاکمیت، قلمرو، جمعیت و حکومت است. در دوران مدرن دولت-ملتها جایگزین امپراطوریها و نظامهای سنتی شده اند. مثلا دولت-ملت ایران در دوران مدرن جایگزین امپراطوزی هخامنشی در دوران باستان شده است. طبق تعریف هر دولت(دولت -ملتی) دارای یک رییس دولت(دولت-ملت) و هم چنین  یک رییس حکومت است. رییس دولت-ملت یا رییس کشور مظهر وحدت ملی و هویت ملی و حل کننده اختلافات است. رییس حکومت در واقع رییس قوه مجریه است و ریاست هیات دولت را برعهده دارد.

 در نظامهای ریاستی، رییس کشور یا رییس جمهور رییس حکومت /هیات دولت هم هست و مسوولیت اجرایی دارد. در واقع ریاست کشور با ریاست حکومت یکی است. مثلا رییس جمهور آمریکا هم رییس دولت-ملت/کشور/جمهور آمریکا است و هم رییس هیات دولت/قوه مجریه آمریکا. نظام های ریاستی به  صورت جمهوری اداره می شوند.  در این نظام ها بین قوا تفکیک وجود دارد و قوه مجریه تا حد زیادی مستقل از قوه مقننه است.

در قانون اساسی ایران علی رغم نظام ریاستی ، مجلس دارای اختیارات زیادی است و  دارای اختیارات نظارتی بر دولت است. اما در مقابل دولت برامده از مجلس نیست و چندان عملا در برابر قوانینی که موافق خواستش می باشد ، تمکین نمی کند

در نظام های پارلمانی به نوعی بین ریاست کشور و ریاست هیات دولت تفاوت وجود دارد. در واقع در این کشورها رییس کشور نقشی نمادین و تشریفاتی و حل کننده برخی تعارضهای قوا را دارد و رییس هیات دولت یا نخست وزیر مسوولیت اجرایی را بر عهده دارد. روسای کشورها تا کنون در دنیا به دو گونه بوده اند. یا رییس جمهور هستند و یا شاه و ملکه. در این مدل چه رییس جمهور و چه شاه (ملکه) دارای قدرت بالای اجرایی نیسته و نوعی نماد وحدت ملی و حل برخی تعارضات را دارند. اما نخست وزیر و یا صدر اعظم دارای قدرت اصلی است. او در واقع عمدتا رهبر حزب پیروز در انتخابات پارلمانی است.  در واقع ما با دو گونه نظام پارلمانی روبرو هستیم: ۱- مشروطه سلطنتی( انگلستان ، ژاپن و نروژ) ۲- جمهوری با نظام پارلمانی( هند و یا ترکیه). در این گونه مدلها قوه مجریه بر آمده از دل قوه مقننه است.

۲-آیا نظام ریاستی و یا پارلمانی به معنای مردمسالاری درون کشور هستند؟

به صورت قطعی پاسخ به این سوال منفی است. بسیاری از رژیمهای ریاستی به دام استبداد افتاده اند. برای مثال مصر در دوران حسنی مبارک و یا عراق دوران صدام حسین دارای ارکان ریاست جمهوری، نخست وزیری و حتی پارلمان بودند. اما رییس جمهور(دولت-ملت) با افزایش اختیارات خود تمامی این نهادها را بدون مصرف می کرد و کشور را به سمت خودکامگی می کشاند.

هم چنین نظام های پارلمانی هم می توانند به شکل استبدادی اداره شوند. پس از انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی مشروطه قرار بود شاه ایران دارای اختیارات اجرایی و حکومتی نباشد و فقط سلطنت کند. مجلس شورای ملی به عنوان نماد اراده ملت به انتخاب نخست وزیر اقدام و شاه به عنوان رییس کشور او را منصوب کند. اما عملا در دوران رضاشاه و محمدرضا شاه، رییس کشور(دولت ملت) یعنی شاه دارای قدرت اصلی و سیاسی کشور بود و پارلمان و نخست وزیر، امربران همایونی بوده اند.

در نظامهای پارلمانی، تکیه بسیار بیشتری بر احزاب می شود. احزاب در این نظامها با رقابت جدی در سطح محلی و ملی برای کرسی های پارلمان تلاش می کنند و رهبر حزب و یا ائتلاف پیروز  به عنوان نخست وزیر معرفی می شود.

۳-چرا در مقطع کنونی در کشور ما بحث تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی مطرح شده است؟

به نظر می رسد این مساله دارای ریشه در قانون اساسی است. اولین ریشه که البته میان مدت است مربوط به اختلافات مجلس و رییس جمهور است. در نظامهای ریاستی معمول دنیا مانند آمریکا به نوعی تفکیک میان هیات دولت و کنگره آمریکا وجود دارد و رییس جمهور آمریکا دارای اختیارات زیادی است. اما در قانون اساسی ایران علی رغم نظام ریاستی ، مجلس دارای اختیارات زیادی است و  دارای اختیارات نظارتی بر دولت است. اما در مقابل دولت برامده از مجلس نیست و چندان عملا در برابر قوانینی که موافق خواستش می باشد ، تمکین نمی کند.عملا این تضادها برخی فعالیتهای اجرایی را دچار اختلال کرده است. از طرف دیگر رییس جمهور در ایران فاقد برخی اختیارات مانند فرماندهی نیروهای مسلح و یا انحلال پارلمان است که اختیارات او را در حد نخست وزیر کاهش داده است.

۴-آیا نظام پارلمانی می تواند در ایران پیاده سازی شود؟

در پاسخ به این سوال به دو مساله اساسی باید  اشاره کرد. در صورت حذف پست ریاست جمهوری و احیای نخست وزیری عملا نظام از شکل جمهوری به معنای کلاسیک خارج می شود.طبق تعاریف معمول علم سیاست جمهوری ها نظامهایی هستند که به ریاست رییس جمهور و نه شاه/ملکه(با حق سلطنت وراثتی) اداره می شوند.  البته همانگونه که اشاره شد بین جمهوریت و مردمسالاری لزوما این همانی وجود ندارد و چه بسا نظامی جمهوری باشد اما مردمسالار نباشد و چه بسا نظامی بدون ساختار جمهوری(مثلا مشروطه)، مردمسالار هم باشد. اما باید به این نکته اشاره کرد که می بایست در صورت چنین تدابیری، راهکارهایی برای تعریف نام نظام جمهوری اسلامی اندیشیده شود. در واقع این سوال مطرح می گردد که رییس کشور( دولت-ملت) کیست؟ شاید یک تعریف این باشد که رییس دولت-ملت، ولایت فقیه و رهبری انقلاب می باشند که به شکل غیر مسقیم توسط مردم بوسیله خبرگان انتخاب می شوند. اما با توجه به شان فراملی رهبری و جایگاه مذهبی ایشان برخی مسائل در این تعریف نیز وجود دارد که باید توسط کارشناسان حقوقی و سیاسی تجزیه و تحلیل شود. راهکار دیگر این است که به جای نخست وزیر ، رییس جمهور توسط مجلس انتخاب شود که این نکنه نیز الزامات خاص خود را می طلبد.

مساله دوم این است که در نظامهای پارلمانی، تکیه بسیار بیشتری بر احزاب می شود. احزاب در این نظامها با رقابت جدی در سطح محلی و ملی برای کرسی های پارلمان تلاش می کنند و رهبر حزب و یا ائتلاف پیروز  به عنوان نخست وزیر معرفی می شود. در واقع مردم پیش از انتخابات ،رهبر احزاب و برنامه های احتمالی آنها را می دانند و بر این مبنا رای می دهند. در فرهنگ امروز سیاسی ایران با توجه به فرهنگ حزب ستیزی ، این سوال مطرح است که مبنای رقابت در چنین مجلسی چه خواهد بود؟ به نظر می رسد به منظور پویایی نظام صرفا نمی توان به  نوسازی ساختار سیاسی نظام پرداخت بلکه نوسازی فرایندها و نهادهای سیاسی و ارتقای فرهنگ سیاسی نیز باید در دستور کار باشد.

بخش سیاست تبیان

Share